۰

داستان سقوط؛ وقتی «بزرگترین متحد استراتژيک» تعهد نداشت

چهارشنبه ۱۹ اسد ۱۴۰۱ ساعت ۰۰:۰۰
بی تعهدی امریکا تنها برای منافع و امنیت ملی امریکا خطرناک نبوده؛ بلکه در عین حال، یک ملت بی پناه را نیز قربانی کرده و سرنوشت آن را به گونه ای دگرگون کرده که عمق و ابعاد فاجعه می تواند تا سال های سال آنان را رنج دهد و قربانی بگیرد.
داستان سقوط؛ وقتی «بزرگترین متحد استراتژيک» تعهد نداشت
دیوید پترائوس؛ جنرال بازنشسته امریکایی و رئیس پیشین سازمان سیا در مقاله ای با عنوان «اوضاع افغانستان مجبور نبود به چنین صورتی بیافتد» گفته است که در افغانستان «اشتباه اساسی ما فقدان تعهد بود» و افزوده که «در اصل، ما هرگز رویکردی مکفی، منسجم و باثبات نسبت به افغانستان نداشتیم به نحوی که با تغییر دولت و حتی مقامات دولتی در امریکا این رویکرد تغییر نکند.» او گفته که حتی در آغاز مداخله نظامی در افغانستان هم امریکا از ایجاد یک مقر نظامی نیرومند در آن کشور اکراه داشت.
 
به گفته پترائوس، «ما فرصت بهره‌برداری مناسب از یک دوره طولانی آرامش نسبی در افغانستان را که طالبان و سایر عناصر شورشی مشغول بازسازی خود در پاکستان بودند، از دست داده بودیم در حالی که می‌توانستیم در این مدت گام‌های بلندتری در توسعه نیروهای نظامی و نهادهای دولتی افغانستان برداریم.»
 
او با اشاره به برنامه دولت اوباما درباره کاهش حضور نظامی امریکا می نویسد: «به این نتیجه رسیدیم که خروج از افغانستان به داشتن تعهدی طولانی مدت نسبت به آن کشور ارجحیت دارد.»
 
روایت پترائوس از اشتباهات امریکا در افغانستان کامل نیست؛ زیرا همه ابعاد فجایعی که در نتیجه این اشتباهات رقم خورد را در بر نمی گیرد.
 
این نشان می دهد که برای امریکایی ها هنوز هم مهم نیست که مردم افغانستان، چه رنج عمیق و جانفرسایی را به دلیل اشتباهات ویرانگر امریکا و استراتژی های مبتنی بر آزمون و خطای دولت های مختلف حاکم بر کاخ سفید، تحمل کردند و همچنان می کنند.
 
او به مثابه یک جنرال بازنشسته ارتش و رییس پیشین سازمان جاسوسی سیا صرفا از منظر منافع امریکا به این رویداد نگاه کرده و حق هم دارد؛ اما این نباید مانع از بازگویی این حقیقت شود که بی تعهدی امریکا تنها برای منافع و امنیت ملی امریکا خطرناک نبوده؛ بلکه در عین حال، یک ملت بی پناه را نیز قربانی کرده و سرنوشت آن را به گونه ای دگرگون کرده که عمق و ابعاد فاجعه می تواند تا سال های سال آنان را رنج دهد و قربانی بگیرد.
 
این در حالی است که افغانستان همواره امریکا را «بزرگترین متحد استراتژيک» خود می دانست و به این امر مباهات می کرد؛ اما همانطور که پترائوس هم اعتراف کرده، برای امریکا اصولا چیزی به نام شراکت استراتژيک با افغانستان معنی نداشت؛ زیرا هیچ تعهدی برای واشنگتن در قبال جانب دیگر این «شراکت» ایجاد نمی کرد. امریکایی ها همیشه نسبت به افغانستان، نگاه ابزاری و مبتنی بر منافع جاری و اولویت های آنی داشته اند.
 
در برابر، برای آنها به عنوان نمونه، پاکستان همواره یک شریک راهبردی بوده است. حتی اکنون که امریکا دیگر در افغانستان حضور ندارد و کشور عملا به دست نیرویی افتاده که تحت حمایت مستقیم و همه جانبه پاکستان قرار دارد و از این دیدگاه، امریکا باید با پاکستان دشمن باشد؛ زیرا در افغانستان توسط نیرویی زمینگیر شد که از جانب پاکستانی ها حمایت می شود؛ اما این اتفاق نمی افتد و امریکا همچنان اهمیت استراتژيک پاکستان به عنوان گرانیگاه سلطه و نفوذ خود در آسیای جنوبی را غیرقابل جایگزین می داند با وجود آنکه می داند که پاکستان کانون خطرناک تروریزم بین المللی است و ارتش بزرگ افراط گرایان بالفعل و بالقوه مورد حمایت رژيم اسلام آباد و فوج و آی اس آی در آینده چه چالش عظیمی را برای صلح و امنیت منطقه و جهان و منافع حیاتی امریکا ایجاد خواهد کرد.
 
با این حال، مقاله تازه دیوید پترائوس دست کم از یک زاویه مهم بر داستان چندبعدی سقوط در افغانستان، روشنایی می اندازد و نشان می دهد که چگونه امریکا در نتیجه اشتباهات فاحش و پی در پی، فقدان یک استراتژی واحد و پایدار که برای همه دولت های مسلط بر کاخ سفید در ادوار گوناگون، معتبر و لازم الاجرا باشد و نیز رویکرد مبتنی بر آزمون و خطا و نگاه آنی، ناعاقبت اندیشانه و موقتی به ماموریت افغانستان، منافع راهبردی خود را به مخاطره انداخت و صلح و امنیت بین المللی را در نتیجه توافق استعماری دوحه که از نظر پترائوس، بدترین توافق تاریخ امریکا است، با تهدید مستقیم و فوری رو به رو کرد.
 
این مقاله اما زوایای مغفول و مجهول زیادی هم دارد. از جمله عمدا به جنایت ها و خیانت ها، زد و بندها و توافق و تبانی پنهانی امریکا با طالبان و دیگر بازیگران منطقه ای و بین المللی بر سر افغانستان نمی پردازد؛ شاید به این دلیل که خود آقای پترائوس هم در بخشی از این ماجراها سهم و نقش داشته؛ چه زمانی که فرمانده نیروهای امریکایی در افغانستان بود و چه وقتی رییس سازمان مخوف سیا شد.
 
این تجاهل اما چیزی را درباره نقش منفی استعمار نو در بحران ها و فجایع ۲۰ سال اخیر افغانستان تغییر نمی دهد؛ امریکا که هرگز «بزرگترین متحد استراتژيک» افغانستان نشد و نبود، همچنان بزرگترین خاین به ملت افغانستان در تاریخ معاصر باقی خواهد ماند.
 
محمدرضا امینی - جمهور
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

پربازدیدترین