۰

خبرنگاری در افغانستان؛ چالش ها و راهکارها

سیدعبدالبصیر مصباح
سه شنبه ۶ عقرب ۱۳۹۳ ساعت ۱۰:۲۳
هنوزهم برخی رسانه ها به جای تولید گزارش، مطالب تحلیلی و تبلیغی، از نشرات رسانه های دیگر استفاده می کنند و یا اینکه خبرها را با ایجاد کمتر تحولی با نام و آدرس خود به مخاطبان عرضه می نمایند...
خبرنگاری در افغانستان؛ چالش ها و راهکارها


چکیده:
در سیزده سالِ اخیر در افغانستان، حرفه ی خبرنگاری در کنار سایر عنصرهای دموکراتیک، با فراز و فرودهایی همراه بوده و رشد کرده است؛ تا جاییکه در حال حاضر، شاهد فعالیتِ ده ها رسانه ی چاپی، سمعی و بصری هستیم.
از طرفی، یکی از افتخارهای جامعه بین المللی و شماری زیادی از عناصر قدرتمندِ داخلی، رشد و فعالیتِ بی حد و حصرِ رسانه ها و موجودیتِ آزادی بیان، در چند سال اخیر می باشد.
اما با توجه به رشد کمی رسانه ها، پیشرفت هایی که در عرصه روزنامه نگاری در این کشور صورت گرفته، از دستاوردهای مردم سالاری و حاکمیتِ دموکراسی است؛ اما چگونگی فعالیت های خبری و امور روزنامه نگاری، از نظر کیفی، هنوز هم قابل تامل و نقد می باشد.
در این نوشتار، تلاش شده است که به آسیب ها، تاثیرات و پیامدهای فعالیتِ رسانه ای در این کشور، پرداخته و به این چگونگی ها تا حد ممکن پاسخ داده شود.
در نخست باید تعریفی از رسانه داشته باشیم و سپس به چگونگی کارکردهای رسانه ای در افغانستان بپردازیم.

رسانه چیست؟
دانشمندان ارتباطات، شرایط حاضر را عصر انفجار اطلاعات و انقلاب رسانه ای می دانند. ظهور چشمگیر رسانه ها، به عنوان عوامل بازدارنده و فشار بر کارکرد قدرتمندان، باعث شده است که به رسانه توجه بیشتر شود و برنامه های رسانه ها، بیش از پیش تخصصی و سازمان یافته تر گردد.
رسانه، هدف نیست؛ بلکه ابزاری برای رسیدن به هدف و جامعه سازی است؛ چنانچه میتوان از طریق رسانه ها، به اهداف بلند فرهنگی، اجتماعی و سیاسی نائل شد و افکار عامه را درست تر و بهتر سازماندهی کرد.
نقش رسانه ها بر روند تشکیل افکار عمومی را نمیتوان نادیده گرفت و دانشمندان روی این موضوع نظرهای مشابهی دارند.
مهران کامیار می گوید: "برلسون در مورد استفاده از رسانه به انگیزه هایی چون کسب اطلاع و آگاهی از رویدادهای اطراف اشاره دارد و رسانه را وسیله ای متداول در زندگی روزمره برای کسب آرامش و اعتبار اجتماعی و برقراری ارتباط اجتماعی میداند. کاتز، گرویچ و هاس، کلیه فعالیت های مرتبط با رسانه را با تمام تنوع شان، از این دیدگاه نگریسته اند که افراد از ارتباطات برای برقرای رابطه یا قطع ارتباط استفاده می کنند و به این وسیله می خواهند به صورت هدفمند یا غیر هدفمند، ارتباط وحدت یافته خود با دیگران را مرتبط سازند."۱
این نویسنده در جای دیگری اشاره می کند: "رسانه های گروهی و از جمله مطبوعات با انعکاس اخبار و اطلاعات مربوط به رویدادها و مسائل اجتماعی، در واقع میان مردم ارتباط افقی برقرار کرده و آنها را نسبت به مسائل یکدیگر مطلع می سازند. این کارکرد به خصوص در تصمیم گیریهای سازگار با برنامه های زندگی، باری مردم یا مخاطبان تا آن حد سودمند است که می توان از آن به شریان حیات اجتماعی تعبیر کرد. همچنین آنها قادرند با جمع آوری و انعکاس نظرات، انتقادات و عقاید مردم و مسئولان، ارتباط عمودی میان دست اندرکاران امور حکومت و مردم برقرار سازند."۲
شماری از نویسندگان، نقد حاکمیت ها را از ویژگی برجسته دیگر رسانه ها می دانند و آن را عامل موجودیت زمینه گفتگو میان ملت ها و دولت ها می دانند که محصول آن را اصلاحات در رده های حکومتی عنوان می کنند.
دکتر سید رضا صالحی در این باره می نویسد: "نقد عملکردها، سیاست ها و تصمیمات و گاه به چالش کشاندن بعضی ارزش های سیاسی، از کارکردهایی است که رسانه ها فی حد ذاته داشته اند."۳
همین نویسنده در جای دیگری از نقش رسانه بر روند شکل گیری افکار عمومی چنین می نگارد: " امروز رسانه ها نقش و جایگاه بی سابقه ای در کنترل و هدایت عرصه عمومی (افکار عمومی) یافته اند. به طوری که نقش انکارناپذیر رسانه ها در ایجاد هدایت و شکل بندی افکار عمومی و تاثیرگذاری آنها بر تحولات اجتماعی و سیاسی تقریبا مورد پذیرش همگان است. در تحلیل های مختلف، رسانه آزاد و مستقل، آیینه فکر، فرهنگ و تحولات درونی و بیرونی ملت ها به شمار می آیند و در فرآیند توسعه در ابعاد مختلف آن از ابزار و اسباب ضروری و حیاتی محسوب می شوند. از این منظر، نقش رسانه ها در استوار ساختن توسعه سیاسی، آزادی بیان، مردمسالاری و غیره امری مسلم و اجتناب ناپذیر است و میزان پیشرفت فرهنگی و سیاسی هر ملت عمدتاٌ بانحوه و میزان حضور رسانه ها درعرصه عمومی، مقایسه و سنجیده میشود." ۴
با این حال، متخصصان روزنامه نگاری و ارتباطات، تبلیغ جمعی، ترویج جمعی و سازماندهی جمعی را از وظایف رسانه ها عنوان می کنند.
همچنین برخی از آگاهان عرصه ارتباطات، آموزش دهی، رهبری، راهنمایی، تفریحی و آموزشی را از نقش های عمده دیگر رسانه ها می دانند.

فعالیت های رسانه ای در افغانستان:
پس از سرنگونی رژیم طالبان و ایجاد حکومت موقت، شماری از رسانه های چاپی، تصویری و شنیداری در افغانستان فعال شد. در آغاز، نوع و کیفیت برنامه ها و گزارش ها، نسبت به برنامه های فعلی رسانه های امروز متفاوت بود؛ اما برای مردم که جنگ و ویرانی را تحمل کرده بودند، تحسین برانگیز به نظر می رسید.
از آن جهت که در دوره حاکمیت طالبان، میزان برخورداری مردم از آزادی بیان به صفر تقرب کرده بود، سیزده سال اخیر، از دوره های مهم و طلایی رسانه ای در این جغرافیا به حساب می آید.
در این دوره، قانون رسانه های افغانستان نافذ شد و شهروندان از آزادی بیان و حق دسترسی به اطلاعات، به عنوان حقوق شهروندی شان برخوردار شدند؛ هر چند میزان برخورداری در تیوری و عمل متفاوت بوده است.
همچنین حق آزادی بیان و فعالیت های رسانه ای، در قانون اساسی این کشور تضمین شد.
در این قانون آمده است:" آزادی بیان، از تعرض مصون است. هر افغان حق دارد که فکر خود را به وسیله گفتار، نوشته، تصویر و یا وسایل دیگر، با رعایت احکام مندرج این قانون اظهار نماید."۵
اما در طول یک دهه گذشته، رسانه های افغانستان در عرصه های اطلاع رسانی، آموزشی، فرهنگی شدن جامعه و آگاهی از امور حقوق بشری فعالیت هایی چشمگیری انجام داده اند.
آگاهی و اشتراک مردم در روند چندین انتخابات، اطلاع یابی مردم از حوادث و جریان های داخلی و بین المللی، نقد حکومت مرکزی و... از مواردی بود که در رسانه های افغانستان به آن پرداخته شده است.
بناءاً در سیزده سال اخیر، جدا از چگونگی و کیفیت فراورده های ژورنالیستی و برنامه های تولیدی در رسانه های این کشور، زمینه گسترش اطلاعات و نقد از قدرت حاکم، در بسیاری موارد وجود داشته است.
بنابراین نفس فعالیت و موجودیت رسانه ها، به عنوان مولفه های دموکراسی و آزادی های شهروندی در این سرزمین، یک دستاورد بزرگ؛ برای کشوری است که مردمش در برخی از گوشه های آن، نگران زندگی شان هستند و از نبوده نان و آسایش رنج می برند.
اما در کنار دستاورد های یاد شده، چالش ها و آسیب های در برابر حرفه خبرنگاری در این کشور وجود داشته است که تا هنوز با آن دست و پنجه نرم می کنیم.

کمبود کادرهای حرفه ای و مسلکی:
کار رسانه ای، در کنار موضوعات دیگر، فرایند تولید و ارائه خبر و اطلاعات برای مخاطبان است. در عصر کنونی که رسانه ها روز به روز تخصصی و معیاری می شود، کسانی خبرنگار موفق اند که از آگاهی های لازم خبرنگاری برخوردار باشند و افکار عمومی را خوب سازماندهی کنند.
به بیان دیگر، جهت تولید و انتشار پیام های ثمربخش رسانه ای، پیش از همه به افرادی حرفه ای این مسلک نیاز است.
ام وی کاماث، یکی از روزنامه نگاران، حرفه ای شدن خبرنگار را از موضوعات مهم، جهت پیشبرد امور رسانه ای، بویژه مطبوعات می داند.
او در مقاله ای می نویسد:"روزگاری بود که می گفتند روزنامه نگار به طور مادرزاد روزنامه نگار است و چنین نیست که یک نفر را به مدرسه روزنامه نگاری بفرستند و او در پایان روزنامه نگار شود. مهاتما گاندی هیچگاه قدم به مدرسه روزنامه نگاری نگذاشت، اما در آن روزگار، وضع فرق می کرد. هرکسی با مقداری ذوق و قریحه تبلیغی می توانست خودش را روزنامه نگار معرفی کند. یک ماشین چاپ بخرد و یا کرایه کند و روزنامه ای را بیرون آورد و اما امروزه وضع کاملا فرق می کند و کار پیچیده تر شده است. و بی شک، حتی همان افرادی که مادرزادی روزنامه نگار هستند، اگر دوره های تخصصی روزنامه نگاری طی کنند، خیلی بهتر از دیگران خواهند بود." ۶
وی بطور مشخص، چنین تعریفی از افراد حرفه ای دارد:" حرفه ای کسی است که آموزشهای لازم را در رشته تخصصی اش دیده است. فردی که در دانشکده پزشکی دوره لازم را ندیده و مدرک آن را نگرفته باشد، حق طبابت ندارد. حقوقدان برجسته، و در برخی کشورها حتی آرایشگرها و متخصصان زیبایی باید مدرک لازم را که نشان دهنده صلاحیت آن هاست، کسب کنند." ۷
از جهت دیگر، برای انتقال پیام های مورد نظر، باید از زبان ساده و در عین حال تاثیرگذار و ژورنالیستی کار گرفت که افراد حرفه ای بیش از پیش از این خصوصیت برخوردارند.
ام. وی کاماث در جایی تاکید می کند:" آنچه که مهم و اساسی است این است که روزنامه نگار باید بتواند مطالبش را به راحتی به زبانی بنویسد که با آن می خواهد خوانندگانش را مورد خطاب قرار دهد. روزنامه نگار با واقعیت ها سر و کار دارد، اما واقعیت ها در قالب لغت ها بیان می شوند حال به هر زبان و لهجه ای که باشد. روزنامه نگاری به زبان تسلط نداشته باشد، نمی تواند امیدی به تاثیرگذاری بر خوانندگانش داشته باشد." ۸
اگر معیار، همین ها باشد، می بینیم که شماری از خبرنگاران، بویژه در تلویزیون های افغانستان را کسانی تشکیل میدهند که میزان سواد رسانه ای شان ضعیف تر از آن است که بتوانند پیام ها را آنطور که انتظار می رود، انتقال دهند.
تحقیقات دانشمندان برجسته ارتباطات نشان میدهد که اشخاصی حرفه ای روزنامه نگاری پیش از همه، با موضوع های مقدماتی خبرنگاری مانند خبر، گزارش و مصاحبه آشنایی کامل دارند و از جهت دیگر، درکی درستی از علایق، ظرفیت و نیازمندی های مخاطبان دارند.
دنیس مک کوایل در این رابطه می گوید:"در شرایط ناشی از رقابت شدید بین رسانه ها و تغییرات مداوم، داشتن آگاهی تاریخی در مورد میزان و ترکیب مخاطبان به هیچوجه کافی نخواهد بود. در چنین شرایطی، ضروری است که سلایق و علایق مخاطبان نیز پیشبینی و هدایت شوند. البته چنین کاری اساساً به مهارت تخصصی، الهام، و اقبال بستگی دارد؛ هرچند داشتن شناختی عمیق از عواملی که مخاطبان را به جنب و جوش می آورند، می تواند مفید باشد."۹
به باور حسین قندی:"کسانی که می خواهند به شغل خبرنگاری و در مرتبه بالاتر، روزنامه نگاری بپردازند، لاجرم باید اساس و پایه این کار را یعنی خبرنویسی، گزارش نویسی، مصاحبه، مقاله نویسی بیاموزند و پس از ورود به هر یک از این پایه ها با خشه های آن آشنا شوند."۱۰
اما می بینیم که در رسانه های افغانستان، وجود افراد حرفه ای که چنین آموزش های را دیده باشند و پیامدها، تاثیرات و جایگاه محصولات کاری شان را در چنین جامعه ی درک کنند، نظر به میزان توقعات مخاطبان، کمتر اند.
نبود کیفیت و ضعف محتوایی مطالب در برخی روزنامه های کابل و ولایت نشان گر این است که هنوزهم خبرنگاران و کارگزاران رسانه ای در این کشور، از سواد رسانه ای کمتری برخوردارند.
به بیان دیگر، هنوز هم در گزارش ها، مقالات و خبرهای رسانه هایی این کشور، مشکلات املایی، محتوایی و دستوری به نظر می خورد که نمونه های بسیاری از این دست، در کلکسیون ها و بایگانی های رسانه ها موجود است.
هنوزهم برخی رسانه ها به جای تولید گزارش، مطالب تحلیلی و تبلیغی، از نشرات رسانه های دیگر استفاده می کنند و یا اینکه خبرها را با ایجاد کمتر تحولی با نام و آدرس خود به مخاطبان عرضه می نمایند.
سوگمندانه، در شماری از رسانه های دیداری این کشور، برخی از افراد، برخی برنامه های بامدادی، تفریحی و اجتماعی را گردانندگی و یا تولید می کنند که از میزان سواد و تجربه پایینی برخوردارند.
با اینکه رسانه های دیداری و شنیداری در این کشور، برنامه های تولیدی زیادی برای مخاطبان ارائه می کنند، اما شماری بیشتر این برنامه ها تقلیدی است و برخی هم در تضاد با نیازمندیهای مخاطبان.
رسانه های چاپی این کشور از نظر شکل یا صفحه آرایی، تا حدی مورد قبول مردم و آگاهان رسانه ای است؛ اما محتوای نشراتی بیشتر رسانه ها، نیازمندیهای جامعه را کمتر فراهم می کند.
با اینکه سطح فعالیت نشرات چاپی تخصصی در این کشور خیلی ضعیف است، در عین حال، مطبوعات چاپی عامه پسند که از محتوای متنوع و بلند برخوردار باشند، کمتر داریم.
در این کشور، تعداد معدودی از روزنامه های تحلیلی- خبری فعالیت دارند؛ در حالیکه اکثر رسانه های چاپی با مطالب ساده، پیش پا افتاده و عوامفریبانه فعالیت می کنند.
با این وصف، هرچند که شماری از خبرنگاران و روزنامه نگاران این سرزمین، آموزش های لازم حرفه ای را در دانشگاه ها سپری کرده اند؛ اما آگاهی های لازم خبرنگاران از نیازهای مخاطب و چگونگی تولید و انتقال پیام برای انواع مخاطبان از چالش های است که شماری زیادی از روزنامه نگاری افغانستانی با آن روبرو هستند؛ و گرنه چرا رسانه های این سرزمین، برنامه های مثبت، تاثیرگذار و قابل قبولِ اجتماعی و فرهنگی مورد پذیرش طیف های گوناگون جامعه در سطح خیلی پایینی دارند؟
بنابراین، برای حرفه ای شدنِ شغل خبرنگاری در افغانستان، به کانونهای موثر تربیه، تولید و آموزش خبرنگاران مسلکی و حرفه ای نیاز داریم که دانشگاه ها و مراکز تشویق و تدریس ژورنالیزم، از موثرترین عامل در این عرصه به حساب می آید.

بی طرفی، انصاف و حقیقت در رسانه های افغانستان:
حفظ بی طرفی، از اصول و بنیان های خبرنگاری به حساب می آید. خبرنگاری می تواند، مخاطبانش را حفظ کند که خبرها را با حفظ بی طرفی و انصاف انتقال دهد.
به بیان دیگر، مردم از خبرنگاران انتظار دارند که واقعیتها را همانطوری که اتفاق می افتد، بدون درنظرداشت منافع افراد، گروه ها و سلایق شخصی به خورد افکار عمومی دهند؛ این مسئله باعث افزایش میزان اعتماد مخاطب نسبت به رسانه و کسب پرستیژ آن نیز می شود.
اصل دوم نشست چهارم يونسكو در سال ۱۹۸۳ از مجموعه اصول بين المللى اخلاق حرفه اى در خبرنگارى اين چنين مى گوید: "بارزترين وظيفه خبرنگار اين است كه با رعايت حق مردم براى دستيابى به اطلاعات معتبر و درست، شرافت حرفه اى خود را در خدمت واقعيت عينى قرار دهد؛ به نحوى كه واقعيتها وجداناً با محتواى اصلى خود انعكاس يافته و بدون ايجاد تحريف، نشاندهنده ارتباطات اساسى باشد. اين امر با رشد صحيح قابليتهاى خلاق خبرنگار متحقق مى گردد."
اما با توجه به تحقیقات که صورت گرفته است، می توان گفت بی طرفی در مورد خبرها و گفتگوها تا حدی توسط خبرنگاران در رسانه ها در نظر گرفته می شود، اما به طور صددرصد نمی توان به بیطرف بودنِ مستقل ترین رسانه اعتماد کرد؛ چه این که خبرنگاران در پردازش بعضی رویدادها، چینش واژه ها و برجسته ساختن بعضی موارد، واقعیت ها را پس از پالایش به سوی مخاطبان می فرستند.
پس با این وصف گفته می توانیم، کسانی که افکار عمومی را با برجسته ساختن رویدادها و پیامدهای آن، متاثر می سازند، در کنترول افکار نیز نقش به سزایی دارند.

به باور یکی از نویسندگان: "تصمیم گیری در این باره که چه دیدگاه هایی مجاز و چه دیدگاه هایی ممنوع است، در واقع گزینش دیدگاه برای مردم است؛ چون از دسترسی به آنچه برای آن ها نامناسب تشخیص داده شده محروم می شوند. کسانی که دیدگاهها و افکار را برای عرضه به مردم انتخاب می کنند، کنترل کامل رفتارهای آنان را در دست دارند و ممکن است از این قدرت، با امنیت کامل در جهت منافع خود استفاده کنند."۱۱
بناءاً خیلی سخت است که خبرنگار رویدادها و حوادث را به طور قطع بدون اعمال و نظریات شخصی اش، به مخاطبان انتقال دهد؛ چون برداشت ها و چگونگی نگاه به رویدادها، موضوعی است که به افکار، باورها و شخصیت درونی خبرنگار بر می گردد.
کارل هوسمن، در این باره نظری دارد: " روزنامه نگاران از دریچه چشمان خود به ایده ها و رویدادها نگاه می کنند. این موضوع به خودی خود مشکلی ایجاد نمی کند. مشکل زمانی پدیدار می شود که آنچه را شخص دیده به عنوان حقیقت به کسانی که آگاهی کمتری دارند منتقل کند... هر یک از انسان ها، همان چیزی را می بیند که تجربیاتش او را به دیدن آن سوق می دهد. شرح رویدادها اغلب به شاهد رویداد بستگی دارد. با توجه به اینکه چه کسی ناظر رویداد است و درباره آن می نویسید..." ۱۲
با اینکه چگونگی پردازش و ارائه خبرها از چشمدید شخصِ خبرنگار و نویسنده صورت می گیرد، اما این بدان معنا نیست که خبرنگار همه حقیقت ها و واقعیت ها را قربانی کند. این را تا حدی می توان پذیرفت که اندیشه ها و ارزشهای خبرنگار شاید در برجسته ساختن برخی رویدادها از میان هزاران رویداد، تاثیراتی داشته باشد؛ اما وارونه جلوه دادن رخدادها از موارد است که نمی توان آنرا از این قماش حساب کرد.
متاسفانه شمار اغلب رسانه های این کشور، از طرف اشخاص حقیقی و حقوقی خاصی با افکار متفاوتی فعالیت دارند. در این کشور، رسانه ای که در جریان تحولات سیاسی، دینی و فرهنگی این کشور، بی طرفی کامل خود را با توجه به ارزشهای جامعه افغانستانی حفظ کند، به ندرت یافت می شود.
احساس می کنم سخن یکی از استادان رشته روزنامه نگاری دانشگاه کابل، که می گفت:" در افغانستان، بدترین خبر، بهترین خبر است." در مورد رسانه های این کشور، تاحدی صدق می کند.
تقسیم بندی خبرها، به اخبار اقتصادی، سیاسی و ورزشی، یکی از اشکالات است که در رسانه های این کشور وجود دارد.
به بیان دیگر، یکی از چالش هایی که نمایانگر عدم بی طرفی است، پخش اخبار سیاسی و سپس اقتصادی و ورزشی در رسانه های این سرزمین است؛ در حالیکه معیار نشر و پخش سوژه های خبری، اهمیت آن باشد، نه حوزه که سوژه ها به آن بستگی دارد.
از طرف دیگر، هستند رسانه هایی که به جای پردازش به موضوعات ملی و مهم مردمی، به پخش خبرهای سفر اشخاص و افراد می پردازند و تلاش می کنند که نقش مثبت و منفی شماری از سازمان ها در این کشور را، برجسته نمایند.
عدم توازن در گفتمان ها و مصاحبه ها از موارد دیگر است که هنوز در رسانه های افغانستان به آن به صورت علنی پرداخته می شود.
حتا برخی اوقات، شماری از افراد و اقوام از طریق رسانه های این کشور، مورد توهین و تحقیر قرار گرفته اند که نمونه های آن برای مردم افغانستان، روشن و آشکار است.

منابع تمویل رسانه ها:
به طور معمول، هر رسانه ای باید به گونه یی تمویل شود، تا فعال بماند. رسانه های مستقل، از طرف افراد مستقل و اعلانات بازرگانی و امثال آن و رسانه های دولتی از سوی دولت تمویل می شوند.
در قانون رسانه های این کشور آمده است:" راديو تلويزيون ملي افغانستان، رسانه ي همگاني متعلق به ملت افغانستان است كه بحيث رياست مستقل در چوكات قوة اجرائيه فعاليت و بودجه آن از طريق حكومت، اعلانات و عرضه خدمات تامين مي گردد. تعيين رئيس راديو تلويزيون ملي از جانب رئيس جمهور با تائيد ولسي جرگه صورت ميگيرد". ۱۳
اگر بپذیریم که رسانه ها زمینه ای برای رسیدن به اهداف متفاوت است، بنائاً پیش از همه دولتها، سازمانها و اشخاص برای رسیدن به اهداف شان، بخشی از سرمایه شان را جهت فعال نگهداشتن رسانه ها خرچ می کنند.
در افغانستان انواع تلویزیون های دولتی، حزبی، شخصی و آزاد فعالیت دارند که هر کدام از سوی اشخاص، سازمانها و نهادهای خاصی تمویل می شوند.
خبرهای تلویزیون ملی کشور، بیشتر جنبه تشریفاتی و سایر رسانه ها بیشتر بعد انتقادی و حزبی دارد.
اما پافشاری ها و جدیت های منابع تمویل رسانه های این کشور باعث شده که مسیر فعالیت و خط سرخ مطبوعات، تفاوت های فاحشی داشته باشد.
عدم تعیین یک خط مشخص نشراتی و موجودیت ارزشهای گوناگون در میان رسانه ها، از چالش های اساسی و جدی در میان رسانه های این کشور محسوب می شود.
در شرایط حاضر، محور توجه رسانه های حزبی این کشور را، بیشتر برد و باخت ها، زد و بندها، سیر و مسافرت های سران احزاب و سازمانهای سیاسی تشکیل می دهد؛ در حالیکه در عین زمان، محتوای نشراتی رسانه های خصوصی مستقل را نقد برنامه ها و سیاست های حکومت تشکیل میدهد.
در عین زمان، کارکردها و فعالیت های سران دولتی و حکومتی از موضوعات عمیق رسانه های دولتی به حساب می آید.
همچنین موضعگیری های رسانه ها در مورد موضوعات گوناگون فرهنگی، سیاسی و اجتماعی این وطن نیز متفاوت است. به نظر می رسد که این موضوع چالشی است، جدی بر سر راه رسانه های افغانستان.

منافع ملی و ارزش ملی و رسانه های افغانستان:
یکی از اصطلاحات مهم و مبهم که گاهی برای فرار از ماجرا و برخی اوقات برای ایجاد مشکل، در افغانستان از آن استفاده شده است، عبارت "منافع ملی" است.
منافع ملی در هر کشور، مرز و کانونی است برای تعیین کردن خط قرمز در کار و بار رسانه ای، تا خبرنگاران، در حیطه روزنامه نگاری، از آن عدول نکنند.
منافع ملی به اهداف که یک دولت در سطح بین‌المللی برای حفظ آن‌ها تلاش می‌کند، اطلاق می‌شود که شامل منافع حیاتی، مهم و حاشیه ای می شود.
اما این اصطلاح، از جمله مفاهیم کلی و عمومی در ادبیات سیاسی، نظامی و رسانه ای این کشور به حساب می رود؛ چون تاهنوز منافع که میان عموم مردم؛ چه زورمندان و چه ضعفا، چه حاکمان و چه رعیت و... یکسان باشد، مشخص نشده است.
همینگونه برخی از اصطلاحات دیگر مانند: ارزش های ملی، امنیت ملی و ... نیز بدون هویت مشخص، وارد ادبیات سیاسی و رسانه ای این کشور شده است که خود زمینه فساد، ناهنجاری ها و عدول از قانون را فراهم ساخته است.
مثلا: در قانون رسانه های افغانستان آمده است:" ادارات راديو و تلويزيونهاي خصوصي مكلف اند در نشرات خويش اصول و احكام دين مقدس اسلام و ارزشهای ملي، معنوي و اخلاقي و امنيت رواني ملت افغانستان را رعايت نمايند."۱۴
اما این ارزشهای ملی و معنوی در قانون رسانه های کشور، بسیار کلی و عمومی بوده که خود زمینه نابرابری را در نشرات رسانه ها فراهم می سازد.
از جهت دیگر، نبود تعریفهای جامع و مانع از چنین مفاهیم، باعث می شود که شماری از نهادها و سازمان ها برخی از رسانه ها را به اهانت به منافع ملی متهم کنند و فعالیت شماری از خبرنگاران در کشور محدودتر شود.

راهکارها:
۱- جذب افراد حرفه ای در رسانه ها:
یکی از راهکارهایی که می تواند محتوای نشراتی رسانه های کشور را بهتر و جاندارتر نماید، جذب افراد حرفه ای و تحصیلکرده در سازمان های رسانه ای می باشد.
متاسفانه شماری از کارگزاران مطبوعات کشور، کسانی را جذب می کنند که از آگاهی مطبوعاتی کمتری برخوردارند. به عبارت دیگر، معیار گزینش خبرنگار، گزارشگر و مترجم در شماری از رسانه های کشور، سواد رسانه ای و بینش خبری نیست.
اما اگر تغییری در این معیار ایجاد شود، بدون شک از یک طرف، سطح بیکاری خبرنگاران حرفه ای کاهش می یابد و از جهت دیگر، در نشرات تلویزیون ها، رادیو ها و روزنامه ها تغییرات مثبتی ایجاد خواهد شد.
شاید خبرنگاران غیرحرفه ای، اما با تجربه بتوانند خبرها و گزارشهای را مطابق به سیاست نشراتی رسانه ها تهیه و تدوین کنند، اما بدون شک اکثر آنان از اخلاق، حقوق، جایگاه و وظایف مطبوعات و مسوولیت های یک خبرنگار در جامعه ای مثل افغانستان کمترین اطلاع را دارند. این بی اطلاعی از چنین جامعه و عدم آگاهی با مسوولیت ها و وظایف روزنامه نگاری، باعث نوعی بی ثباتی و بی برنامه گی در روند خبرنگاری میان رسانه های افغانستان شده و چالش های دیگری را ایجاد می نماید.
۲- ایجاد تحولات در نهادهای اکادمیک:
ایجاد تحول و تغییرات در متود، آموزش و امکانات در محیط های اکادمیک می تواند روی روند روزنامه نگاری بلند و پیشرفته در افغانستان، تاثیرات مثبتی وارد کند.
مطبوعات و رسانه های دیداری و سمعی در این کشور، زمانی به تهیه برنامه های اثر بخش موفق می شوند که کارگزاران آن، از آگاهی کافی رسانه ای برخوردار باشند. یکی از زمینه های آگاهی دهی در این عرصه محیط اکادمیک می باشد.
توجه روزنامه نگاران به انتظارات مردم و مسوولیت های آنان در قبال جامعه، از موضوعات است که باید در کانون های آموزشی روزنامه نگاری، برای خبرنگاران کشور مطرح و گفته شود.
یکی از نویسندگان می گوید": براساس ضرورت های عصری که در آن به سر می بریم، کانون های آموزش روزنامه نگاران، لازمست روزنامه نگاری آینده پژوه را به عنوان چشم انداز نوین آموزش روزنامه نگاری در نظر گیرند.۱۵
دانشگاه هایی خصوصی و دولتی مسئولیت دارند که زمینه آموزش های حرفه ای و عملی خبرنگاری را با فراهم کردن امکانات و تسهیلات مهیا سازند و خبرنگارانی را به جامعه تسلیم کنند که از حقوق، اهمیت، وظایف و نقش خبرنگار در این جامعه آگاهی کافی داشته باشند.
۳- ایجاد وضاحت در اصطلاحات مبهم ملی:
اگر عبارت های "منافع ملی"، "هویت ملی"، "امنیت ملی" و... با حمایت حکومت و تلاش آگاهان عرصه سیاسی، به گونه روشن و مشخص تعریف، واکاوی و تحلیل شود، بدون شک، قلمرو خبرنگاری در کشور نیز مشخص شده و خبرنگاران از سردرگمی های بی مورد نیز نجات پیدا می کنند.
وضاحت این مفاهیم و روشن شدن مرزهای فعالیت های خبرنگاری، زمینه زد و خوردهایی دولت و سازمان های رسانه ای و مردم را محدود تر می سازد و به جایی توطئه، فرهنگ همدیگر پذیری و تسامح این سه ضلع مثلث ایجاد می شود.
اگر دولت، کارگزاران مطبوعات و نهادهایی مسئول، ارزش های ملی مشخص ناشده امروز را به ارزشهای مشترک مردمی تبدیل کنند، بدون شک، روند خبرنگاری در افغانستان نیز تحول یافته و برنامه های مثبت و تاثیرگذار، جای نشرات و محتوای منفی و تفکر زدایی را می گیرد.
روزنامه نگاران و تحلیلگران سیاسی، می توانند با ارائه طرحی برای مشخص کردن ارزشهای ملی، در قانون اساسی به مشکلات خبرنگاران پایان دهند و فضای جدیدی در این عرصه ایجاد کنند.
۴- توجه به نیازمندیها و علایق مخاطبان:
اگر هدف کار رسانه ای را، انتقال پیام جهتِ تبلیغ جمعی، ترویج جمعی و سازماندهی جمعی بدانیم، مخاطب به عنوان مهم ترین رکن در این روند نقش اساسی را بازی می کند.
برای اینکه رسانه، پایدار و استوار بماند، به انبوهی از مخاطبان نیاز دارد. اما جلب مخاطب، به نوعیت، تاثیر و زیبایی پیام رسانه ارتباط دارد.
رسانه ای می تواند جایگاه خود را حفظ کند که مخاطبانش از آن راضی باشند. بنا براین برای حفظ این روند، باید علایق مخاطب را در نظر بگیریم.
اما متاسفانه، اغلب رسانه های این کشور، بدون توجه به میزان نیازمندی مخاطبان، به فعالیت ادامه می دهند. به بیان دیگر، هنوز میزان علاقمندی، تحلیل، بینش و سواد مخاطبان، در شماری زیادی از رسانه های این کشور مشخص نشده است که از آفت های اساسی در رسانه های این کشور به حساب می رود.
بناءاً وقتی رسانه های افغانستان، می توانند حرفه ای و درست عمل کنند که جنسیت، سواد، سن، آگاهی، معلومات و ارزشهای گیرندگان را درک و حس کرده و مطابق نیازمندی های آنان، به تولید برنامه هایی رسانه ای بپردازند.
عدم توجه به نیازمندی ها و ارزشهای حاکم جامعه، فاصله ی عمیقی میان مردم و رسانه ها ایجاد می کند. در نهایت، این موضوع باعث می شود که خبرنگاران، به عنوان پلی میان نخبگان و شهروندان نتوانند راههای حل مشکلات جامعه را پیشکش کنند.
۵- حمایت مادی و معنوی از خبرنگاران:
حمایت از خبرنگاران، در واقع، حمایت از آزادی بیان و مطبوعات است. خبرنگاران، کسانی که از قدرتمندان و مافیا نقد می کنند، به حمایت های سیاسی، اقتصادی و معنوی به صورت جدی نیاز دارند.
گزارشگرانِ که در برخی از روزنامه ها و تلویزیون ها، به تهیه و تدوین گزارش های تحقیقی می پردازند، در واقع دستگاه مفسد حاکمیت را نقد کرده و پرده از ابهامات و اعمال ناروایی قاچاقچیان مواد مخدر و پول بر می دارند. بناءاً چنین افراد، برای ادامه فعالیت های حرفه ای، به حمایت های سیاسی، اقتصادی و معنوی ضرورت دارند.
پیگیری پرونده های مربوط به قتل و تهدیدات که از سوی افراد و کانال های گوناگون، بر خبرنگاران وارد بوده است، از حمایت های اساسی به شمار می رود.
ایجاد روزنه های امید، در زندگی خبرنگاران، مبنی بر حمایت آنان در عرصه تهیه و تدوین خبرها، گزارش ها و تحلیل های مطبوعاتی؛ از فکتورهای ارزنده، در عرصه حرفه ای شدن فعالیت رسانه ای در این کشور به حساب می آید.
اگر خبرنگاران صادق، پرتکاپو و حرفه ای، از سوی دولت و نهادهای حامی رسانه ها مورد حمایت معنوی و مالی قرار گیرند، بدون شک قدمی در عرصه حرفه ای شدن مطبوعات در این کشور برداشته شده است.
متاسفانه در این وطن، نحو نگاه حکومت و سازمان ها نسبت به خبرنگاران و رسانه ها، چنان نا همگون است که کمتر امیدی به دورنمایی خبرنگاری در افغانستان می توان داشت.
با این حال، برای پیشبرد و سازماندهی درست فعالیت های رسانه ای در این کشور، به تحقیق هایی بیشتر، تحلیل عمیق تر و آسیب شناسی جدی تر نیاز داریم. امیدوارم در این باره پژوهش بهتر و مفیدتری صورت گیرد.
سید عبدالبصیر مصباح- استاد دانشگاه
==
منابع و سرچشمه ها:
۱- کامیار، مهران، رسانه؛ کارکردها و آسیب ها. مقایسه تطبیقی رسانه های سنتی مکتوب و الکترونیک؛ پژوهش نامه، پژوهش کده تحقیقات استراتیژیک.سال ۱۳۸۶صفحه ۱۲۹
۲- همان نویسنده، همان اثر. صفحه۱۳۵
۳- صالحی، دکتر سید علی رضا. رسانه ها، نقد قدرت و عرصه عمومی. پژوهش نامه پژوهش کده تحقیقات استراتیژیک. سال ۱۳۸۶ صفحه ۹
۴- همان نویسنده، همان اثر. صفحه ۲۰
۵- قانون اساسی افغانستان؛ ماده ۳۴
۶- کاماث، ام وی،روزنامه نگاری حرفه ای؛ روزنامه نگار کیست؟ترجمه قاسم طلوع. مجموعه مقالات مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه ها، چاپ چهارم: ۱۳۸۷ صفحه ۶
۷- همان اثر، همان نویسنده. صفحه ۸
۸- همان اثر، همان نویسنده. صفحه ۷
۹- مک کوایل، دنیس مک کوایل، مخاطب شناسی. ترجمه دکتر مهدی منتظر قائم. دفتر مطالعات و توسعه رسانه ها. ۱۳۸۸
۱۰- قندی، حسین. روزنامه نگاری تخصصی. مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه ها. ۱۳۸۴صفحه ۳۵
۱۱- هوسمن، کارل.بحران و وجدان.ترجمه داوود حیدری. دفتر مطالعات و توسعه رسانه ها. ۱۳۸۸ صفحه ۳۷
۱۲- همان اثر، همان نویسنده. صفحه ۴۰
۱۳- قانون رسانه های همگانی افغانستان، ماده ۱۳
۱۴- قانون رسانه های همگانی افغانستان، ماده ۲۰
۱۵- خرازی آذر، رها. روزنامه نگاری سایبر.افق آموزش روزنامه نگاری؛ روبه فراتر ها.دانشگاه آزاد اسلامی، ۱۳۸۵ صفحه ۱۸۳
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *


شفیق الله
باتوجه به اینکه رسانه چه اهمیتی دردنیایی ارتباطات دارد.
اما درافغانستان واژه خفن وموردتنفرمردم واقع شده است اماملت افغانستان تاحال به این پی نبردند که رسانه هاچه انقلابی رامیتوانند برپاکنند.
به هرصورت متشکریم ازجناب استاد سیدعبدالبصیر مصباح که به معلومات ماافزودند
حسین
رسانه ها در افغانستان با مشکلاتی زیاد روبرو است که باید که برای حل مشکلات آن به سالهای بیشتر نیاز داریم. همچنین این حکومت می تواند آزادی بیان را نهادینه کند، در صورتیکه بخواهد. انتظار ما هم همین است.
پربازدیدترین