وزارت خارجه ایران تایید میکند که گلبدین حکمتیار؛ رهبر حزب اسلامی افغانستان به ایران سفر کرده است.
سعید خطیبزاده؛ سخنگوی وزارت خارجه ایران در یک نشست خبری گفته است: «رفتوآمد چهرههای افغانستانی به ایران امر تازهای نیست. تهران به صورت منظم میزبان گروه ها و چهره های مختلف محترم افغانستانی بوده است.»
به گزارش خبرگزاری ایسنا، سخنگوی وزارت خارجه ایران افزوده است: « در چارچوب این مسیر که در انجام گفتوگوهای بین افغانی تأکید دارد و ما این مسیر را ادامه میدهیم.»
این در حالی است که پیش از این گزارشهای تایید ناشده در مورد سفر گلبدین حکمتیار به ایران وجود داشت؛ اما این نخستین بار است که یک مقام ایرانی تلویحا این گزارش ها را تایید می کند.
بازگشت گلبدین حکمتیار به تهران پس از سال ها اقامت طولانی در پایتخت ایران در حالی صورت می گیرد که بعد از امضای توافقنامه صلح میان حزب اسلامی و دولت به رهبری اشرف غنی، حکمتیار مواضع تندی علیه ایران اتخاذ کرد.
این موضعگیریها اگرچه مقطعی بود و ادامه پیدا نکرد؛ اما انتظار می رفت که روابط او با جمهوری اسلامی برای همیشه تیره و تنش آلود شده و حکمتیار این بار به سمت دشمنان ایران متمایل شده باشد.
با این حال سفر تازه او به تهران نشان می دهد که رهبر حزب اسلامی نماد کامل سیاست بی پدر و مادر است؛ سیاستی که تنها منافع کوتاه مدت و زد و بندهای پشت پرده را معیارهای اساسی برای تعامل یا تقابل می داند و هیچگونه اخلاق انسانی و مهمتر از آن، ارزش های اعتقادی و اصول ایدئولوژیک مورد ادعای عناصری مانند گلبدین در آن اعتبار ندارد.
کاملاً بدیهی است که هر دو طرف از این رویداد سود خواهند برد. به بیان روشن تر هم جمهوری اسلامی ایران تلاش میکند با استفاده از موقعیت و جایگاه قومی گلبدین حکمتیار در معادلات داخلی پشتون ها برای تحقق و پیشبرد اهداف استراتژیک خود در افغانستان تحت سلطه طالبان سود ببرد و هم گلبدین حکمتیار با لابیگری و برقراری ارتباط تنگاتنگ با کشورهای مختلف منطقه و جهان عیار خود در تعامل با طالبان را افزایش می دهد و می خواهد به آنچه در طول ۴۰ سال گذشته از قدرت دست نیافت این بار به کمک حامیان خارجی اش به آن دست پیدا کند.
اینکه جمهوری اسلامی ایران مهره سوخته ای به نام گلبدین حکمتیار را نیز در آنچه روند گفتوگوهای بین افغانی می خواند شریک می سازد به خودی خود به گلبدین اعتبار می بخشد و او را به عنوان یکی از طرف ها و جریان های معتبر در معادلات سیاسی آینده کشور مطرح می سازد.
از جانب دیگر برای ایرانی ها اهمیت زیادی دارد که متحدان پشتون شان را در داخل افغانستان پیدا کنند؛ زیرا حکومت اکنون به طور کامل در اختیار همین جریان قومی قرار دارد و همه کشورهای جهان به نحوی تلاش می کنند تا با استفاده از نفوذ و قدرت خود در میان پشتون ها به لابی گری در راستای حفاظت از منافع راهبردی و پیشبرد اهداف استراتژیک شان کار کنند.
با این حال، سفر تازه گلبدین حکمتیار به تهران بیش از آنکه سیاست ایرانیها در قبال او را زیر سؤال ببرد اعتبار و ارزش گلبدین در میان جریان های فعال افغانستانی را تضعیف می کند؛ زیرا این سفر یک بار دیگر نشان می دهد که برای گلبدین هیچ چیزی مهمتر از قدرت وجود ندارد و اگر او اندکی به تحقق این هدف شکست خورده اش امید داشته باشد حتی با دشمنانش نیز وارد تعامل میشود.
برخلاف امیدهای واهی امیر بی امارت حزب اسلامی به نظر می رسد که تاریخ مصرف او به پایان رسیده و قدرت هرگز روی خوش خود را به او نشان نخواهد داد. بر این اساس، دشمنی دیروز و دوستی امروزش با ایران و دیگر طرف های مهم و اثرگذار منطقهای تنها یک واقعیت را مورد تاکید قرار میدهد و آن فحشای سیاسی گلبدین حکمتیار است؛ کسی که برای دستیابی به قدرت کابل را ویران کرد و زمینه های تشکیل یک حکومت مقتدر ملی مبتنی بر وحدت ملی و ارزش های اسلامی توسط مجاهدین را از یاد برد و با غلتیدن به دامن آی اس آی و ارتش متجاوز پاکستان، زمینه ساز آغاز چندین دهه جنگ خونین داخلی در کشور شد. با اینهمه او در کمال وقاحت پس از ۴۰ سال جنایت به طمع قدرت به کابل بازگشت تا این قاعده قدیمی را مورد تایید قرار دهد که مجرم همیشه به صحنه جرم بازمیگردد.
عبدالمتین فرهمند - جمهور