۰

اوکراین قربانی نوستالژی آزاردهنده پوتین

جمعه ۶ حوت ۱۴۰۰ ساعت ۲۳:۳۶
از نظر او حمله به اوکراین، هرگز یک لشکرکشی نظامی تجاوزکارانه به یک سرزمین مستقل و دارای حق حاکمیت ملی نیست؛ بلکه تلاشی مشروع برای منضم کردن سرزمین های جداشده به «روسیه کبیر» است.
اوکراین قربانی نوستالژی آزاردهنده پوتین
روسیه به اوکراین حمله نظامی کرد؛ این تیتر نخست روزهای اخیر اکثر رسانه های خبری جهان بوده است؛ خبری که در متن و محور آن رهبری پیچیده، رازآمیز و کمی ترسناک قرار دارد: ولادیمیر پوتین؛ جاسوس پیشین ک گ ب و رییس جمهوری کنونی روسیه.
 
آقای پوتین بارها تصریح کرده که روسیه و اوکراین، هرگز به لحاظ تاریخی دو سرزمین مستقل نبوده اند. او در این باره از «ملت واحد» سخن می گوید؛ اما این تنها عامل تجاوز ویرانگر روسیه به اوکراین نیست. خواندن ذهن پوتین سخت است؛ اما تقریبا محرز است که او نسبت به اقتدار و عظمت روسیه، احساسی نوستالژيک دارد. پوتین پیش از آنکه یک رهبر واقع گرا باشد، یک سیاستمدار متاثر از اتفاقات گذشته است. او در پی احیای روسیه تاریخی است؛ روسیه ای که در آن اوکراین و سرزمین های مشابه آن هرگز نباید از شوروی جدا می شدند و روسیه همچنان باید رهبری و مدیریت بلوکی از کشورهای تحت سلطه و مستعمره را بر عهده می داشت.
 
به این ترتیب، اوکراین قربانی نوستالژی آزاردهنده یک رهبر گذشته‌گرا شده است. پوتین می خواهد شوروی پیش و حتی فراتر از آن روسیه تزاری را زنده کند. بنابراین، از نظر او حمله به اوکراین، هرگز یک لشکرکشی نظامی تجاوزکارانه به یک سرزمین مستقل و دارای حق حاکمیت ملی نیست؛ بلکه تلاشی مشروع برای منضم کردن سرزمین های جداشده به «روسیه کبیر» است.
 
این اما با منطق حاکم بر روابط بین الدول در دوران ما همخوانی ندارد؛ زیرا اوکراینی ها هم مانند همه کشورهای به استقلال رسیده از سیطره استعماری شوروی پیشین به خود حق می دهند درباره سرنوشت خویش تصمیم بگیرند و مستقل باشند. آنها رییس جمهوری طرفدار روسیه را سرنگون کردند و برای پیوستن به ناتو هم چراغ سبز نشان داده بودند؛ زیرا با درک نگاه های ولادیمیر پوتین، هرگز در همسایگی روسیه، احساس امنیت و آرامش نمی کردند. پوتین اما تصمیم گرفت پیش از آنکه پای ناتو به اوکراین باز شود، دست به عمل بزند.
 
بسیاری از صاحب نظران می گویند که او زمان مناسبی را برای تحقق رویای تاریخی خود برگزیده است؛ زمانی که امریکا به شدت ضعیف شده و شکاف میان اروپا و امریکا در خصوص مسایل کلان جهانی در حال بزرگتر شدن است. در چنین شرایطی شاید از دید پوتین، غرب قدرتی برای مهار تصمیمات امپریالیستی او ندارد و این، زمانی مناسب برای نشان دادن قدرت و عظمت روسیه احیاشده برای بازگشت به اتوریته تاریخی خود است.
 
با این حال، به نظر نمی رسد که وضعیت به همین سادگی باشد. در این شکی نیست که غرب حالا توان کافی برای ورود به یک جنگ مهیب جدید آنهم در شرایطی که طرف دیگر آن روسیه باشد ندارد و این در واکنش منفعلانه رهبران غربی به درخواست های مکرر ولودیمیر زلنسکی؛ رییس جمهوری اوکراین برای کمک از کشورش در برابر تهاجم روسیه کاملا مشهود بود؛ اما هنوز ابزارهای قدرتمند و مؤثری در اختیار غربی ها هست که می تواند بحران بزرگ اوکراین را به بحرانی بزرگتر برای خود روسیه تبدیل کند؛ با تهدید، با تحریم، با تحمیل انزوا و از همه مهم تر با هدایت آگاهانه روسیه متاثر از اقتدارگرایی پوتین به باتلاق مرگبار جنگ های بی پایان؛ همان چیزی که تصور می شود موجب فرسایش قدرت جهانی امریکا هم شده است.
 
حالا در شرایطی که روسیه در عرصه نبرد میدانی کاملا بر دولت اوکراین برتری دارد و نیروهای روس به سرعت برق و باد، شهرهای بزرگ اوکراین را درمی نوردند و به این ترتیب، رویای پوتین به تحقق خود نزدیک تر می شود، هیچکس نمی داند که آیا این جنگ به همین صورت پایان پیدا می کند و روسیه از تبعات و پیامدهای فاجعه بار آن ایمن خواهد بود یا نه.
 
این بزرگترین جنگ اروپایی پس از پایان جنگ جهانی دوم است؛ چیزی که احساس دوگانه ناشی از خشم و وحشت را در میان قدرت های اروپایی برانگیخته است؛ زیرا آنها می دانند که اگر اوکراین به کام روسیه سقوط کند، دایره ناامنی ناشی از نوستالژی آزاردهنده پوتین گسترش خواهد یافت و قربانی بعدی یکی دیگر از جمهوری های اروپای شرقی خواهد بود؛ بنابراین، تقریبا همه قدرت های اروپایی – حتی آلمان که منافع بزرگ اقتصادی در شراکت با روسیه دارد- با کلیات یک پاسخ قاطع و قدرتمند به توسعه طلبی روسیه موافق اند، ضمن آنکه امریکا هم با افزایش تمهیدات امنیتی خود در حمایت از متحدان راهبردی اش در اروپا از رهبران قاره سبز انتظار دارد بر منافع اقتصادی شان با روسیه چشم بپوشند و در کنار ایالات متحده از امپریالیزم غربی در برابر امپریالیزم روسی دفاع کنند؛ بنابراین نوستالژی آزاردهنده پوتین که در نهایت با حمله به اوکراین، منفجر شد، با پیامدهای سنگینی برای روسیه همراه خواهد بود و حیات استراتژيک اروپای پس از جنگ جهانی دوم را به شدت تحت تاثیر قرار خواهد داد.
 
محمدرضا امینی - جمهور
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

پربازدیدترین