۰

جنگ ترور علیه ترور

شنبه ۱۲ قوس ۱۴۰۱ ساعت ۲۳:۲۴
تروریست های مدرن، این میزان از مسامحه و مصالحه را که حکمتیار به نمایش می گذارد، تحمل نمی کنند. آنها انتظار دارند که حزب اسلامی برای رسیدن به اهداف «جهادی» اش باید به نبرد مسلحانه، ترور، انفجار و انتحار بازگردد؛ کاری که دیگر از این حزب و امیر فرتوت آن برنمی آید؛ بنابراین، شایسته حذف است.
جنگ ترور علیه ترور
روز جمعه در دو حمله جداگانه در کابل، گلبدین حکمتیار؛ رهبر حزب اسلامی و عبیدالرحمن نظامانی؛ سفیر پاکستان هدف سوء قصد قرار گرفتند.
 
گلبدین حکمتیار، بعد از حمله انتحاری علیه خود گفت حمله کنندگان «با لباس زنانه و چادری» وارد محل اقامت او شدند و جلیقه انفجاری پوشیده بودند.
 
او گفت مهاجمان انتحاری به «مردم» تیراندازی کردند که در نتیجه یک نفر از افراد او کشته و دو نفر دیگر زخمی شده‌اند.
 
او تاکید کرده که به «مبارزه» خود ادامه خواهد داد.
 
در همان روز، سفیر پاکستان در کابل هم هدف شلیک چند گلوله از یک ساختمان نزدیک به سفارت پاکستان قرار گرفت.
 
شهباز شریف؛ نخست وزیر پاکستان در این باره گفت خواهان «تحقیقات فوری و دستگیری عاملان این حادثه شنیع است.»
 
وزارت خارجه پاکستان نیز این رویداد را شدیدا محکوم کرده و خواستار «تحقیقات فوری و کامل» در زمینه شده است.
 
طالبان حمله به سفارت پاکستان را محکوم کرده و گفته که به «افراد مغرض» اجازه برهم زدن امنیت نمایندگی‌های خارجی را نمی‌دهد.
 
مشابه این دو رویداد اگرچه در گذشته هم اتفاق افتاده، از جمله در ماجرای ترور مولوی مجیب الرحمان انصاری؛ روحانی تندروی که رهبری فکری یک جریان خطرناک افراطی را بر عهده داشت و یا کشتارهای مبهمی که در اوایل قدرت گیری طالبان رخ می داد، و نیز حملاتی که مراکز مذهبی و مدارس دینی وابسته به طالبان یا شبکه حقانی را منفجر می کند؛ اما حمله بر گلبدین حکمتیار و تیراندازی بر سفیر پاکستان در کابل، آنهم در عرض چند ساعت در یک روز، نشان دهنده مرحله ای جدی، جدید و به مراتب خطرناک تر جنگ ترور علیه ترور است.
 
این حملات به معنای آن است که یک جریان افراط گرای قدرتمند وارد عرصه شده و می خواهد تمام نسخه های دیگر تروریزم و حامیان آنها را معدوم و منهدم کند و خود به مثابه فاتح نبردهای بزرگ و سرنوشت ساز، رهبری تروریزم را در اختیار بگیرد.
 
طالبان، حمله بر سفیر پاکستان را به «افراد مغرض» نسبت داده اند. این درست ترین تعبیری است که در این باره می توان از زبان طالبان شنید؛ زیرا مغرضان داخلی شبکه ترور، عامل این حمله بوده اند و جریان های غیرتروریستی در آن دخالتی نداشته اند.
 
به بیان دیگر، این یک تسویه حساب داخلی شبکه های تروریستی است که از یکسو می خواهد قدرت بی بدیل خود را به دیگر اضلاع این شبکه تحمیل کند و از جانب دیگر، توانایی طالبان به عنوان جریان فاتح این شبکه را به چالش بکشد و درباره آینده ناپایدار آن، پیام بدهد.
 
در این میان البته یک نکته دیگر هم در حمله بر سفیر پاکستان، قابل تامل است و آن اینکه این رویداد، درست پس از اعلام پایان آتش بس تحریک طالبان پاکستان با ارتش آن کشور و اندکی پس از سفر حنا ربانی به کابل صورت گرفت. بنابراین، بعید نیست که تحریک طالبان پاکستان یا متحدان آن مانند داعش در آن دخالت داشته باشد.
 
درباره گلبدین حکمتیار نیز سوء قصد به جان او، این پیام تلویحی را در بر داشت که از نظر تروریست های مدرن، نسخه تروریستی حزب اسلامی دیگر منسوخ شده و حکمتیار به عنوان ایدئولوگ بی رمق این نسخه که زیر چتر «امارت اسلامی» فعالیت می کند و به جای مبارزه مسلحانه، تریبون نماز جمعه را برای «مبارزه» برگزیده، باید حذف شود تا عملا به آن نقطه پایان گذارده شود.
 
تروریست های مدرن، این میزان از مسامحه و مصالحه را که حکمتیار به نمایش می گذارد، تحمل نمی کنند. آنها انتظار دارند که حزب اسلامی برای رسیدن به اهداف «جهادی» اش باید به نبرد مسلحانه، ترور، انفجار و انتحار بازگردد؛ کاری که دیگر از این حزب و امیر فرتوت آن برنمی آید؛ بنابراین، شایسته حذف است.
 
از جانب دیگر، همزمانی سوء قصد بر گلبدین و سفیر پاکستان در یک روز، می تواند بیانگر ارتباط این دو رویداد و چه بسا منشأ مشترک آنها باشد و هدف از آن، تعیین اهداف جدید تروریست های مدرن در جنگ ترور علیه ترور، یعنی پاکستان و مزدوران نشان دار آن است.
 
با اینهمه، هر دو رویداد، یک واقعیت آشکار را بار دیگر مورد تاکید قرار داد و آن اینکه طالبان در برابر نسخه های جدیدتر تروریزم، حتی توان محافظت از حامیان و مبلغان خودشان یعنی پاکستان و گلبدین حکمتیار را هم ندارند. این قدرت ترسناک نسخه تروریزم در حال جنگ با تروریست های حاکم را نشان می دهد.
 
نرگس اعتماد - جمهور
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

پربازدیدترین