۰

اپوزیسیون سرگردان؛ چهار سال فرصت‌سوزی در سایه طالبان

عبدالناصر نورزاد
پنجشنبه ۲ اسد ۱۴۰۴ ساعت ۱۸:۰۹
اپوزیسیون سرگردان؛ چهار سال فرصت‌سوزی در سایه طالبان

ماه اگست، چهار سال از سقوط جمهوریت و تحویل‌دهی آن به طالبان تروریست می‌گذرد. در این مدت، طالبان با شدت تمام سرکوب کردند و هرگونه زمینه مقاومت و شورش را بر ضد نظام مستبد خود از میان برداشتند؛ به‌گونه‌ای که کوچک‌ترین تلاش نیز مجال بروز نیافت تا به چالشی در برابر این نظام قوم‌گرا و متعصب تبدیل شود.

در این چهار سال، اپوزیسیون در تبعید که متشکل از اراکین جمهوریت مخلوع، جهادی‌های قدرتمند، تکنوکرات‌های ثروتمند و مخالفین در خط بود، جز چند کنفرانس خبری، نشر اعلامیه‌های واکنشی و تکرار شعارهای منسوخ، دستاوردی نداشت. اگر این اپوزیسیون فرصت‌های از دست رفته را مغتنم می‌شمرد و در جهت صف‌آرایی معنادار و ایجاد جبهه وسیعی از مخالفان طالبان، اقدامات راهبردی و پخته‌تری انجام می‌داد، شاید وضعیت امروز متفاوت می‌بود. اما در عوض، دیپلماسی هدایت طالبان از سوی کشورهای حامی‌شان، میدان بیشتری برای مانور یافت و به موفقیت‌هایی در عرصه تماس و به رسمیت‌شناسی این گروه تروریست دست یافت.

امروز، فقدان انسجام و رهبری واحد، اپوزیسیون را به گروه‌هایی پراکنده و بی‌اثر بدل کرده است. نبود برنامه عملی و استراتژی مشخص، مبارزه رسانه‌ای را به شعارهای تکراری و بی‌نتیجه محدود ساخته است. این اپوزیسیون نه خود توانایی صف‌آرایی معنادار را دارد و نه به دیگران فرصت بازیگری می‌دهد.

اپوزیسیونی که در قالب شوراها، احزاب، جبهات و تشکلات نظامی و سیاسی، به محلی برای وقت‌گذرانی بی‌برنامه‌ها، ستون پنجمی‌ها، افراد مفت‌خور و هویت‌فروشان بدل شده است. این تشکیلات عریض و طویل با نام‌ها و عناوین پرطمطراق، جلسات بی‌معنی و رسانه‌ای، عملاً به علت ناتوانی در بسیج نیروهای داخلی و جلب حمایت مردمی، از واقعیت‌های میدانی فاصله گرفته‌اند.

امروز بیش از صد جریان و حزب سیاسی با شعار مشارکت در قدرت، مصالحه و تفاهم بدون جنگ، در تلاش‌اند تا شاید فرصتی برای شراکت با طالبان بیابند. اما منشاء تمام این تحولات، چشم‌انتظاری برای حمایت خارجی است. وابستگی بیش از حد به حمایت خارجی، مشروعیت، مقبولیت و استقلال عمل این اپوزیسیون را زیر سوال برده است.

ناتوانی در ایجاد یک بدیل سیاسی قابل قبول، فرصت‌های طلایی برای جلب اعتماد جامعه جهانی را از دست داده است. اکنون کشورهای منطقه و فرامنطقه، در پی معامله و حفظ منافع خود با طالبان‌اند. در حالی که اپوزیسیون با شعارهای دموکراسی‌خواهانه و لیبرال، خود را گزینه مطلوب برای جامعه جهانی معرفی می‌کند، اما غافل از این است که دنیا نیروی سرکوب‌گر، یک‌دست و متکی به قدرت داخلی را ترجیح می‌دهد تا گروه‌های پراکنده و بی‌برنامه.

عدم حضور فیزیکی اپوزیسیون در داخل کشور، فاصله عمیقی میان آنان و مردم افغانستان ایجاد کرده است. چهار سال جنگ رسانه‌ای، شعارها، کنفرانس‌ها و مواضع متزلزل، سرمایه‌های اجتماعی را فرسوده و فاصله مردم و اپوزیسیون را عمیق‌تر ساخته است. این فرسایش، در نتیجه تفرقه و رقابت‌های شخصی میان رهبران اپوزیسیون، مانع شکل‌گیری جبهه واحد و قدرتمند شده است تا بتواند در عرصه رقابت منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای عرض اندام کند.

اپوزیسیون در خط، به جای تمرکز بر مسائل مهم و اولویت‌بندی نیازها، در مسیر اشتباه حرکت کرده و به صدایی بی‌ارتباط با جامعه بدل شده است. این گروه‌ها هیچ برنامه عملی برای خروج از بحران کنونی ندارند و عدم تدوین نقشه راه روشن برای انتقال قدرت، آینده‌نگری و اعتمادسازی را به شدت تضعیف کرده است.

به علت عدم پختگی سیاسی، فرصت‌های دیپلماتیک برای فشار بر طالبان نیز به دلیل پراکندگی و بی‌برنامگی از دست رفته است. اکثریت اعضای این جریان‌ها نه سیاست را بلد بودند تا بازیگری قوی کنند و نه راه مبارزه مستقیم را انتخاب کردند تا به نیرویی غیرقابل انکار تبدیل شوند.

در نتیجه، آنچه امروز در ذهنیت عامه مردم نقش بسته، ناتوانی، بی‌برنامگی، وابستگی، شعارهای میان‌تهی، بی‌توجهی به نیازهای مردم، تکرار اشتباهات گذشته، تفرقه و پراکندگی و ایجاد فضای بی‌اعتمادی است که مشخصه اصلی این اپوزیسیون در خط شده است. مردم افغانستان به نیروهای فعال و کارآمد اپوزیسیونی نیاز دارند که نسخه نجات کشور را در چنگال تروریسم ارائه دهند، نه اینکه خود به معضلی در مسیر حل بحران تبدیل شوند.

در نهایت، این اپوزیسیون نه قومی است تا صف‌ها جدا شود و نه ملی است تا مسیر آینده را برای سایر نیروهای بی‌طرف و مردم مشخص کند. این اپوزیسیون در تلاطم بی‌برنامگی و عدم شناخت خود و دشمن، سرگردان است و نمی‌داند برای چه باید اپوزیسیون باشد.

عبدالناصر نورزاد- خبرگزاری جمهور
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

پربازدیدترین