۱

روند لاهور؛ پاکستان چه می‌خواهد؟

يکشنبه ۲ سرطان ۱۳۹۸ ساعت ۰۲:۳۴
روند لاهور، اگر در پی رسیدن به یک نتیجه ثمربخش و پایدار است، باید متضمن عقب نشینی صادقانه و واقعی پاکستان از ایده تبدیل افغانستان به عمق استراتژيک پاکستان با مسلط کردن کامل طالبان باشد.
روند لاهور؛ پاکستان چه می‌خواهد؟
شاه محمود قریشی، وزیر خارجه پاکستان در افتتاحیه کنفرانس موسوم به 'روند لاهور' که توسط انستیتوی ثبات استراتژیک در جنوب آسیا با شرکت شماری از چهره‌های سیاسی از افغانستان در حومه اسلام‌آباد؛ پایتخت برگزار شده، گفت که "هیچکسی در پاکستان به دنبال تئوری عمق استراتژیک در افغانستان نیست".
 
کنفرانس دو روزه صلح افغانستان موسوم به "روند لاهور" روزهای شنبه و یک‌شنبه، ۱-۲ سرطان در پاکستان برگزار شده است.
 
او تئوری عمق استراتژیک را "پروپاگندا" خواند و گفت: "کاملا روشن بسازیم که هیچ‌کس در پاکستان به دنبال هیچ نوع تیوری که عمق اشتراتژیک در افغانستان خوانده می‌شود نیست" و این تیوری با هدف کاشتن بذر سوءتفاهم میان دو کشور بوده است.
 
در دهه ۱۹۸۰ جنرال اسلم بیگ؛ رئیس ستاد وقت ارتش پاکستان تئوری عمق استراتژیک را پیشنهاد کرد که بربنیاد آن، پاکستان از نظر جغرافیایی در برابر حمله هند نیاز به عقبه استراتژیک دارد که از جمله شامل افغانستان و کشورهای اسلامی می‌شود.
 
پاکستان همچنان دروغ می گوید؛ زیرا تئوری عمق استراتژيک، نه پروپاگندا است و نه تلاشی برای کاشتن بذر سوء تفاهم. این تئوری، واقعیت تلخ و دردناکی است که بر روابط تاریخی دو همسایه، سایه افکنده و اجازه نمی دهد که دوطرف در فضایی دوستانه و مبتنی بر احترام متقابل، به زبانی مشترک برای گفتگو دست یابند.
 
پاکستان با موضع گیری های سیاسی و راه اندازی موج تبلیغات رسانه ای و سناریوهای فریبکارانه ای مانند روند لاهور نمی تواند بر مسؤولیت های سنگین خود در بحران جاری افغانستان سرپوش بگذارد.
 
اسلام آباد اگر در این ادعای خود صادق است، کافی است کمک های همه جانبه خود به طالبان را قطع کند تا جنگ افغانستان در کمتر از یکماه فروکش کند و چالشی به نام طالبان، وجود خارجی خود را از دست بدهد و فروبپاشد.
 
پاکستانی ها از یکسو تئوری عمق استراتژيک را پروپاگندا می خوانند و از سوی دیگر، به طالبان و القاعده و داعش و حزب اسلامی و ده ها گروه دیگر، کمک می کنند تا در افغانستان بحران ایجاد کنند و جنگ به راه اندازند تا اسلام آباد بتواند با عقب راندن هند، به سادگی آن را تبدیل به حیاط خلوت و عمق استراتژيک خود کند. این سیاست، دیرینه اسلام آباد بوده است. برای این منظور، اسلام آباد تلاش می کند طالبان را به عنوان یک قدرت غیرقابل مهار که چاره ای جز صلح و تقسیم قدرت با آن وجود ندارد، بر مردم و دولت و جریان های سیاسی و قومی افغانستان، تحمیل کند. این در حالی است که طالبان، همان پاکستان است که مأموریت آن، تبدیل افغانستان به عمق استراتژيک اسلام آباد است.
 
روند لاهور نیز تلاشی در همین راستا است؛ اینکه رهبران سیاسی ضد طالبان قبول کنند که چاره ای جز پذیرش سلطه طالبان که همان سلطه پاکستان است، وجود ندارد؛ اما پاکستان نمی تواند انتظار داشته باشد که بدون عقب نشینی از رویکرد دیرینه خود در تبدیل افغانستان به عمق استراتژيک خویش، به صلحی پایدار و مستقر با افغانستان دست یابد.
 
تحولات دو دهه اخیر نشان داده است که ناامنی و جنگ در افغانستان، بر پاکستان نیز اثر منفی می گذارد. اگرچه در این میان، شاید اسلام آباد می خواهد با واگذاری قدرت سیاسی به طالبان در چارچوب یک توافق «صلح» بخشی از تبعات شیوع ناامنی های جاری از افغانستان به پاکستان، مهار شود؛ اما واقعیت این است که طالبان، به تنهایی قادر به تشکیل حکومت و سلطه بر افغانستان نیستند تا در سایه آن بتوان برای پاکستان، حاشیه امنیت در نظر گرفت. افغانستان یک کشور کثیرالقومی است که بربنیاد تجارب تاریخی، تلاش برای سلطه یکجانبه یک قوم بر دیگران، محکوم به شکست است. اوج قدرت طالبان، همان زمانی بود که از حمایت نیروی هوایی پاکستان هم برخوردار بودند و بیش از ۹۰ درصد خاک افغانستان را تحت سلطه مستقیم خود داشتند؛ اما در نهایت، مشخص شد که نه جنگ پایان یافت و نه رژيم تحت حمایت اسلام آباد توانست به عنوان یک دولت مسلط و مقتدر، سیطره و اقتدار خود را بر مردم افغانستان تحمیل کند.
 
بنابراین، رویای بازگشت دوباره طالبان به قدرت، بدون در نظرداشت ساختار سیاسی و بافتار اجتماعی افغانستان، ساده لوحانه است.
 
با این حساب، روند لاهور، اگر در پی رسیدن به یک نتیجه ثمربخش و پایدار است، باید متضمن عقب نشینی صادقانه و واقعی پاکستان از ایده تبدیل افغانستان به عمق استراتژيک پاکستان با مسلط کردن کامل طالبان باشد. در آن صورت، دوطرف می توانند به چارچوبی عادلانه برای همکاری در راستای صلح دست یابند.
 
علی موسوی - جمهور
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

پربازدیدترین