۰

اولویت افغانستان؛ کشمیر و بخارا، یا فلسطین؟

پنجشنبه ۲ اسد ۱۳۹۳ ساعت ۱۳:۱۰
آزادسازی کشمیر و بخارا تنها از اهداف گروه‌های جهادی نبود، بل طالبان نیز چنین هوایی را در سر می‌پروراندند. گزارش‌ها می‌رساند که امروزه نیز آزادسازی بخارا و کشمیر، یکی از اهداف بعدی طالبان خوانده شده و همواره در همایش‌ها و سنگرهای شان از آن به عنوان «اقدام بعدی» یاد می‌کنند.
اولویت افغانستان؛ کشمیر و بخارا، یا فلسطین؟

یکی از کشمکش‌های جهان اسلام، منازعات مرزی و جنجال‌های مبتنی بر ادعاهای ارضی است که از استعمار به میراث برده است. استعمار وقتی از این سرزمین رفت و کوچ کرد، چند زخمِ خون‌چکان را در پیکر جهان اسلام ایجاد کرد که برخی آن‌ها تا هنوز ناسور هستند. منازعات فلسطین با اسرائیل، کشمکش‌های پاکستان با هندوستان بر سر مسألة کشمیر، و در گذشته مسألة سمرقند و بخارا، مسئله دیورند و...چندنمونه از این زخم‌ها بودند و هستند.
در واکنش به این زخم‌ها در هرگوشة جهان اسلام، نهضت‌های اسلامی و جهادی‌ ایجاد شد که حداقل در گفتار، یکی از اهداف درازمدت خود را آزادسازی یکی از مناطق اشغالی مسلمانان تعریف می‌کردند. در این میان، گروه‌های اسلام‌گرای افغانستان، در میان این همه زخم‌ها، اولویت را به بخارا و کشمیر قایل شده و همواره از آزادسازی آن‌ها به عنوان «اقدام بعدی» شان یاد می‌کردند.
چندتن از فرماندهان جهادی برایم حکایت کردند که در دورة جهاد علیه تجاوز ارتش سرخ، ما تنها به خاطر آزادی افغانستان مبارزه نمی‌کردیم، بل در سر هوای آزادسازی کشمیر و بخارا را نیز داشته و همواره در حسرت روزی بودیم که گروه‌های جهادی به سوی کشمیر و بخارا حرکت کند و ما نیز در کاروانِ آن‌ها باشیم.
  مسالة آزادسازی کشمیر و بخارا تنها در میان فرماندهان رده‌پایین جهادی مطرح نبود، بل حتا در میان رهبران تنظیم‌های جهادی نیز به عنوان یک اصل پذیرفته شده بود. درست از همین جا بود که در سال‌های نخست پیروزی مجاهدین، افغانستان به مرکز فعالیت‌های گروه‌های اسلام‌گرای تاجیکستان و ازبکستان مبدل گردید. خوب یادم می‌آید که گروه اسلام‌گرای تاجیکستان که عملاً مشغول مخالفت‌های مسلحانه با دولت آن کشور بود، در افغانستان مرکزیت داشت.
آزادسازی کشمیر و بخارا تنها از اهداف گروه‌های جهادی نبود، بل طالبان نیز چنین هوایی را در سر می‌پروراندند. گزارش‌ها می‌رساند که امروزه نیز آزادسازی بخارا و کشمیر، یکی از اهداف بعدی طالبان خوانده شده و همواره در همایش‌ها و سنگرهای شان از آن به عنوان «اقدام بعدی» یاد می‌کنند.
در اولویت‌بندی اهداف مبارزاتی گروه‌های بنیادگرا و جهادی افغانستان، شاید عواملی مانندِ همسایگی و مشترکات تاریخی و فرهنگی نیز نقش داشته باشند. بخارا و کشمیر، دومنطقه‌ای اند که در همسایگی ما قرار داشته و مشترکات تاریخی و فرهنگی بی‌شماری با ما دارند. اما مهم‌تر از آن، نقش کشورهای غربی با وساطتِ پاکستان می‌باشد. واقعیت آن است که مدارس دینی پاکستان، محل همایش، تجهیز، تعلیم و تربیة بنیادگرایان افغانستان بوده و می‌باشند. استخبارات نظامی پاکستان که روابط تنگاتنگی با کشورهای غربی داشته و از جمله متحدان استراتژیک انگلیس و امریکا در منطقه می‌باشد، مدیریت این مدارس و بالتبع گروه‌های بنیادگرای افغانستان را در دست داشته و ذهنیت جهادی آن‌ها را به سوی سمت و سو می‌دهد که منافع غرب و پاکستان را برآورده سازند. منافع غرب و پاکستان، در آزادسازی فلسطین و ناامنی اسرائیل نیست. اسرائیل، متحد استراتژیک کشورهای غربی در خاورمیانه بوده و به عنوان پادگان نظامی آن‌ها در منطقه عمل می‌کند. بل منافع پاکستان در ناامن‌سازی هندوستان، و منافع غرب در ناامن‌سازی آسیای مرکزی می‌باشد. آسیای مرکزی، منطقة نفوذ روسیه است و غرب نمی‌خواهد مردمان آن‌جا بی‌دردسر زندگی کنند. بنابراین، اگر شما می‌بینید که گروه‌های به ظاهر اسلامی کشور، فلسطین را فراموش کرده و به کشمیر و بخارا چسپیده‌اند و آزادسازی آن‌ها را «اقدام بعدی» شان تعریف می‌کنند، ریشه‌اش در همین وابستگی آن‌ها به کشورهای غربی و پاکستان می‌باشد. در حالی که اگر این‌ها واقعاً گروه جهادی و اسلامی مستقل و غیروابسته می‌بودند، معضل فلسطین را تبلیغ می‌کردند. معضل فلسطین، معضل اصلی جهان اسلام است، نه مناطق دیگر. کشمیر را اصلاً نمی‌توان زخم خون‌چکان خواند. کشمیر در زیر سیطرة هندوستان، آزادتر از الحاق آن به پاکستان خواهد بود و بخارا عملاً آزادی لازم را دارد.
عبدالشهید ثاقب- خبرگزاری جمهور
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

پربازدیدترین