دولت باید به دامن مردم بازگردد، ایمان و امید و اعتماد آنان را احیا کند و به دوگانه رفتاری، اقتدارگرایی، تضعیف مردم سالاری، قانون شکنی، قوم گرایی، تبعیض، جناح زدگی و... در مدیریت کلان کشور پایان دهد و مهم تر از ...
افغانستان همچنان باید هزینه سنگین موقعیت استراتژيک خود در تقابل های جاه طلبانه ابرقدرت های شرق و غرب را بپردازد و این بار مهیای یک دوره طولانی از رویارویی چین و امریکا شود.
شاه محمد به شمول ۷ برادر ۲۳ عضو خانوادهاش را در راه مبارزه و ایستادگی در برابر دشمن تروریستی از دست داد؛ کسانی که ما با شرمساری و سرافکندگی نابخشودنی، هرگز نامشان را هم نمیدانیم و از اینکه با چه قساوت و سبعیتی ...
حضور یک مجموعه جاسوس با مقادیری مواد انفجاری و سلاح و ماده بی هوش کننده آنهم در پایتخت یک کشور مستقل، نقض آشکار حاکمیت ملی و تهدیدی جدی و مستقیم علیه امنیت ملی افغانستان محسوب می شود و با یک عذرخواهی نمی توان این ...
نماینده امریکا زیر نام صلح به آرمان صلح هم جفا کرد؛ زیرا درست پس از امضای توافقنامه پرابهام و سرشار از امتیازهای خاینانه به تروریست ها و افراط گرایان بود که موج بی سابقه ترور و کشتار در افغانستان اوج گرفت.
مجاهدین، قدرت، نفوذ، ظرفیت و اراده لازم برای بسیج مردم را دارا هستند. آنها می توانند با یک فراخوان ساده، هزاران داوطلب را در یک کارزار فراگیر ملی برای مواجهه با تروریزم و مهار ناامنی، در کنار نیروهای امنیتی رسمی ...
کابل به پایتخت وحشت تبدیل شده است؛ شهری که در آن هیچکس در هیچ نقطه ای احساس امنیت نمی کند. پایتخت نشینان، هر روز، صبح را با صدای انفجار یا خبر ترورهای هدفمند، شروع می کنند و در ادامه، پیام های مشمئزکننده حاکمان ...
با توجه به تعجیل کاخ سفید در خروج بخش اعظم نیروهای امریکایی از عراق و افغانستان، نمی توان این تحولات را بی ارتباط به گمانه زنی ها درباره خطر وقوع جنگ میان ایران و امریکا در آینده نزدیک دانست؛ جنگی که اگر دربگیرد،...
دولت به طور بی پرده و مستقیم، طالبان را عامل این رویدادها معرفی کرده است؛ موضعی که فرای هرگونه تفسیر سیاسی، با واقعیت های جاری امنیت افغانستان هم بی ارتباط نیست.
در حالی که طالبان، عمدا دست به ترورهای هدفمند و بمبگذاری های تروریستی می زنند، دولت جز محکومیت و در برخی موارد، اذعان خجالت آور به ناکامی، هیچ تدبیر دیگری ندارد.
همانگونه که دولت کابل در آزادی ۵ هزار زندانی خطرناک طالبان، هیچ اراده و قدرت تصمیم گیری نداشت، در آزادی ۷ هزار نفر باقیمانده هم وضعیت مشابهی خواهد داشت.
دولت های محلی و مرکزی باید در قبال این رویداد، پاسخگو باشند. محکومکردن نه کافی است نه لازم؛ زیرا این رویدادها را عادیسازی میکند. آنها باید اراده، جدیت، قاطعیت و صداقت خود را در حمایت از حریم امن و مصون بامیان ...
یکی از راه های رهایی، انقلاب است. انقلاب نه در برابر دولت، نظام و نیروهای امنیتی؛ بلکه در مسیر حمایت و اصلاح و بهبود و بیداری آنان. معنای دیگر این انقلاب می تواند «بسیج ملی» یا «دفاع ملی» باشد.
این وضعیت و پیامدهای ناگزیر و اجتناب ناپذیرش، آن روی سکه صلح امریکایی است. روی دیگر این سکه، رقص پیروزی مولوی های دست آموز آی اس آی است که پس از توافق با امریکا برای برپایی امارت در کابل، بی قراری می کنند.
سرنوشت غم انگیز مردم و نیروهای نظامی افغان، قربانی شدن است؛ قربانی ضعف و بی ارادگی و ناتوانی دولتی فاسد و در حال احتضار، حامیان بین المللی خیانتکار و دروغگو و مفعت اندیش و دشمنی بی رحم و خون آشام و تروریست.