۱

چرا حکمتیار، حکومت موقت می‌خواهد؟

جمعه ۱۵ قوس ۱۳۹۸ ساعت ۱۹:۲۹
حکومت موقت برای آقای حکمتیار به مثابه شانسی دوباره برای آزمودن بخت خود برای رسیدن به قدرت از مسیری متفاوت از مسیرهای قبلی است؛ اما بعید است این بار هم او در رسیدن به آرمان دیرینه اش یعنی جلوس بر اریکه قدرت، موفق شود.
چرا حکمتیار، حکومت موقت می‌خواهد؟
گلبدین حمکتیار؛ نامزد ریاست جمهوری می‌گوید که افغانستان برای برگزاری انتخابات شفاف و تامین صلح به یک حکومت موقت نیاز دارد.
 
آقای حکمتیار در جمع هوادارانش در کابل، دولت کنونی را عامل دوام جنگ و مانع صلح خواند و گفت «با دوام حکومت کنونی صلح ممکن نیست».
 
او گفت: «اگر انتخابات به دور دوم برود که باید برود و اگر احیانا این انتخابات در مجموع باطل اعلام شود و ضرورت به انتخابات مجدد باشد و همه طرف‌ها توافق کردند، در هردو صورت ما به یک حکومت موقت یا سرپرست ضرورت داریم.»
 
او اضافه کرد: «حکومتی که تحت نظرش انتخابات شفاف برگزار شود و از امکانات و صلاحیت‌های دولتی در کمپاین انتخاباتی استفاده سوء صورت نگیرد.»
 
او با اشاره به گفتگوهای صلح، افزود که «مخالفین دولت هم حاضر به مذاکره با این دولت نیستند».
 
تیر حکمتیار برای شکار شاهین بلندپرواز قدرت‌، بار دیگر به سنگ خورد. او که برای نخستین بار به یک مبارزه آرام و صلح آمیز سیاسی، وارد شده بود تا از این مسیر، بخت اش را برای راه بردن به دالان های ارگ قدرت بیازماید، بازهم ناکام ماند.
 
این نتیجه اما غیر قابل پیش بینی نبود. همانگونه که کارد حکمتیار در عرصه جنگ و خونریزی، قادر به بریدن نبود و نمی توانست جریان او را با وجود گروه های تروریستی قدرتمند رقیب مانند طالبان و داعش و القاعده و... به عنوان یک نیروی شکست ناپذیر ضد دولتی، نشان دهد، کارت او در بازی سیاست نیز توان برندگی ندارد.
 
حکمتیار سال هاست که به جرگه رهبران مطرود سنتی، طرد و تبعید شده و همانند اوایل جهاد، از پشتوانه و محبوبیت فراگیر قومی برخوردار نیست. حوزه های نفوذ سنتی حکمتیار را در میان پشتون ها، یا طالبان فتح کرده اند و یا گروه های قومی شبه نظامی و سیاسی دیگر. او در فاصله گرفتن از سیاست و برگرفتن تفنگ، زندگی در خفا و سال ها فرار و استتار، اشتباه مهلکی مرتکب شد؛ زیرا از چشم مردم اش افتاد و به این ترتیب، در کنار حضور ضعیف و نه چندان مؤثر حزب اسلامی در جنگ های ضد دولتی گروه های معارض، جای او را به سرعت طالبان، تسخیر کردند و او نفوذ و قدرت و پشتوانه اجتماعی و قومی پیشین اش را از دست داد.
 
پس از بازگشت به صلح نیز آقای حکمتیار، ضعیف تر از آن ظاهر شد که توان بسیج افکار عمومی پشتون ها در مسیر حمایت از رویکرد سیاسی تازه اش را داشته باشد. بنابراین، او بدون آنکه زمینه، ذهنیت و بسترهای اجتماعی لازم را فراهم کند، ناشیانه وارد کارزار انتخابات ریاست جمهوری شد. این نشان می دهد که رهبر حزب اسلامی، در پی سال ها گوشه گزینی و فرار و استتار، قدرت تحلیل و آنالیز و ارزیابی اوضاع جاری کشور را هم از داده و نبض تحولات اجتماعی را در اختیار ندارد. او در حالی که غرق در توهم محبوبیت گذشته بود، وارد کارزارهای انتخاباتی شد. این در حالی است که شکست مفتضحانه پسرش در انتخابات پارلمانی هم می توانست نشانه ای روشن از اقبال اندک مردم به او و دودمانش باشد.
 
صرف نظر از همه اما و اگرهایی که درباره انتخابات ریاست جمهوری ششم میزان وجود دارد، این واقعیت را نمی توان انکار کرد که حکمتیار در همین انتخابات حداقلی هم رأی نداشت. بنابراین او نمی تواند به عنوان یک کاندیدای مدعی، برای برون رفت از بحران و شکستن بن بست سیاسی کنونی، راه حل ارائه کند؛ زیرا هرکس باید به همان اندازه ای به خود حق تعیین سرنوشت آینده کشور را بدهد که رأی و پشتوانه ملی و مردمی دارد؛ چیزی که حکمتیار فاقد آن است.
 
با این وجود، او همچنان بر تشکیل حکومت موقت تأکید می کند؛ حکومتی که تنها پیامد آن، ویران کردن همه آن چیزی است که تاکنون به دست آمده و آغاز دوباره از همان نقطه ای است که حکمتیار و همسنگران او در دهه ۷۰ در آن قرار داشتند. حکومت موقت برای آقای حکمتیار به مثابه شانسی دوباره برای آزمودن بخت خود برای رسیدن به قدرت از مسیری متفاوت از مسیرهای قبلی است؛ اما بعید است این بار هم او در رسیدن به آرمان دیرینه اش یعنی جلوس بر اریکه قدرت، موفق شود.
 
علی موسوی - جمهور
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

پربازدیدترین