مذاکرات هسته ای ایران و آمریکا که بیش از یک دهه است تیتر رسانهها و محور منازعات دیپلماتیک است، معمولاً در چارچوب فنی و حقوقی تحلیل میشود. پشت ظاهر مذاکرات هسته ای این دو کشور، لایههای پیچیدهتری از اهداف، نگرانیها و چانه زنیهای استراتژیک پنهان است. اما آیا واقعاً همه چیز به سطح غنی سازی اورانیوم یا تعداد بازرسیها ختم میشود؟ یا این مذاکرات در واقع بستر پنهان سیاسی وامنیتی بزرگتر است؟
آنچه این تحلیل در پی آن است، کاوش در لایه پنهانتر مذاکرات هسته ای با تمرکز بر دو موضوع ساخت سلاح های موشکی و نفوذ منطقه ایایران است. در تحلیل راهبردی سیاست آمریکا نسبت به ایران، به ویژه در مذاکرات غیرمستقیم، این دو عامل نه تنها فرعی نیستند، بلکه اولویتهای اصلی و استراتژیک به شمار می آیند؛ موضوعاتی که بیش ازهرچیز آمریکا، اسرائیل و حتی متحدان عربی را نگران ساخته است.
نگرانیهای اصلی آمریکا فراتر از مسئله هسته ای است. در نگاه اول، پرونده هسته ای ایران از منظر بینالمللی یک تهدید برای عدم تسلیحات اتمی تلقی میشود. اما واقعیت این است که میزان نفوذ ایران در منطقه خاورمیانه، خصوصاً در عراق، لبنان، یمن، افغانستان و حمایت از نیروهای مقاومت به مراتب حساس تر از چند سانتریفیوژ پیشرفته است. از نگاه آمریکا، ایران بدون داشتن بمب اتم نیز یک قدرت مزاحم در منطقه محسوب میشود. برنامه هسته ای تنها بهانه ای برای فشار است، اما یکی از اهداف، مهار نفوذ ژئوپلیتیکی جمهوری اسلامی در حوزهای است که آمریکا آن را منافع استراتژیک خود می داند.
از سوی دیگر، ایران نیز در مذاکرات فقط به دنبال لغو تحریمها نیست. ایران میکوشد نقش و نفوذ منطقهای اش به رسمیت شناخته شود و خواهان تثبیت جایگاه خود به عنوان یک قدرت منطقه ای است.
از سوی دیگر آمریکا نمی خواهد ایران در زمین چین بازی کند. آمریکا باحفظ فضای مذاکره میکوشد مانع از آن شود که ایران به طور کامل در مدار چین قرار بگیرد. بخشی ازانعطاف ناپذیری ایران در برخی دورههای مذاکرات، ازاین واقعیت ناشی میشود که نمی خواهد نفوذ خود در منطقه را در معرض معامله قرار دهد. آمریکا همیشه اصرار دارد که موضوع مذاکرات تنها هسته ای است. اما در تمامی دورهای گفتگو، یکی از نگرانیهای مهم، مسئله برنامه موشکی و حضور نیروهای نیابتی ایران در منطقه بوده است؛ موضوعاتی که ایران حاضر به مذاکره مستقیم درباره شان نیست.
کشورهای منطقه و اسرائیل، بر این باورند که هرگونه توافق هسته ای بدون در نظر گرفتن نقش منطقهای ایران، به معنای دادن فضای بیشتر به تهران برای گسترش نفوذ است. به همین دلیل، تلاش میکنند مذاکرات را به مسیری بکشانند که بخش پنهان قدرت ایران حشدالشعبی، حزبالله، انصارالله و... نیز در آن مطرح شود. شبکه نیابتی ایران برای آمریکا ترکیبی از تهدید نظامی، ژئوپلیتیکی و دیپلماتیک است. بنابراین مهاراین شبکه برای آمریکا بسیار مهم است و البته شاید راه حل مشخصی هم برای آن نداشته باشد.
یکی دیگر از نگرانی های امریکا در قابل ایران، احتمال دستیابی ایران به توان ساخت موشک قاره پیما است. آمریکا میداند توقف برنامه موشکی ایران تقریباً غیرممکن است، اما به دنبال محدودسازی، کنترل، یا حداقل مهار سرعت رشد آن از طریق فشارهای سیاسی و گفتگواست. در واقع، برنامه موشکی ایران و تهدیدات ناشی از آن بخش مهمی از دغدغههای راهبردی آمریکا در خاورمیانه محسوب میشود.
دقت، برد و قدرت تخریبی موشکهای ایرانی در سالهای اخیر افزایش یافته اند به ویژه در زمینه موشک های بالستیک و هایپرسونیک. حملات موشکی به عینالاسد در عراق و عملیات های وعده صادق نمونه هایی از این ظرفیت عملیاتی بود. در نتیجه آمریکا این توانایی را نه تنها به عنوان قدرت دفاعی بلکه بهعنوان ابزار تغییر قواعد بازی در منطقه تحلیل میکند.
ایران به واسطه توسعه موشکهای بالستیک، کروز و اخیراً موشکهای هایپرسونیک، توانسته یک بازدارندگی مؤثر و نسبتاً مستقل در برابر تهدیدات خارجی به ویژه از سوی آمریکا و اسرائیل ایجاد کند. آمریکا نگران است که ایران با توسعه موشکها به قاره پیما به سطحی از بازدارندگی برسد که فضای چانه زنی را از بین ببرد. صنعت هسته ای ایران زمانی برای امریکا خطرناکتر می شود که ایران به ساخت موشک های قاره پیما برسد.
البته این بازدارندگی بدون نیاز به سلاح هستهای انجام شده و آمریکا را به این نتیجه رسانده که برنامه موشکی ایران، عملاً بهعنوان جایگزین یا مکمل سلاح هستهای عمل میکند. در نتیجه، مهار این برنامه برای آمریکا از اولویت راهبردی برخوردار شده است، هرچند ایران آنرا غیرقابل مذاکره میداند.
آمریکا به خوبی می داند که اگر موضوع موشکی را نادیده بگیرد، هر توافقی درباره هسته ای، ناقص و ناپایدار خواهد بود. در نتیجه حتی اگر به صورت رسمی در مذاکرات مطرح نشود، مهار برنامه موشکی ایران، خواستهای کلیدی و نانوشته در پشت صحنه گفتگوها باقی می ماند.
بنابراین برای ایران، مذاکرات عمان یک فرصت حیاتی است. نه به این معنا که به دنبال توافق فوری باشد، بلکه به این خاطر که بتواند از مسیر گفتگو برای کاستن از فشارها و افزایش قدرت خود بهره گیرد. مذاکرات در عمان، صرفاً بر پرونده هستهای متمرکز نیستند. آمریکا نگران گسترش نفوذ ایران در محور مقاومت و منطقه، تسلیح گروههای شبه نظامی، برنامههای موشکی وهمچنین نزدیکی استراتژیک ایران به چین و روسیه است.
در نهایت باید گفت: مذاکرات ایران و آمریکا، اگرچه تحت عنوان برنامه هسته ای مطرح می شود، اما در واقع تلاشی برای بازتعریف قدرت در منطقه است. آمریکا میخواهد اطمینان یابد که ایران نه تنها به سلاح هسته ای دست نمی یابد، بلکه از تبدیل شدن به یک قدرت منطقه ای با بازدارندگی موشکی و اهرم نیابتی باز میماند.
مهدی حسینی محقق-
خبرگزاری جمهور