۰

عباس استانکزی؛ عصیان علیه افراط؟

چهارشنبه ۴ جوزا ۱۴۰۱ ساعت ۰۰:۱۴
عباس استانکزی ظاهرا خطر را درک کرده و شدت و جدیت آن را به خوبی دریافته است. او می داند که این مسیر، به ورطه سقوط و فروپاشی می انجامد و اگر تندروی های جاری، مهار نشود و تندروها به حاشیه نروند، سرنوشت تلخی در انتظار دولت طالبان خواهد بود.
عباس استانکزی؛ عصیان علیه افراط؟
شیرمحمد عباس استانکزی؛ معاون سیاسی وزیر خارجه طالبان می‌گوید ممانعت از تحصیل دختران نقض حقوق نیمی از جمعیت افغانستان است. او گفته‌است راه ندادن دختران به مکتب «راه حل نیست».
 
او گفت: «در افغانستان تا به حال هیچ‌کس حقوق شرعی زنان را در مناطق روستایی نداده‌است. تا به حال بیوه، حق ازدواج ندارد. اگر زنی حق ارث بخواهد، تمام دنیا برخلاف شرع به او می‌خندند. حق تعلیم برایش داده نمی‌شود. این زنان اسلام و شریعت را کجا خواهند آموخت؟ در مکتب و مدرسه باید بیاموزند، مگر نه؟ این وظیفه دولت است که جلو فساد را بگیرد. زنان باید از حقوقی که خدا، پیامبر و فرهنگ افغانستان حکم می‌کند برخوردار شوند.»
 
او از طالبان خواست تا خود را با خواسته ‌ها و مشکلات مردم تطبیق بدهند و اگر این کار را نکنند، زمان زیادی در قدرت نخواهند ماند.
 
انتظار نمی رود سخنان هشدارآمیز آقای استانکزی از سوی چهره هایی مانند سراج الدین حقانی و یا دیگر رهبران طالبان، پاسخ داده شود؛ زیرا آنها می دانند که به هر میزانی که این دعوا دامن زده شود، طالبان به مثابه یک تشکل سیاسی، تضعیف خواهد شد و این به زیان آنها و به نفع دشمنان شان است؛ دشمنانی که تعدادشان کم نیست و بسیاری از آنها ناامید از تحرکات خارجی یا شورش های ملی، به اختلاف های درونی طالبان چشم دوخته اند.
 
با این حال، آیا سکوت در برابر این اظهارات و هشدارها می تواند بر همه چیز پرده بیاندازد و مانع از بروز  بیرونی و بازتاب رسانه ای اختلاف های داخلی، جنگ های جناحی، نبرد قدرت قبایل و رقابت های سیاسی و ایدئولوژیک گروه های داخلی تشکیل دهنده دولت طالبان شود؟ آیا ابراز نظرهای اخیر عباس استانکزی به تنهایی کافی نیست تا نتیجه گرفته شود که جنگ قدرت در درون دولت، جدی است و طالبان نتوانسته اند آن را پنهان نگه دارند؟
 
در عصر فراگیری رسانه، شبکه های اجتماعی و امکان پایش مدام عملکرد دولت های نوبنیاد، اصولا پنهان نگه داشتن اختلاف های سیاسی جریان های رقیب در درون یک دولت، کاری بسیار دشوار است و نمی توان انتظار داشت که طالبان به شیوه حکمرانان قدیم، از بروز درگیری های داخلی شان بر سر قدرت، جلوگیری کنند و همه چیز را در پشت پرده حل و فصل کنند.
 
نکته دیگر درباره عباس استانکزی این است که او ظاهرا خطر را درک کرده و شدت و جدیت آن را به خوبی دریافته است. او می داند که این مسیر، به ورطه سقوط و فروپاشی می انجامد و اگر تندروی های جاری، مهار نشود و تندروها به حاشیه نروند، سرنوشت تلخی در انتظار دولت طالبان خواهد بود.
 
به هر حال، آقای استانکزی از معدود چهره هایی است که بیش از هر رهبر دیگر طالبان با جهان و جامعه پیرامون خویش در ارتباط بوده و می داند که برای بقای یک سیستم سیاسی، چه چیزهایی جز غلبه نظامی در جبهه جنگ گرم، ضرورت است. او از ظرفیت عظیم دیپلماسی برای تامین بقای سیاسی به درستی آگاه است. او می داند که وقتی جهان تمام قد به دفاع از حقوق انسانی زنان افغان می ایستد، پیامدهای زیانبار این امر چیست و دولت طالبان چه هزینه هایی برای آن خواهد پرداخت.
 
با این وصف، بخشی از انتقادهای صریح و گزنده عباس استانکزی هم ناشی از نارضایتی او از نحوه توزیع قدرت است. او انتظار نداشت که تمام سهم اش از دستیابی کامل و بلامنازع طالبان به قدرت صرفا معاونت سیاسی یک وزارتخانه باشد.
 
البته به نظر نمی رسد که آقای استانکزی تنها فرد ناراضی در این زمینه باشد. تصور می شود که او سخنگو و نماینده یک جریان است؛ جریانی که احساس می کند طرد شده، حاشیه نشین گردیده و توسط یک جناح قدرتمند مسلط بر هسته مرکزی قدرت طالبان، عقب رانده شده است.
 
این خطرناک است و درست به اندازه افراط گرایی در وضع و اعمال سیاست های بحث برانگیز و جنجالی در حوزه حقوق زنان و مسایل دیگر می تواند بقا و دوام دولت مستقر را به مخاطره بیاندازد.
 
به این ترتیب، او اگرچه در مقام یک طالب میانه رو علیه افراط گرایی خطرناک و یکجانبه، عصیان کرده؛ اما بخشی دیگر از انگیزه های وی، ناشی از جنگ شدید قدرت میان قبایل رقیب و جناح های تشکیل دهنده دولت طالبان است؛ جنگی که با اظهارات تازه او بیش از هر زمان دیگری در گذشته، رسمی و رسانه ای شد و از این پس احتمالا تجدید و تشدید خواهد شد.
 
عبدالمتین فرهمند - جمهور
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

پربازدیدترین