پس از چند دور مذاکره میان طالبان و پاکستان، سرانجام آنها توافق کردند آتش بس را دادمه بدهند و در تاریخ ششم نوامبر 2025 مجددا گفتگوها را در سطح مقامات عالیرتبه از سر بگیرند.
گفتگوهایی که در استانبول با میانجیگری ترکیه وقطر میان دو طرف انجام شد، همراه با تنش ها و بن بست ها بود. برای مقامات پاکستان بسیار سخت و دشوار بود که روبروی عناصر دست آموز خود بنشینند و از جایگاه برابر، از جانبی شرط و شروط بشنوند که سابقا حتی پول نان خود را هم از پاکستان خیرات می گرفتند. با حمایت پاکستان، کل افغانستان را اشغال کرده و از خیر سر پاکستان، حاکم افغانستان شده و حالا دست صاحب خود را دندان می گیرند. جنگ طالبان برای پاکستان دقیقا همین معنا را می دهد. لذا خشم و عصبانیت و بهانه گیری های پاکستان ریشه در همین مسئله داشت.
آنها درگیر شدن طالبان را یک خبط بزرگ از جانب آنان می دانستند و توقع داشتند که آنها در مذاکرات خود، گردنکشی نکنند. طالبان اما شرایطی را پیش پای پاکستانی ها گذاشتند که موجب خشم و عصبانیت آنان شد؛ اینکه از داعش و سایر گروههای جنگی مخالف طالبان حمایت نکنند؛ اینکه به طیاره های امریکایی اجازه ورود به فضای افغانستان را ندهند و اینکه به فضای افغانستان تجاوز نکنند و...
پاکستان هم مطالباتی از طالبان داشت که کار را برای آنها سخت می کرد. اینکه اعضای تی تی پی را از خاک افغانستان اخراج کنند و یا با آنها مبارزه نمایند و یا حداقل از عملیات نظامی طالبان پاکستانی علیه دولت پاکستان جلوگیری نمایند؛ طالبان افغان از طالبان پاکستانی جدا شوند؛ مرزهای خود را کنترل کنند و...
شروط طالبان می تواند خیلی هم منطقی و عقلانی باشد اما مشکل اساسی آنها اینست که پاکستان طرح چنین شرایطی از جانب نیروهای تحت الحمایه خود را کلان کاری می دانستند.
بر همین مبنا وزیر دفاع پاکستان خطاب به طالبان نوشت که پاکستان این توان را دارد که طالبان را با دُم های شان که لای پای خود گرفته اند،(یعنی مثل شغال و ماده سگ) به سوی غارهای تورابورا فراری بدهد.
در اثنای همین مذاکرات گروه طالبان پاکستانی چندین حمله علیه نیروهای پاکستان انجام داد و تعدادی سربازان پاکستانی را کشت. این پیام را به طالبان افغان داد که متوجه داد و ستدشان با دولت پاکستان باشند و به مقامات پاکستانی هم این اخطار را داد که ما آن حد از توانایی را داریم که در قالب معامله شدن گنجایش نداریم. اما در همین حال، مذاکره کنندگان پاکستانی از طالبان خواستند که تی تی پی را یک گروه تروریستی بدانند و جهاد آنها علیه دولت پاکستان را ناجائز اعلام کنند و فتوی بر حرمت جنگ در پاکستان بدهند.
واقعیت امر اینست که طالبان افغان و طالبان پاکستان، مخلوطی از نیروهای تروریستی و جنگجو هستند که از یکدیگرشان قابل تفکیک نیستند. از بدو تولدشان با یکدیگر متحدانه جنگ و انتحار کرده اند. کل آنها اعم از پشتون و پنجابی، با ملا هبت الله بیعت نموده و در واقع یک رهبر مشترک دارند. جدایی آنها به معنای نابودی آنهاست. به معنای ایجاد جنگ داخلی میان شان است.
لذا پیشبینی می شود که بحران میان طالبان و پاکستان به آسانی قابل حل شدن نیست. در کمترین کار ممن، حملات پراکنده علیه مواضع نیروهای پاکستای و مراکز دولتی، ادامه خواهد یافت. طالبان پاکستانی دست از آرزوها و پلان های خود در پاکستان بر نمی دارند. روز آنها در جنگ تعریف شده و روزگارشان از طریق پول های کثف جنگی می چرخد که از جانب برخی کشورها و نظامهای استخباراتی همانند هندوستان، تأمین می شود.
با این توصیف، روزگار حکومت طالبان در افغانستان هم روزگار خوش نخواهد بود. یقیناً پاکستان بلایی را که با استفاده از طالبان علیه حکومت مجاهدین و حکومت جمهوریت و حکومت کمونیستی و سایر حکومت های مستقر در کابل آوردند؛ بر سر طالبان هم می آورند. پاکسنتان به راحتی می توانند طالبان را خسته و درمانده کنند و اجازه ندهند که آب خوش از گلوی طالبان حاکم، پایین برود. پاکستان خیلی راحت ابزارهای تأدیب طالبان را در اختیار دارد. یقینا مردم افغانستان همانند همیشه، چوب سوخت حاکمیت طالبان خواهند بود.
الان این کجاش بد هس ک گفته داعش را اکمال نکنن ویا به بالگردهای آمریکا اجازه نده ک حریم افغانستان نقض کنه وقتی شروط الکی بی معنی پاکستان میازرع شروط باید قبول کنه و اینکه نوشتی پول نان شم پاکستان میداد پاکستان خودشان خیرات خور وصدقه خور آس خودشان سیر کنندبعد بده بدیگران
در طول تاریخ پاکستان طالبان تنها حکومتی در افغانستان هست که موفق شده پاکستانی ها را مجبور به مذاکره درباره مسایل امنیتی کنند در افغانستان از زمان تشکیل کشور پاکستان حکومت های مختلفی بوجود آمده که از پشتیبانی ابرقدرت ها مثل شوروی و آمریکا برخودار بودند ولی هیچ کدام نتوانستن پاکستان را به پای میز مذاکره بیاورند