سلسله نوشته های ما راجع به طالبان و اقوام غیرطالب؛ بازتاب خوبی خصوصا میان روشنفکران و نخبگان تاجیک و هزاره ما داشته است. تماس ها و پیام های عزیزان ما موجب دلگرمی است.
در تحلیل مربوط به هزاره ها؛ گفتیم که اگر عقلای قوم، برای مردم شان کاری نکنند؛ دورنمای مردم هزاره تحت زعامت طالبان؛ تکرار جنوساید علیه این قوم شریف اما مظلوم خواهد بود. عده ای از دوستان؛ در این زمینه خواهان تشریح بیشتری برای مخاطبان معززمان شدند.
واقعیت جاری اینست که طالبان از ابتدای تأسیس شان، و در جریان جنگ و قتال شان و در مسیر حاکمیت شان، اصلا نگاه مثبتی راجع به مردم هزاره نداشته و ندارند. اغلب بزرگان اینها، لایه های میانی اینها و اکثر سربازان شان، از هزاره ها نفرت دارند.
دلیل این نفرت دو مسئله است: اول اینکه آنها تعصب شدید نژادی-قومی دارند و هزاره ها را نژادِ پست می دانند.
دوم اینکه بیشتر هزاره ها شیعه مذهب هستند و اغلب طالبان، مخصوصا طالبان سلفی و تکفیری، شیعیان را خارج از دایره مسلمانی می دانند. و مزید بر علت، هزاره ها به دلیل فارسی زبان بودن، در جمله، غیرخودی های طالبان، محسوب می شوند. من این نفرت را زمان حضورم در کابل به عینه از طالبان علیه هزاره ها دیده ام.
طالبان مواردی که ذکر میکنم تماما علیه هزاره ها انجام داده اند: حذف هزاره ها از قدرت و از سیاست، سلب حقوق انسانی و شهروندی هزاره ها، وادار کردن هزاره ها به مهاجرت های دسته جمعی و ترک وطن، محاصره جغرافیایی سرزمین هزاره ها، خالی کردن جامعه شیعه از نخبگان و عناصر کارآمد، حذف مناسک و مناسبت های مذهبی شیعیان، اِعمال محدودیت های محرمی و عزاداری، حذف فقه شیعه از نصاب درسی مکتب و دانشگاه، محدودیت بر تمامی فعالان شیعه و هزاره در کنار افکار تکفیریِ بخش بزرگی از طالبان که معتقدند شیعیان گمراه و اهل بدعت اند، شیعیان مشرک هستند، هزاره ها روافض هستند، خوردن نان و ذبیحه هزاره ها حرام است و بعد برخی از آنها شیعیان را به اسلام دعوت می کنند، نشان می دهد که طالبان؛ شیعه را نه بعنوان یکی از مذاهب اسلامی بلکه بعنوان یک دین مستقلِ غیراسلامی و یا حداقل یک مذهب ضاله می دانند و این فکر انحرافی، بسیار خطرناک و آینده چنین روندی منجر به ارتکاب فجایع انسانی بزرگ علیه مردم هزاره خواهد بود.
وضعیت فعلی هزاره ها نتیجه سالها هزاره ستیزی طالبان است. ما فراموش نمی کنیم که طالبان دهها جوان هزاره را در زمان بغاوت شان، در مسیر راهها سر بریدند. ذبح جوانان هزاره در مسیر جلریز میدان وردک، در غزنی و راههای شمال، کشتار هزاره ها در میرزا اولنگ و پیش از آنها؛ قتل عام مردم یکاولنگ، همگی ریشه در ایدئولوژی تکفیری طالبان علیه مردم هزاره و شیعه دارد.
در چهارسالی که گذشت، طالبان سایه سنگین استبداد خود را بر روی مردم هزاره گستراند، با مردم برخوردهای خشن نمود، علیه زنان و دختران هزاره رفتارهای تند و غیرانسانی نمود. خیلی از جوانهای هزاره را در کوچه های غرب کابل و مناطق هزاره نشین شهرها و قریه ها، ارعاب و تحقیر کرد. در خیابان و کوچه های هزاره، کامره های نظارتی بر روی زندگی مردم، نصب کرد. با زور و تهدید، جوان ها و نوجوان ها را وادار کرد که با آنها علیه قوم خود، همکاری اطلاعاتی کنند.
طالبان اصلا نمیتوانند تصور کنند که یک هزاره، عضو حکومت آنان باشد و هزاره بتواند بر یک وزارتخانه ی طالبان وزارت کند یا یک هزاره، والی یک ولایت باشد. این ها بخشی از نگاه تنگ طالبان به هزاره هاست. جایگاه هزاره در فرهنگ و نگرش طالبانی در گورستان است. حالا عده ای از هزاره ها و شیعه ها به این نوع طالبان، فرودستانه خدمت می کنند. تحت نام کمیسیون شیعیان، تحت نام شورای فلان، تحت نام آیت الله و حجت الاسلام، به خدمت طالبان درآمده اند
فواید و مضرات این خدمتگزاری ها برای طالبان؛ به مردم هزاره چه بوده است؟
در یادداشت بعدی خواهم نوشت
ادامه دارد....
زمانی بود که نام هزاره و ملیت هزاره همانند سایر ملیتهای افغانستان با حقوق برابر زندگی میکردند،این سالها زیاد دور نیست سالهای 1980.اما عده ای از رهبران شما بنا بدستور اخوند های ایران حزب وحدت اسلامی را ساختند و در فیسبوکهایتان سوانح علی مزاری نیز نشر شده است. در آنجا از قول مزاری نوشته شده که موصوف چند بار به پوسته های امنیتی در هزاره جات حمله ،عسکر و صاحب منصب را کشته و گویا غازی شده است. از یک طرف جمهوری دموکراتیک افغانستان برای هزاره ها کار میکرد و از سوی دگر اشخاصی بنام جهاد سرباز و افسرانش را به قتل میرساندند. جوانان تان را به ایران فرستادید تا در خدمت قوای مسلح ایران قرار گیرد در حالیکه ج.د.ا. سخت به سرباز در جنگهای نیابتی علیه پاکستان و ناتو ضرورت داشت. شما طلایی ترین فرصت را از دست دادید منظورم دوره سالهای 1989 است. و بعدا هم همین رهبران تان که به حزب وحدت چسپیده بودند در زمان کرزی و غنی جیب های خود را پر کردند همانند سایر جهادی های اهل تسنن و باز هم قوم و ملیت زحمتکش هزاره در زیر رگبار ظلم تنها گذاشته شد...حالا یک نکته مهم است و آن اینکه در افغانستان حقوق همه ملیتها پایمال است و همه در فقر و بدبختی به سر میبرند البته هزاره ها از لحاظ مذهب رنج بیشتر را میکشند. در شرایط کنونی افغانستان زن پشتون ،هزاره و تاجیک ،ازبیک و ایماق همه در رنج زندگی میکنند حکومت طالبان صرف برای حلقه ای خود شان با امتیازات است نه برای همه ای پشتونها.
در این حالت باید تاجیک ،هزاره ،پشتون همه و همه دست بدست هم دهند و طومار استعمار پاکستان را و انگلیس را در روح طالب در هم شکنند.