۹

چرا زنگزور فقط یک مسیر حمل‌ و نقل نیست؟

مهدی حسینی محقق
يکشنبه ۱۹ اسد ۱۴۰۴ ساعت ۲۳:۵۵
چرا زنگزور فقط یک مسیر حمل‌ و نقل نیست؟

 *44 کیلومتر غفلت، 99 سال تهدید. بررسی پیامدهای توافق زنگزور برای ایران:* 

ارمنستان و آذربایجان تحت میانجیگری دولت ترامپ، توافقنامه‌ ای را برای پایان دادن به جنگ طولانی امضا کردند. بخشی کلیدی از این توافق، شامل ساخت یک کریدور حمل ‌ونقل استراتژیک در جنوب ارمنستان است این مسیر به‌ مدت ۹۹ سال در اختیار آمریکا قرار دارد تا از امکانات ریلی، نفتی و انرژی  بهره ‌برداری کند.

اما گذرگاه زنگزور یا به تازگی همان راه ترامپ را نباید صرفاً یک پروژه حمل‌ ونقل، بلکه بخشی از یک معماری ژئوپولیتیکی جدید دانست که در آن آمریکا با هوشمندی، همزمان چند هدف را دنبال می‌ کند: 
اول، اتصال مستقیم دریای خزر به مدیترانه و اروپا از طریق قفقاز جنوبی بدون نیاز به عبور از خاک ایران که به معنای حذف ایران از بخشی کلیدی از کریدور بین‌ المللی شمال - جنوب و کاهش موقعیت ترانزیتی تهران در معادلات اوراسیا است.
 
دوم، کشاندن حضور مستقیم ناتو و زیرساخت‌ های امنیتی غرب به چند کیلومتری مرزهای شمال‌ غربی ایران. امری که مشابه آن در شرق اروپا پیش از بحران اوکراین رخ داد و به حلقه‌ محاصره روسیه شتاب بخشید؛
 
سوم، تبدیل ارمنستان به یک پایگاه انرژی و لجستیک تحت کنترل آمریکا که با بهره‌‌گیری از منابع نفت و گاز منطقه و خطوط انتقال، وابستگی اروپا به روسیه را کاهش داده و جایگاه امریکا را در رقابت انرژی تثبیت می‌کند؛ 

چهارم، ایجاد یک محور نفوذ نرم و سخت که می ‌تواند جریان‌ های اقتصادی، فرهنگی و حتی امنیتی در قفقاز را بازتعریف کند. 

این اقدام در عین حال با نظریه (هارتلند) مکیندر پیوند مستقیم دارد، چون قفقاز جنوبی در حاشیه قلب زمین قرار گرفته و کنترل بر آن به معنای تأثیرگذاری بر مسیرهای حیاتی شرق - غرب و شمال - جنوب است. مشابه همان چیزی که بریتانیا در قرن نوزدهم و آمریکا پس از جنگ سرد در آسیای میانه دنبال کردند. نگرانی ایران و روسیه از این پروژه نه صرفاً ناشی از از دست رفتن یک مسیر ترانزیتی بلکه به‌خاطر ایجاد یک گلوگاه ژئوپولیتیکی است که می‌ تواند در بحران‌ های آینده به ابزار فشار اقتصادی، امنیتی و حتی نظامی علیه آنها تبدیل شود.
 
اگر آمریکا یا کنسرسیومی با مشارکت غربیها کنترل و مدیریت زیرساخت‌ های نفتی، گازی یا ریلی نزدیک مرز ایران را در اختیار داشته باشد، آن‌ها عملاً یک نقطه دسترسی اطلاعاتی و لجستیکی به مرزهای ایران خواهند داشت. ایالات‌ متحده حقوق توسعه در این مسیر را به‌ دست آورده و این چیزی است که دیپلماسی و امنیت ایران را تحت فشار قرار می‌ دهد 

بنابراین، ساخت یک کریدور اقتصادی و ترانزیتی در مرز، به ‌تنهایی لزوماً به معنای خطر حمله نظامی به خاک ایران نیست، اما احتمالا این کریدور می‌ تواند ابزارهای راهبردی اطلاعاتی، لجستیکی و سیاسی را در اختیار بازیگران غربی قرار دهد که در زمان بحران، فشار را بر ایران افزایش می‌ دهد. 

اگر آمریکا و متحدانش به‌ سرعت حضور اقتصادی و زیرساختی خود را مستقر کنند و نظارت منطقه ‌ای را نیز عملاً به ‌دست آورند، ایران در کوتاه‌ مدت دچار کاهش نفوذ ژئوپلیتیک و در طولانی‌مدت احتمالاً کاهش ظرفیت نفوذ اقتصادی در قفقاز خواهد شد. 
این سناریو با واکنش شدید ایران و یا سخت‌ تر شدن مذاکرات منطقه‌ ای همراه خواهد شد.
 
این توافق، به لحاظ ژئوپولیتیکی، موقعیت راهبردی منطقه را هم تغییر می‌ دهد و می‌تواند توازن قدرت در قفقاز جنوبی را به‌ نفع آمریکا و به زیان نفوذ روسیه و ایران جابجا کند. ایران با نگرانی شدید به این توافق واکنش نشان داده است. مقام‌های ایران هشدار داده‌اند این کریدور می ‌تواند امنیت منطقه‌ ای را زیر سؤال برده و حتی در صورت لزوم، توسط ایران یا همکاری با روسیه مسدود شود. 

از سوی دیگر، روسیه این توافق را با احتیاط پذیرفته و تأکید کرده که راه‌ حل‌های پایداری باید با مشارکت بازیگران منطقه‌ ای مانند روسیه، ایران و ترکیه تدوین شوند.
 
برای ایران، از بین رفتن تنها مرز زمینی با ارمنستان به معنای قطع یکی از مسیرهای مستقیم ارتباطی با قفقاز و اروپا و افزایش وابستگی به مسیرهای عبوری از کشورهای ثالث است، که این موضوع در شرایط تحریم می ‌تواند به اهرم فشار بدل شود. 
برای روسیه، این پروژه بخشی از استراتژی غرب برای نفوذ به حیات خلوت مسکو و شکستن حلقه امنیتی پیرامون آن است. 

در واقع، این گذرگاه یک چاقوی ژئوپلیتیکی است که اگرچه با پوشش صلح و توسعه ارائه می‌ شود، اما در عمل می‌ تواند توازن قوا در قفقاز جنوبی را به نفع آمریکا و غرب تغییر دهد، حلقه‌ های ارتباطی ایران با اوراسیا را محدود کند و درنتیجه میدان بازی را طوری بازچینی کند که تهران به جای نشستن بر سر میز تصمیم‌گیری، به موضوع معامله دیگران تبدیل شود. وضعیتی که اصلاح آن پس از تثبیت مسیر، تقریباً ناممکن خواهد بود. 

نکته حائز اهمیت این است که  ایران  با ارمنستان مرز 44 کیلومتری دارد. طی دهه‌های مختلف ایران نتوانست  به عنوان میانجی این مشکل را برای آذربایجان حل کند که در همسایگی ایران است. آنوقت یکی مثل ترامپ از امریکا با میانجیگری این مشکل را طوری حل کرد که نه تنها منافع اقتصادی برای ایران ندارد بلکه آمریکا با این کار میتواند تا مرزهای ایران هم خود را بکشاند و عملا  می تواند تهدیدی برای امنیت و اقتصاد ایران باشد. 
 
بنابراین در سیاست بین‌الملل، جایی برای تماشاگر بودن وجود ندارد. یا در مقام بازیگر فعال پشت میز مذاکره می ‌نشینی و از منافع خود دفاع می‌کنی یا به‌عنوان سوژه معامله روی میز قرار می ‌گیری. 

تجربه گذرگاه زنگزور و راه ترامپ نشان داد که وقتی دیگران برای حل مسائل منطقه‌ ای به جای تو تصمیم می‌ گیرند، خروجی آن در راستای منافع تو نخواهد بود. حتی اگر پس از توافق اعتراض و مخالفت کنی، مسیر ترسیم‌ شده تغییر نمی‌کند و آثارش در ژئوپولیتیک، اقتصاد و امنیت ملی ماندگار می ‌ماند. 

برای ایران، این توافق یک هشدار جدی است که غیبت یا انفعال در معادلات منطقه ‌ای، به معنای واگذاری میدان به رقبایی است که منافع خود را بی‌ توجه به هزینه‌های تحمیل‌ شده بر تو پیش می‌ برند.

مهدی حسینی محقق- خبرگزاری جمهور
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *


Germany
اگر در سال 1397 چند ده هزار ارمنی ایرانی در حضور وزیر امورخارجه دولت روحانی یعنی محمد جواد ظریف و پاشینیان نخست وزیر ارمنستان در باشگاه آرارات علیه جمعیت چند ده میلیونی ترک ایران شعار توهین آمیز نمی‌دادند اینگونه کفه چند ده میلیونی در برابر چند ده هزار سنگینی نمی کرد. همه این موارد در فصول آخر کتاب لینک زیر از سایت سازمان ملل تحت عنوان قره باغ و دیپلماسی آئین مداران قره باغ برای مطالعه بیشتر :

لینک فائو سازمان ملل
https://as_sets.fsnforum.fao.org/public/contributions/2023/%DA%98%D9%86%D9%88%DA%A9%D8%B1%D8%A7%D8%B3%DB%8C%20%D8%AF%D9%85%D9%88%DA%A9%D8%B1%D8%A7%D8%B3%DB%8C.pdf
Iran, Islamic Republic of
چنین تحولی با پیمان صلحی که قرار است در کاخ سفید با میزبانی ترامپ میان الهام علییف رئیس جمهور آذربایجان و نیکول پاشینیان نخست وزیر ارمنستان امضا شود، کلید می‌خورد. رکن پیمان صلح در قفقاز جنوبی که مشوق مداخله آمریکا و جمع کردن دو طرف آذربایجانی و ارمنستانی بوده است، احداث کریدوری صرف نظر از نام آن چه زنگه زور چه جاده ترامپ به طول 43 کیلومتر در امتداد مرز ایران و ارمنستان و واگذاری حق توسعه و کنترل آن به آمریکا به مدت ۹۹ سال است.
حمید آصفی
Iran, Islamic Republic of
دالان زنگزور، فقط یک مسیر ترانزیت بین دریای خزر و دریای سیاه نیست؛ این شاه‌کلیدی است که می‌توانست ایران را به قلب بازار اروپا و قفقاز متصل کند. اما به جای اینکه با قراردادهای چندجانبه، سرمایه‌گذاری خارجی و پیوند به شبکهٔ حمل‌ونقل بین‌المللی، این مسیر را به دست بگیرد، کشور باز هم درگیر همان الگوی تاریخی شد: شعار، تهدید، و در نهایت واگذاری میدان به رقبایی چون ترکیه و آذربایجان. نتیجه؟ ترانزیت قفقاز به سمت روسیه و ترکیه روانه می‌شود و ایران، با تمام مرزهایش، فقط گردوغبار کامیون‌های عبوری را تماشا می‌کند.
شهروند
Iran, Islamic Republic of
اگر آمریکا و دیگر کشورهای غربی و اروپایی تنها در سرمایه گذاری ساخت و استفاده تجاری خود و دیگرکشورهای منطقه با اداره و مدیریت امنیتی ارمنستان بخواهند از آن استفاده کنند مشکلی ایجاد نمی کند وزیان اندک اقتصادی آن را می شود جبران کرد اما اگر از نظر امنیتی و نظامی بخواهند آن را اداره کنندو روی آن کنترل داشته باشند.مانند یک پایگاه نظامی ناتو برای همه کشورهای منطقه زیان بخش خواهد بود همانگونه که تمایل اراین به سمت ناتو برای روسیه قابل تحمل نبود و به جنگ منتهی شد. لذا تنها با همکاری روسیه آذربایجان و ارمنستان می توان در قرار داد امنیت و اداره آن را به ارمنستان واگذار و هرگونه استفاده امنیتی و نظامی از آن را به جز استفاده صلح آمیز و اقتصادی از آن را برای آمریکا و طرف های دیگر منع کرد.
پربازدیدترین