تعداد نظر۲
جالب است ۲
هزاره ها؛ پیشتاز در ورزش، پسمان در سیاست

هزاره ها مردم لایقی هستند. در بیست سال آرامش در وطن، بیشترین آمار مشارکت در دانشگاهها، بیشترین آمار قبولی در کانکور، بیشترین هجوم به سمت یادگیری علم و دانش و تکنالوژی، بیشترین مراجعه به یادگیری کلاس های تقویت درسی و... را داشتند. من فراموش نمی کنم که چگونه نوجوانانِ دختر و پسر هزاره گروه گروه، از روستاهای سرد و کوهستانی ولایات دایکندی و بامیان و میدان و غور و غزنی و... دور از خانواده شان، در اتاق های سرد و ساده ی اجاره ای، در کورس های تقویت زبان و ریاضیات و کیمیا و فیزیک و الجبر با یک تکه نان خشک برای هر وعده غذایی شان، در زمستان های سرد کابل و مزار و بامیان از گرمای خانواده دور می شدند تا پایه های علمی و آموزشی خود را تقویت کنند.

همین ها وقتی از نتیجه سختی ها و زحمت کشی های شان، در کانکور سراسری قبول می شدند، تمام بدن های آلوده ی نژادپرستان پشتون را لرزه می گرفت و بر میزان قبولی بالای هزاره ها در کانکور، ضجه می زدند و شکایت می کردند. انفجار فاروق اعظم در مجلس اشرف غنی، یک نمود و نمونه آن بود. سیاست تبعیض آمیز سهمیه بندی کردن کانکور، مثال واضح  بی عدالتی در حاکمیت قومی افغانستان بود که در مقابل هزاره بچه های بالیاقت و درس خوان، چوچه های بی لیاقت از میان قوم زورمند را با نمرات ناچیز، در دانشگاهها فرو می کردند. هزاره ها استعداد ساینس و ریاضیات بودند و دیگران مستعد ثقافت و شرعیات.

هزاره بچه هایی که استطاعت داشتند، به کلب های ورزشی هم رفتند. دهها هزار جوان هزاره در ورزش های رزمی مصروف آموزش شدند، عده ای به سالن های فوتسال می رفتند و مسابقات فوتسال یا فوتبال سالنی در میان نوجوان ها و جوانان هزاره گرم بود. من در گذر از برچی به دارالامان کابل دیروقت شب می دیدم که جوان های هزاره، دستکول های ورزشی بر شانه شان از سالن های ورزشی به خانه بازمی گشتند.

تعداد زیادی از جوانان هزاره در وادی سیاست و رسانه، خبرنگاران خوبی شدند، نویسندگان شاذی شدند، تحلیلگران نام آوری شدند. اهل قلم شدند. اهل رسانه شدند. ولی هرگز سیاستمداران عمیق که بزرگ بیندیشند و دل کلان داشته باشند نشدند. هزاره ها در وادی علم و ورزش و نگارش، قوم برتر بودند اما در وادی سیاست بازندگان مطلق شدند. هزاره ها در میزان مشارکت سیاسی هم انصافا نسبت به سایر اقوام خوش درخشیدند اما نتایج تمام مشارکت سیاسی آنها به اقتدار مردم هزاره ختم نشد. چون یک جای کار سیاست ورزی هزاره ها می لنگید. انگار هزاره ها در وادی سیاست، تنگ و بسته می اندیشند و همیشه هماند یک تکواندوکار، گارد می گیرند.

هزاره ها بعضا بیرون از محیط های دانشگاهی نیز صنوف آموزش سیاست را برای جوان های شان دایر می کردند؛ اما سواد سیاسی بدون بصیرت سیاسی، برای هیچ صنفی کافی نیست. هزاره ها با تمام کوشش های شان و سیاست ورزی های شان، در وادی سیاست مطلقا ناکم شدند. همین اکنون را اگر محاسبه کنیم؛ هزاره ها پسمان ترین قوم بزرگ افغانستان در وادی سیاست هستند.

هزاره ها در ریاضیات و علوم کاربردی، استعداد شگرفی دارند. بالاتر از سایر نژادهای افغانی استعداد ریاضیات دارند. ژنتیک قوم هزاره مبتنی بر علوم کاربردی، ریاضیات و فیزیک و ... است اما به اعتقاد من، هزاره ها همپایه ی اقوامی مثل پشتون ها و تاجیک ها استعداد سیاست ورزی ندارند. انتقاد کردن جزو حواشی علم سیاست است؛ عمق سیاست ورزی، انتقاد کردن و نق زدن نیست. برای همین است که پشتون ها در سیاست عمق دارند و هزاره ها حاشیه.

اما هزاره ها در سایر وادی ها از جمله در ورزش افغانستان، پیشگام سایر اقوام هستند. اوج درخشش هزاره ها در میدان ورزش، قهرمانی تیم ملی فوتسال افغانستان متشکل از بازیکنان هزاره، در قهرمانی نوجوانان آسیا بود. هزاره ها چقدر خوش درخشیدند. چقدر با جان و دل شان بازی کردند. برای وطن شان، برای مردم شان، دویدند، عرق ریختند، نفس های شان را گرم و پخته کردند، روح شان را گذاشتند برای مردم شان. تا مردم شان را خوشحال کنند، تا موجب افتخار وطن شان بشوند. از عمق وجودشان می دویدند، دریبل می زدند، دفاع می کردند، پاس می دادند و گل می زدند. همه تیم های مقابل شان را بردند حتی ایران را؛ ایرانی که قدرتمندترین تیم فوتسال آسیا و یکی از قوی ترین تیم های فوتسال جهان است. بازیکنان ایران شاید باور نمی کردند که افغانی های طلاب و گلشهر و برچی بتوانند آنها را در فینال آسیا شکست بدهند. این شیربچه ها ده گل به ازبکستان زدند، هفت گل به بحرین میزبان زدند، چهار گل به تیم چین زدند و هفت گل هم به تایلند مدعی زدند. ایران را در فینال بردند و مقتدرانه قهرمان شدند.

هزاره ها برای وطن و مردم شان افتخار کسب می کنند، روح الله نیکپا، زهرا خدادادی، محسن رضایی، علی اکبر امیری، امیر علیزاده و سایر ورزشکارانی که از ملیت هزاره باعث کسب افتخار برای افغانستان شدند. این یعنی هزاره ها در ورزش، هزاره هایی مانند شکردخت جعفری در علم، دهها شاعر در ادبیات، زهرا جویا و زهرا یوسفی و ... در رسانه؛ همگی نشان از پیشتازی هزاره ها در علم و ورزش افغانستان می دهد.

اما یک سئوال مهم مطرح می شود: وقتی کاروان تیم ملی فوتسال وارد غرب کابل شد، دهها هزار نفر عمدتاً از هزاره ها به استقبال این نوجوانهای افتخارآفرین تجمع کردند. بی سابقه بود. دیدن آن تصاویر، ضمن آنکه شادمانی و زندگی انسان هزاره در حاکمیت طالبان است؛ اما چگونه می شود که ما این جمعیت کثیر هزاره را وقتی پای سرنوشت و آینده شان در میان است؛ همیشه غایب، همیشه منفعل، همیشه بی خیال و همیشه بی روحیه می بینیم؟ عیب کار کجاست؟ مشکل از چیست؟ آیا هزاره ها طالبان را همینگونه که هستند به رسمیت شناخته اند؟ آیا هزاره ها همین نوع زندگی و وضعیت شان را قبول کرده اند و رضایت دارند؟ آیا هزاره ها از میان بزرگان هزاره در سیاست و رسانه؛ با طالبان؛ طالبان را ترجیح داده اند؟

جمعیتی با این وسعت و شگرفی و سرزندگی؛ چرا وقتی پای سیاست ورزی و مطالبه گری و مبارزه به میان می آید؛ غایب هستند؟ چرا دیده نمی شوند؟

نکته همان است که در بالا ذکر کردیم. هزاره ها اغلب در سیاست ورزی اشتباه کرده اند و می کنند؛ راه اشتباه می روند، چه در زمان جهاد؛ چه در زمان جمهوریت و چه حالا در زمان طالبان. هزاره ها در سیاست، عمق ندارند. هزاره ها در سیاست ورزی افتخار شاذ ندارند. مثل اینکه در ورزش دارند، در علم دارند، در نویسندگی و در ادبیات دارند اما در سیاست ورزی، سیاستمدار هزاره، منتقد هزاره، افسقال هزاره؛ هزاره ها را غرق کرده و هزاره ها را بدون مدافع؛ در چنگال طالبان رها کرده و خودشان حالا در اروپا و امریکا و ترکیه و استرالیا خوش خوش قدم می زنند.

سیاست ورز هزاره، با آنکه همین حالا از وطن خود آواره است، هنوز هم در سایه بگذار نفس بکشم و فاجعه افشار و شورای نظار و مارهای آستین و 23 سنبله و معاهده جبل السراج زندگی می کند و از آن، بیرون نشده است. برای همین است که میگویم سیاست پشتونوالی، عمق دارد و سیاست هزاره گرایی، غرق حاشیه هاست.

به نوجوان های فوتسالیستِ تیم ملی مان، شادمانه قهرمانی شان را تبریک می گویم. الهی که سالهای سال، دل مردم ما را شاد کنید.
  
حسینی مدنی- خبرگزاری جمهور
 
https://jomhornews.com/vdcgnu9qqak97u4.rpra.html
نام شما
آدرس ايميل شما

میلاد علیزاده
سلام دوست گرامی...
خییییلی دقیق تحلیل کردید. فقط بدانید در
افغانستان ما، سیاست یعنی زورگویی و خشونت
و ملت هزاره دنبال خشونت و انتحار و انفجار نیست
بلکه با منطق و با استدلال پیش میرود
تا وقتی صدای انصاف و عدالت شنونده نداشته باشد
هزاره ها کنار میایستند و دست خود را به خونریزی و کشتار
مردم آلوده نمیکنند. فعلا در افغانستان زورگویی و خشونت
حاکم است هر وقت در کشور ما، حق و انصاف و صداقت
سرمنشأ شد هزاره ها پای به عرصه میدان سیاست میگذارند
تشکر از صفحه خوبتان
برادر جان آنهم به برکت مهاجرت به ایران استه
ورنه هزاره در همی کابل پشک شوی بود
آخرین اخبار