۰

شاه محمد؛ شهید راه وطن

سه شنبه ۹ جدی ۱۳۹۹ ساعت ۲۲:۴۶
شاه محمد به شمول ۷ برادر ۲۳ عضو خانواده‌اش را در راه مبارزه و ایستادگی در برابر دشمن تروریستی از دست داد؛ کسانی که ما با شرمساری و سرافکندگی نابخشودنی، هرگز نام‌شان را هم نمی‌دانیم و از این‌که با چه قساوت و سبعیتی زیر تیغ ترور، سلاخی شده‌اند، آگاه نیستیم.
شاه محمد؛ شهید راه وطن
نام‌اش شاه محمد است و قصه پرغرصه حیات و مرگ‌اش لرزه بر اندام همه کسانی می‌اندازد که می‌دانند جنگ با تروریزم چیست و چه بر سر کسانی می‌آورد که بی‌پروا آن را به آغوش می‌کشند و جان عزیز خود را در کف دست می‌گذارند و در برابر دشمن دژخیم، سینه سپر می‌کنند تا جنون جهنمی جنگ، فراگیر نشود و دیگر هموطنان‌شان را نیازارد.
 
شاه محمد در اوایل سال ۱۳۹۵ در حالی که نابینا شده‌بود از سوی وزارت امور داخله به عنوان فرمانده پولیس ناآرام‌ترین ولسوالی ارزگان گماشته شد.
 
او افزون بر از دست‌دادن بینایی‌اش بیش از ۴۰ بار در نبرد با طالبان زخمی شده‌بود و به یک معنا، شهید زنده بود.
 
شاه محمد - به گفته برادرش- حدود ۴۹ سال داشت و تا صنف نهم درس خوانده‌بود و حدود دو دهه در صفوف نیروهای پولیس در دهراود ارزگان خدمت کرده‌بود.
 
شاه محمد تنها یک فرمانده پولیس در ولسوالی دوردست و ناامن دهراود نبود، او فرزند صدیق این خاک خون‌نشان بود که تمام هستی اش را برای آزادی آن از چنگال تروریست‌های خون‌ریز و آدم‌خوار گذاشت.
 
شاه محمد حتی زمانی که ۷ سال پیش، بینایی‌اش را در جریان خنثی‌‌سازی ماین کارگذاری‌شده طالبان در دهراود از دست داد، بازهم دست از مبارزه و جهاد برنداشت و در خط مقدم نبرد علیه ترور و تباهی باقی ماند.
 
اما این نیز همه ماجرای زندگی و مرگ شکوهمند و پرافتخار شاه محمد نیست.
 
او فرماندهی بود که با وجود از دست‌دادن شش برادرش در نبرد علیه طالبان تروریست، ذره‌ای تردید و تأنی به خود راه نداد و آنقدر مقاومت کرد و جنگید و سینه سپر کرد تا خودش نیز در راه مقدس و پرافتخار جهاد علیه ترور، شهد شهادت چشید و به سوی بهشت پر کشید.
 
اما داستان شاه محمد و رشادت‌های او حتی پس از مرگ‌اش نیز ادامه دارد و هنوز برای تروریست‌های بی‌رحم و خون‌آشام، انتقام مقاومت و پایداری میهن‌پرستانه شاه محمد به تمامی گرفته نشده‌است. به همین دلیل، آن‌ها حدود ۱۰ روز پیش، ولی‌‌محمد هفتمین برادر شاه محمد را هم شهید کردند.
 
این تنها بخشی از زندگی فداکارانه پولیس مبارز و شجاع و صادق و سر به کفی است که با زندگی و مرگ‌اش به همه پولیس‌های جهان، درس ایستادگی و مقاومت و ایثار و شجاعت آموخت و نشان داد که راه مبارزه، اگر به پیروزی نیانجامید، سرانجامی پرشکوه دارد که هرگز از حافظه تاریخ زدوده نخواهد شد و گذر ایام و آمد- شد روزگاران، بر این شعله شکوهمند، باد خاموشی و فراموشی نخواهد دمید.
 
شاه محمد به شمول ۷ برادر ۲۳ عضو خانواده‌اش را در راه مبارزه و ایستادگی در برابر دشمن تروریستی از دست داد؛ کسانی که ما با شرمساری و سرافکندگی نابخشودنی، هرگز نام‌شان را هم نمی‌دانیم و از این‌که با چه قساوت و سبعیتی زیر تیغ ترور، سلاخی شده‌اند، آگاه نیستیم؛ اما می‌دانیم که آخرین برادر او ولی‌محمد در نبرد با طالبان، تنها یک گلوله خورد و جان باخت؛ اما مزدوران آی اس آی به اندازه‌ای از مبارزه و ایستادگی این دودمان مجاهد، کینه و نفرت داشتند که حتی پس از مرگ، دست و پایش را بریدند و او را مثله کردند.
 
خود شاه محمد به عنوان سلسله‌دار این خانواه شهید برای امنیت و آزادی وطن، روز نهم قوس امسال در حمله تروریست‌های وحشی طالبان بر مرکز ولسوالی دهراود ارزگان شهید شد. او در حالی به شهادت رسید که نابینا بود و با وجود نابینایی نیروهای پولیس را در ناامن‌ترین ولسوالی جنوب افغانستان، رهبری و فرماندهی می‌کرد تا دین خود را نسبت به دیگر اعضای شهید خانواده و به ویژه برادران شجاع و فداکارش ادا کند و در راه وطن، در خاک وطن و به دست دشمن وطن، به خون خویش غوطه‌ور شود.
 
اما این برای دشمنی که از او و خاندان مبارزش کینه‌ای دیرینه در سینه داشت، بسنده نبود و آنها روز پنج‌شنبه گذشته، پس از یک‌ماه از شهادت شکوهمندش، پیکر بی‌جان او را از قبر بیرون آوردند و سر بریدند.
 
اکنون جان‌محمد کریمی؛ دیگر برادر شاه‌ محمد، فرمانده پولیس دهراود است تا پرچم این سپاه سر به کف بر زمین نماند و طالبان خون‌آشام بدانند که چراغی را که شاه محمد برافروخته بود، هنوز زنده است و برای جویندگان راه حق، نور و روشنی می‌بخشد و هدایت می‌کند.
 
اما اینهمه را نگفتیم تا برای شاه محمد و رشادت‌های بی‌تکرار خاندان فداکارش نوحه‌سرایی کنیم، چه این حماسه سترگ به اندازه‌ای پرشکوه و بلندمرتبه است که نوحه و مویه بر مرگ و مزار این دودمان، اهانت به شأن و مقام والای‌شان به شمار می‌آید. هدف از این نگاره، بیداری و آگاهی کسانی است که مدعی رهبری نیروهای پولیس اند؛ اما رشادت‌ها و جان‌فشانی‌های پولیس‌های واقعی و شجاع را نمی‌بینند و قدر نمی‌دانند.
 
شاه محمد، قهرمان ملی افغانستان است. او بزرگ‌تر از ولسوالی دورافتاده دهراود بود و باید در سطح ملی از او جایگاه رفیع‌اش تقدیر و تجلیل شود. جنرال‌ها و مارشال‌هایی که به ناحق عناوین درشت و ستاره‌های پرشمار را غصب کرده‌اند، اگر هیچ کاری نمی‌توانند دست کم نباید اجازه دهند که شاه محمد، گمنام و ناشناخته باقی بماند و رشادت و شهادت شکوهمند او و ۲۳ نفر از اعضای خانواده‌اش به فراموشی سپرده شود.
 
باید میدان و جاده منتهی به وزارت امور داخله به نام او نام‌گذاری شود. تندیس او در آن‌جا برافراشته شود. یک نشان ارزشمند به منظور تقدیر از فداکاری و شجاعت پولیس به نام او ایجاد گردد و روز شهادت یا سلاخی دوباره‌اش در تقویم رسمی کشور به عنوان روز نیروی پولیس، نام‌گذاری و از زحمات و فداکاری‌های این نیرو و قهرمانان بی‌نام و نشان آن در این روز، تجلیل به عمل آید. از شاه محمد دو پسر و دو دختر به جا مانده‌است. آن‌ها باید تحت پوشش مالی دولت قرار بگیرند و با حمایت دولت برای تحصیل به کشورهای خارجی اعزام شوند؛ امکانی که به سادگی برای رهبرزادگان و فرزندان مقام‌های عالیه دولتی فراهم است.
 
یادداشت: اطلاعات مربوط به سرگذشت و سرنوشت شاه محمد متعلق به بی‌بی‌سی فارسی است.
 
علی موسوی - جمهور
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

پربازدیدترین