۱

چند قدم تا خروج، چند قدم تا سقوط؟

جمعه ۱۸ سرطان ۱۴۰۰ ساعت ۱۶:۴۷
همانگونه که خروج، بازگشت ناپذیر است، سقوط هم اجتناب ناپذیر خواهد بود؛ مگر آنکه دشمن مشترک، اقتدارگرایان مسلط بر کابل را متحد کند و آنان برای رسیدن به یک هدف بزرگ، از امتیازهای حقیر و سخیف سیاسی، جناحی، قومی و ایدئولوژيک خود چشم پوشی کنند.
چند قدم تا خروج، چند قدم تا سقوط؟
روند خروج نیروهایی خارجی بسیار سریع تر از آنچه تصور می شد یا برنامه ریزی شده بود ادامه دارد. پیش بینی می شود که این روند طی روزهای آینده تکمیل شود.
 
این امر، نگرانی ها درباره چشم انداز امنیتی افغانستان را هم دوچندان کرده است. شماری از سفارتخانه های خارجی در کابل و نمایندگی های دیپلماتیک در شهرهایی مانند مزار شریف، تعطیل شده اند و یا در حال تعطیل شدن هستند. در یک مقطع حتی حدس و گمان هایی درباره بسته شدن سفارت امریکا در کابل هم مطرح شد؛ اما امریکایی ها اعلام کردند که سفارت شان باز است و باز خواهد ماند؛ اگرچه روند صدور ویزا را به بهانه کرونا تعطیل کرده و بخش اعظم کارمندان غیر ضروری خود را از کابل بیرون برده اند.
 
در همین حال، پیش روی های طالبان هم به شدت ادامه دارد. حالا دیگر سراسر افغانستان ناامن است. در هرات که پیش از این، یکی از امن ترین ولایت های کشور محسوب می شد، طالبان در یک روز چندین ولسوالی و گمرک سودآور اسلام قلعه را اشغال کردند.
 
در بادغیس هم سراسر این ولایت در اختیار طالبان است و جنگ خونین برای اشغال مرکز شهر میان دولت و طالبان، جریان دارد.
 
بنابراین، همه نشانه ها حاکی از آن است که چند گام مانده تا خروج کامل قوای خارجی، طالبان با هم افزایی قدرت خود تلاش می کنند تا سیر سقوط را سرعت ببخشند و سلطه خود را در سراسر کشور گسترش دهند.
 
در این میان، دولت به سختی در حال دفاع از مراکز اصلی قدرت خود یعنی شهرها و برخی ولسوالی های راهبردی است.
 
در روزهای گذشته، تلاش های فشرده برای نزدیک کردن جناح های سیاسی در کابل کلید خورده است. اقتدارگرایان، انحصارطلبان، قوم پرست ها و فاشیست ها و حتی عوامل عمده سیاست های فرقه گرایانه و حذفی در سال های اخیر، مذبوحانه برای وحدت و هماهنگی و اجماع ملی تلاش می کنند.
 
بخشی از این تلاش ها ناشی از وضعیت وخیم امنیتی و ادامه روند نگران کننده سقوط ها است. اگرچه در بسیاری از موارد، سقوط بی معنی است؛ زیرا ولسوالی ها عمدا به طالبان «واگذار» می شوند؛ اما همزمان، دستیابی آن گروه به تجهیزات مهر و موم شده و کاملا جدید و مدرن نظامی، نگرانی ها درباره این سناریو را دوچندان کرده و به تردیدها درباره اهداف و دست های پشت پرده این رویکرد، دامن زده است.
 
اما قسمتی دیگر از اقدامات جاری برای ایجاد اجماع و همگرایی و هماهنگی، برآمده از ناامیدی و سرخوردگی سران و رهبران دولت از دریافت حمایت های صادقانه خارجی می باشد.
 
سفر اخیر اشرف غنی و عبدالله به واشنگتن که احتمالا آخرین سفر آنان به امریکا هم بود، آشکارا به این هدف صورت گرفت تا سران کاخ سفید را مجاب کنند که نظر خود درباره خروج را تعدیل کند، به حمایت از دولت و ارتش ادامه دهد و جلو سقوط و فروپاشی را بگیرد.
 
این سفر هم اگرچه با اعطای چند هواپیمای کهنه و آموزشی امریکایی به ارتش همراه شد؛ اما با توجه به اهداف مورد اشاره، ناکام بود و دستاوردی نداشت.
 
سخنرانی اخیر جو بایدن در کاخ سفید هم این برداشت را تایید می کند؛ زیرا او بار دیگر از تصمیم خود برای خارج کردن نیروهای امریکایی از افغانستان دفاع کرد و به صراحت اعلام داشت که نمی خواهد هزاران پسر و دختر امریکایی دیگر را در جنگی به کشتن بدهد که از نظر منطقی، هیچ نتیجه متفاوتی از آن به دست نخواهد آمد.
 
او در عین حال گفت که رهبران افغان باید گردهم آیند و به سوی آینده حرکت کنند؛ اشاره ای واضح به اینکه آنچه در افغانستان جریان دارد، مشکل خود افغان ها است و به امریکا ربطی ندارد.
 
شاید از نظر کسانی که هنوز دل در گرو پیمان ها و اعلامیه های یکجانبه، تحمیلی و استعماری امریکا دارند، این سخنان، مأیوس کننده و غیر مسئولانه به نظر برسد؛ اما سیاست امریکا از ابتدا بر اساس همین نگاه استوار بود. آنها به تعبیر بایدن برای ساختن یک کشور به افغانستان نیامده بودند پس اکنون هم مسئول خرابی های آن نیستند.
 
به این ترتیب، درست همانگونه که خروج، بازگشت ناپذیر است، سقوط هم اجتناب ناپذیر خواهد بود؛ مگر آنکه دشمن مشترک، اقتدارگرایان مسلط بر کابل را متحد کند و آنان برای رسیدن به یک هدف بزرگ، از امتیازهای حقیر و سخیف سیاسی، جناحی، قومی و ایدئولوژيک خود چشم پوشی کنند.
 
محمدرضا امینی - جمهور
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

پربازدیدترین