تعداد نظر۲
جالب است ۳
دورنمای رابطه ایران و طالبان (بخش دوم)

اول: اگر تصور کنیم که میان حکومت های دینی ایران و طالبان، صادرات فقه صورت می گیرد؛ یا گفتگوهای تقریبی صورت می پذیرد و یا همانند دوره جمهوریت، تبادل استاد و شاگرد انجام می شود؛ نهایت ساده لوحی است.
طالبان حالا هزاران مدرسه دینی در سراسر افغانستان دارند که میلیونها طلبه دینی را آموزش می دهند. مغز و عمق آموزش آنها برپایه اندیشه های سلفیت طالبانی است که در متن آن، روافضِ شیعه، جزوی از فِرَق و مذاهب اسلامی نمی آیند. از دید آنها شیعیان مشرکانی هستند که اهل کتاب و قبله نیستند، همسفره شدن با آنها مکروه و خوردن طعام و ذبیحه آنان حرام است. برخی از ملاهای بدوی تر شان، پا را فراتر گذاشته و شیعیان را مباح الدم می دانند.
نمونه های زیادی از این دست کشتار شیعیان توسط طالبان را سراغ داریم. کشتار شیعیان یکاولنگ و مزار شریف و بامیان توسط طالبان، نمونه هایی از این نگرش هستند. عدم مشارکت شیعیان در حکومت، در دستگاههای قضایی و تقنینی ریشه در همین تفکر دارد. همین اکنون سخنرانی های زیادی از طالبان علیه شیعیان وجود دارد. کتاب های شان هم گویای ضدیت شان با شیعیان است.
دوم: طالبان شیفته جنگ هستند. آنها هرنوع جنگ شان را جهاد می دانند؛ جهاد در مقابل اشغالگر، جهاد در مقابل کفار، جهاد در برابر مشرکین و.../ ثمره این جهاد آنها، پول و بهشت است و حوریان پرشمار و منتظر.
در این مقوله، نقش غیرت و مسئله پشتونوالی شان هم اهمیت فزاینده ای دارد. تفکر پشتونوالی طالبان می گوید که هیچ قدرتی برتر از قدرت پختون ها در دنیا وجود ندارد. آنها باور کرده اند که توانسته اند امریکا و ناتو را بدون مشارکت غیر پشاتین، شکست بدهند. شکست امریکا، غرور طالبان پشتون را آنقدر بالا برده که سقف آسمان را سوراخ کرده است. آنها مجموع همسایگان شان را بسیار ریز می بینند. برخورد آنها نیز با همسایگان بیانگر تبختر و خودبزرگ بینی آنهاست. این غرور را کسانی درک می کنند و منظور سخن مرا کسانی بهتر می فهمند که در لباس دیپلمات با آنها مستقیما مواجه و همکلام شده و یا از آنها به کشورشان دعوت کرده باشند.  
طالبان مشخصا در مورد ایران دو ادعای مهم دارند: اول اینکه اجداد آنها تا اصفهان را فتح کرده و ایران روزی جزو قلمرو افغان ها بوده است.(افغان به معنای پشتون) همچنین آنها بعضا ادعاهای مرزی را در برخی نقاط مرزهای شرقی ایران نیز مطرح می کنند.
دوم اینکه آنها خود را متولی مبارزه با شرک می دانند و زیارتگاههای ایران را از مظاهر شرک می پندارند. این دو مورد را شخصا از زبان طالبان شنیده ام. از دید آنها امام مهدی که ظهور بفرمایند بعد از بیعت مردم افغانستان با ایشان، به ایران حمله کرده و بتخانه بزرگ ایران در مشهد را ویران می فرمایند!
سوم: طالبان پس از تسلط مجدد بر افغانستان بلافاصله جنگ پنهان و هدفمند و زیرکانه علیه ایران را حداقل در دو زمینه آغاز کرده اند. آنها شیعیان را ضمن آنکه بیگانه می دانند، آنها را وابسته به ایران می دانند و لذا اصلا به آنها میدان نمی دهند و اجازه نمی دهند که از کف یک اداره، بالاتر بیایند. آنها را زیر نظر دارند و به شکل تحقیرآمیزی از آنها کار می کشند و از شاه مهره های آنها برای خودشان ملیجک ها ساخته اند. یکی از دلایل و ریشه های تضعیف شیعیان توسط طالبان، اتهام وابستگی آنان به ایران است.
در زمینه دوم؛ فارسی ستیزی را آغاز کردند و تشدید می کنند. زبان فارسی را از ادارات و مکاتیب رسمی شان حذف می کنند و در محاورات شان از زبان فارسی استفاده نمی کنند. تصاویر مفاخر زبان و فرهنگ فارسی را از ادارات و اماکن، جمع آوری کرده اند. مکاتیب رایج اداری را از فارسی به پشتو تغییر داده اند، زبان تدریس دروس را در مکاتب و دانشگاهها و مدارس دینی به سمت زبان پشتو سوق می دهند، در تابلوهای تبلیغاتی و اطلاعاتی و در بنرهای مراسم رسمی، از زبان پشتو استفاده می کنند. جذب پشتوزبانها در ادارات دولتی و نهادهای امنیتی مروّج و برای فارسی زبانها دشوار شده است. فارسی را زمانی استعمال می کنند که برای شان فایده ای مترتب باشد. در مکاتیب و خبرنامه ها و تابلوهای شان، انگلیسی را بیشتر از فارسی استعمال می کنند.
آنها تا مجبور نباشند به فارسی حرف نمی زنند و سخن فارسی زبان را گوش نمی دهند. اغلب آنها از زبان فارسی نفرت دارند. کتاب های چاپ ایران را بعضا جمع آوری و ممنوع کرده اند. ارسال کتاب از ایران تقریبا غیر ممکن است. نمادهای فرهنگ فارسی را در افغانستان ممنوع کرده اند. در کل باید گفت که زبان فارسی بعنوان زبان اکثریت مردم افغانستان و زبان پیوند اقوام افغانستان اکنون زیر سلطه طالبان به سختی نفس می کشد. در این مقوله نیز ضدیت طالبان با ایران، نقش کلیدی دارد.
 ادامه دارد....
 
https://jomhornews.com/vdch-qnz623n6vd.tft2.html
نام شما
آدرس ايميل شما

شاهین
اول اینکه افغانستان از عهد ناصرالدین شاه از ایران جدا شد و به لطف انگلیس یک کشور مجزی گردید:؛ زبان و ریشه انها پارسی است حالا پشتو ها هر چقدر میخواهند زبان افغانها را تغییر دهند اما موفق نخواهند شد:؛ اگر روسیه با تسلط خود بر قفقاز یا سایر کشورهای تاجیکستان و غیره توانستند فرهنگ انها را تغییر دهند پشتو ها هم موفق میشوند:؛
هرات و غزنه و بلخ زمانی پایتخت ایران بود و فارابی و ابو علی سینا و مولوی و ناصر خسرو همگی از ان دیار بوده و باعث فخر و غرور علمی ایران پس از اسلام هستند حال گروهی تند رو که از طرف عربستان تغذیه میشوند مگر می توانند پیوند تاریخی مردم افغانستان با ایران را تغییر دهند
مردم افغانستان همگی پارسی گوی هستند جزع فرهنگ مردم افغانستان می باشند و در زمان شاه اسماعیل صفوی
افغانستان جزعی از ایران بود و قیام هوتکیان یک قیام داخلی بود که توسط نادرشاه سرکوب شدند و جزعی از ارتش
نادری بودند که در بیشتر فتوحات نادر سران افغانها شرکت داشتند که نادر شاه در بیشتر جنگها بخصوص محاصره بغداد بخاطر سلحشوری انها به انها خلعت و پاداش فراوان داد انها مثل لرها و ترکها و سیستانی ها و عربهای خوزستان
جزعی از تبار ایرانیان بودند که در معاهده پاریس بین ناصرالدین شاه و انگلیس افغانستان از ایران جدا شد؟
ایا پشتو ها می توانند اشعار مولوی و ناصر خسرو را به زبان
پشتو ترجمه کنند اگر می توانند بسم اله:؛
آنقدر طولانی بود نخونده
احتمالا افعانستان نرفتی تا حالا
اکثریت قاطع در افعانستان جشن نوروز و یلدا و چهارشنبه سوری رو کفر می دونند
همین کافيه واست
آخرین اخبار