۰

صلح با گلبدین، نسخه اشرف‌غنی برای صلح با طالبان

يکشنبه ۲۱ جدی ۱۳۹۹ ساعت ۱۴:۵۱
'گروه طالبان حاضر نیست به صلح بر بنیاد قواعد اشرف غنی تن دردهد؛ صلحی که مبنا و معیار آن، توافق غنی – گلبدین است و پیامد آن، بقای آقای غنی در قدرت و تبدیل شدن طالبان به یک جریان سیاسی هم‌ارز و عرض جریان‌های دیگر خواهد بود.
صلح با گلبدین، نسخه اشرف‌غنی برای صلح با طالبان
اشرف غنی؛ رییس جمهوری طی روزهای اخیر بارها اعلام کرده است که متعهد به انتقال قانونی و دموکراتیک قدرت به یک اداره منتخب و برآمده از انتخابات است. این سخنان در واکنش به افزایش گمانه زنی ها درباره احتمال روی کار آمدن یک دولت موقت یا عبوری در پی صلح با طالبان، ابراز می شود.
 
آقای غنی، طرح دولت موقت را رد کرده و مشاوران او نیز استدلال کرده اند که دولت موقت، همه دستاوردهای ۲۰ ساله درباره دولت سازی را ضرب صفر می کند و این خردمندانه نیست.
 
رییس جمهوری هم در سفر اخیرش به ننگرهار و هم در گفتگو با شبکه سی ان ان، تصریح کرده که قدرت را فقط به یک رییس جمهور منتخب واگذار می کند.
 
این سخنان یکی دیگر از نشانه های مقاومت سرسختانه آقای غنی در برابر هرگونه تغییر در سطوح عالی ساختار قدرت در سایه صلح با طالبان محسوب می شود.
 
آقای غنی در پی مدلی از صلح با طالبان است که در آن، طالبان هم به عنوان یکی از سهمیه داران دولت تحت رهبری او، دست از جنگ بردارند، در انتخابات شرکت کنند و نتایج برآمده از آن –هرچه بود- را بپذیرند. این همان الگویی است که درباره صلح با حزب اسلامی به رهبری گلبدین حکمتیار به اجرا درآمد و در آن، قدرت آقای غنی هیچگونه خدشه و خللی ندید و او حتی توانست یک دوره دیگر نیز قدرت را قبضه کند.
 
اما الگوی صلح با آقای حکمتیار، اکنون حتی مطلوب خود او هم نیست و او با وجود دریافت امتیازهای ویژه و فراقانونی بسیار گسترده، همچنان مدعی است که دولت به همه تعهدات خود در توافق صلح با او، عمل نکرده و هنوزهم صدها عضو حزب اسلامی در زندان های دولتی به سر می برند، شهرک های ویژه برای اعضای حزب اسلامی، احداث نشده و سهمیه این حزب از قدرت به طور کامل، تأمین نگردیده است.
 
حکمتیار همچنین یکی از مهم ترین هواداران تشکیل دولت موقت است و آن را «تنها راه» عبور از وضعیت کنونی و دستیابی به صلح می داند.
 
حتی اگر الگوی صلح با حکمتیار یک نمونه موفق هم باشد، این الگو در مورد طالبان، صادق نیست؛ زیرا شرایط طالبان با حزب اسلامی از اساس، تفاوت دارد. حزب اسلامی یک جریان تضعیف شده و مطرود بود که پس از ۴۰ سال جنگ، دیگر نیروی انسانی و قدرت نظامی و شاید منابع مالی لازم برای جنگیدن را نداشت. طالبان در عرصه میدانی هر رقیب دیگری را بیرون رانده و طرد کرده بودند و در صورتی که آن گروه بدون در نظر گرفتن حزب اسلامی به توافق صلحی با دولت دست می یافت، حزب اسلامی و گلبدین حکمتیار حتی در همین حد هم قادر به کسب امتیاز نبودند.
 
در جانب مقابل، طالبان خود را یک نیروی نظامی برتر می داند که در آستانه پیروزی کامل است. آنها تصور می کنند که نیروهای خارجی را وادار به تسلیم و توافق خروج کرده اند و دیگر طیف های سیاسی و قومی نیز واقعیت قدرت آن گروه را پذیرفته اند و با صلح مورد نظر آنان، کمی تا قسمتی موافق اند.
 
افزون بر این، طالبان در شعاع توافق صلح با امریکا و برقراری ارتباطات گسترده با قدرت های منطقه و جهان، از انزوا و بدنامی پیشین به عنوان یک گروه تروریستی و جنایتکار خارج شده و به مشروعیت سیاسی لازم برای تبدیل شدن به یک نیروی مدعی قدرت، دست یافته اند.
 
بر این اساس، چنین نیرویی حاضر نیست به صلح بر بنیاد قواعد اشرف غنی تن دردهد؛ صلحی که مبنا و معیار آن، توافق غنی – گلبدین است و پیامد آن، بقای آقای غنی در قدرت و تبدیل شدن طالبان به یک جریان سیاسی هم‌ارز و عرض جریان‌های دیگر خواهد بود.
 
طنز ماجرا اینجاست که آقای غنی خودش دو دوره پیاپی از انتخابات به مثابه یک روند مشروع و قانونمند برای انتخاب حاکم و انتقال دموکراتیک قدرت، اعتبارزدایی کرده و به گونه ای به آن دست برده و آن را بدنام کرده که حتی مردم هم دیگر حاضر نیستند در انتخابات، شرکت کنند. نمونه های آشکار آن، دو انتخابات پارلمانی و ریاست جمهوری در سال های اخیر است که در آن شاهد حداقل مشارکت و مشروعیت و حداکثر تقلب و تزویر و دستبرد و سرقت آرا و مهندسی نتایج و رسوایی های شرم آور ناش از آن بودیم.
به این ترتیب، سخن گفتن از انتقال دموکراتیک قدرت به یک اداره منتخب، ادعایی نیست که طرح آن از سوی آقای غنی، قابل توجیه و دفاع باشد؛ درست همانگونه که تعمیم مدل صلح با گلبدین به مورد طالبان هم عاقلانه و عملی نیست و تنها دلبستگی زایدالوصف اشرف غنی به قدرت را نشان می دهد.
 
عبدالمتین فرهمند - جمهور
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

پربازدیدترین