الیس ویلز؛ معاون وزیر امور خارجه امریکا در امور آسیای جنوبی و مرکزی که به تازگی بازنشسته شده، گفتهاست که همکاری پاکستان برای تامین صلح در افغانستان به نفع اسلامآباد است. خانم ویلز در عین حال افزوده که هند نقشی حیاتی در روند صلح افغانستان دارد.
الیس ویلز افزودهاست: «هند بازیگری حیاتی در افغانستان است و خواهد شد. یک افغانستان سالم نیاز به روابط سالم با دهلی نو دارد.»
او در ادامه تصریح کرده که به همین دلیل زلمی خلیلزاد اخیرا به هند سفر کردهبود.
خلیلزاد در سفرش به هند گفتهبود که دهلی نو باید نگرانی خود از ناحیه تروریزم را با طالبان به صورت مستقیم مطرح کند.
در همین حال، شاهمحمود قریشی؛ وزیر خارجه پاکستان در واکنش به سخنان الیس ویلز گفتهاست که هند در افغانستان نقش دارد؛ اما این امر بزرگنمایی میشود. او پیشتر هم گفتهبود که هند از جمله قدرتهای منطقه است که مانع تامین صلح در افغانستان میشود.
با این حال، واقعیت این است که هند علیرغم حمایت ظاهری و همراهی زبانی اش با توافق امریکایی صلح در افغانستان، عمیقا نگران است. دهلی نو می داند که صلح در حال تولد در افغانستان، بی شباهت به جنگی که حدود سه دهه پیش با ظهور طالبان از سوی پاکستان به منظور اشغال افغانستان، آغاز شد، نیست.
چنین صلحی نه تنها منافع راهبردی هند در افغانستان را با خطر رو به رو می کند؛ بلکه می تواند به قدرت گیری قابل ملاحظه پاکستان در منطقه منجر شده، افغانستان را بار دیگر به پناهگاه امن ترویست های جهانی بدل کند و دامنه قدرت افراط گرایی رادیکال را در اطراف قلمرو هند گسترش دهد.
از سوی دیگر، حکومت مستقر در کابل به رغم بی مهری حساب ناشده ابتدای به قدرت رسیدن اشرف غنی، مطلوب ترین گزینه برای حفظ حضور و نفوذ دهلی نو در افغانستان محسوب می شود.
این در شرایطی است که صلح امریکا با طالبان در صورتی که بر بنیاد چشم انداز توافق دوحه، تحقق پیدا کند، بر عمر حکومت موجود، نقطه پایان خواهد نهاد، و این به یک معنا می تواند پایانی بر نفوذ استراتژيک هند در افغانستان هم باشد.
با این حساب، هم نگرانی هند از پیامدهای صلح امریکا با طالبان، قابل درک است و هم خوشحالی زایدالوصف پاکستان از آنچه قرار است از رهگذر این صلح، رخ دهد.
در این میان، تصور نمی شود که تلاش امریکایی ها برای رفع نگرانی های هند درباره عواقب صلح واشنگتن با طالبان، به سرانجامی قابل اطمینان برسد. امریکایی ها از هند خواسته اند که نگرانی های خود را صریح و مستقیم با طالبان در میان بگذارند؛ اما هم هند و هم طالبان می دانند که زبانی مشترک برای گفتگوی سازنده میان آنها وجود ندارد. از نظر دهلی نو، طالبان پیادهنظام پاکستان هستند؛ بنابراین اگر هند بتواند خصومت های ۷۰ ساله خود را با پاکستان، حل و فصل کند، این اتفاق در مقیاسی محدودتر با طالبان نیز رخ خواهد داد؛ چیزی که دست کم در حال حاضر، محال و دور از امکان به نظر می رسد.
طالبان هم به سهم خود در ابراز دشمنی با هند و بازی در زمین اسلام آباد در برابر دهلی نو، کم نگذاشته اند. همین چند روز پیش، عباس استانکزی؛ از مذاکرهکنندگان ارشد طالبان در قطر، در گفتگویی با رادیوی ملی پاکستان به شدت بر هند تاخت و ضمن انتقاد از نقش «منفی» دهلی نو در افغانستان، هندی ها را به حمایت از «تروریزم» متهم کرد!
حتی اگر همه این موارد را نادیده بگیریم، تأکید وزیر امور خارجه پاکستان بر نقش حاشیهای، غیر راهبردی و کماهمیت هند در مسایل افغانستان، خود نشان می دهد که پاکستان به کمک طالبان نمی خواهد روابط راهبردی دهلی- کابل ادامه پیدا کند.
در این میان، کابل که به شدت از سوی قدرت های همسایه، منطقه و جهان در قبال صلح با طالبان در تنگنا و تحت فشار قرار گرفته، در شرایط کنونی تنها یک حامی استراتژيک دارد و آن دهلی نو است.
دولت مسلط بر کابل شاید زمانی در گذشته می توانست با استفاده از تجربیات مکرر تاریخی اسلاف خود، پس از رانده شدن از غرب به شرق روی کند؛ اما درباره صلح با طالبان، این فرصت هم از دست رفته است؛ زیرا این تنها امریکا و شرکای آن در ناتو نیستند که خواهان صلح با طالبان هستند؛ بلکه همزمان، روسیه، چین، ایران، پاکستان، جمهوریهای آسیای مرکزی و اعراب خاور میانه هم از این مطالبه حمایت میکنند. شماری به منظور پایان دادن به جنگ پرهزینه و بی حاصل غرب، گروهی به امید بیرون راندن نیروهای خارجی از افغانستان، عده ای نیز در آرزوی مبارزه طالبان با داعش و یک عده اندک – شامل پاکستان- هم به هدف ساقط کردن دولت مورد حمایت غرب در کابل.
با این حساب، تنها هند است که می تواند شریک استراتژيک افغانستان در جبهه مقاومت علیه صلح امریکایی با طالبان، باقی بماند؛ اما آیا دهلی نو تمایل لازم برای حمایت از کابل برای به چالش کشیدن صلح امریکا با طالبان را دارد؟ به فرض اینکه چنین تمایلی وجود داشته باشد، آیا دهلی نو توان اعمال آن را هم دارد؟
علی موسوی - جمهور