۰

افغانستان؛ قطعنامه‌ای برای انحراف، یا میدان رقابت‌ ژئوپلیتیکی پنهان؟

عبدالناصر نورزاد
سه شنبه ۱۷ سرطان ۱۴۰۴ ساعت ۱۹:۰۹
افغانستان؛ قطعنامه‌ای برای انحراف، یا میدان رقابت‌ ژئوپلیتیکی پنهان؟

سازمان ملل متحد، این‌بار نیز در قامتِ دستیار قدرت‌های بزرگ جهانی، نمایشی دیپلماتیک را به‌راه انداخت تا بازی پیچیده‌ی ژئوپلیتیکی در افغانستان را چندلایه‌تر و مبهم‌تر سازد. قطعنامه‌ای که به‌صورت نمادین و نمایشی تصویب شد، در ظاهر بر تشکیل حکومت فراگیر، رعایت حقوق بشر (پس از چهار سال سکوت معنادار جامعه جهانی) و پایبندی طالبان به مبارزه با تروریسم تأکید دارد.
اما پیش از تصویب آن، اظهارات ضدونقیض نمایندگان کشورهای مختلف، خود به‌خوبی پرده از شکاف‌ عمیق در مواضع بین‌المللی نسبت به افغانستان برداشت. در این میان، هیچ راه‌حل عملی برای برون‌رفت از بحران تاریخی افغانستان مطرح نشد.

موضع‌گیری‌های نمایندگان برجسته:
نماینده اتحادیه اروپا تأکید کرد که نباید اجازه داد افغانستان به پناهگاه تروریسم بدل شود.
- نماینده عربستان سعودی دستیابی به امنیت در افغانستان را برای منطقه و جهان حیاتی دانست.
- نماینده پاکستان خواستار پذیرش واقعیت طالبان شد و در عین حال بر مبارزه عملی طالبان با تروریسم تأکید کرد.
- نماینده آمریکا اعلام کرد که به طالبان اعتمادی نیست و بدون بهبود وضعیت، نباید با آن‌ها تعامل کرد یا به آنان پاداش داد.
- نماینده چین، گروه‌های القاعده، داعش و تحریک طالبان پاکستان را تهدیدی برای امنیت منطقه‌ای دانست.
- نماینده ترکیه نسبت به تهدیدهای تروریسم و قاچاق موادمخدر از افغانستان ابراز نگرانی کرد.
 
در حالی‌که پیش‌نویس این قطعنامه به‌روشنی نسبت به وخامت وضعیت حقوق بشر (به‌ویژه سرکوب زنان) ابراز نگرانی کرده و خواستار شکل‌گیری یک دولت فراگیر شده بود، آمریکا و اسرائیل به آن رأی منفی دادند. قطعنامه همچنین بر ادامه‌ی روند گفت‌وگوهای دوحه و تلاش برای مشارکت همه‌شمول و مبارزه طالبان با تروریسم تأکید کرده است.
اکنون، وقت آن است که این پازل ژئوپلیتیکی را بازخوانی کنیم؛ پازلی که در آن، بازی چندلایه‌ی قدرت‌های جهانی، منطقه‌ای و همسایه‌ها در زمین افغانستان ادامه دارد.
 
شکاف‌های استراتژیک: تقسیم جهان به دو اردوگاه تاکتیکی
جهان در قبال افغانستان، دچار شکاف عمیق و خطرناکی شده که ماهیت آن، نه بر مبنای راه‌حل، بلکه بر پایه‌ی محاسبات تاکتیکی، رقابت‌های امنیتی و منافع ژئوپلیتیکی استوار است.
در این چارچوب، دو اردوگاه شکل گرفته‌اند:
1. اردوگاه تعامل مشروط و مدیریت‌شده با طالبان
کشورهایی چون ترکیه، چین، ایران، روسیه، عربستان سعودی با هدف تأمین منافع خود، سیاست تعامل و کنترل طالبان را در پیش گرفته‌اند.
2. اردوگاه فشار و انزوای طالبان بدون تعامل مستقیم
در مقابل، ایالات متحده و بخشی از اروپا، به دنبال حفظ فشار و عدم مشروعیت‌بخشی به طالبان هستند.
این تقسیم‌بندی، نشان‌دهنده‌ی شکل‌گیری نوعی قطب‌بندی ژئوپلیتیکی است، نه برای کمک به افغانستان، بلکه برای تأمین منافع در حال تقابل قدرت‌ها. هیچ‌یک از این قدرت‌ها، تمرکزی صادقانه بر حل بحران افغانستان ندارند و نیت واقعی برای برون‌رفت از وضعیت موجود در میان آنان دیده نمی‌شود.
 
آمریکا، مشروعیت‌زدایی و مهار نفوذ منطقه‌ای
موضع متضاد آمریکا در رأی‌گیری اخیر، پیامی آشکار به رقبای راهبردی‌اش دارد. واشنگتن با رأی مخالف به قطعنامه‌ای که خود در تدوین روند دوحه نقش داشته، می‌کوشد کنترل روند مشروعیت‌بخشی به طالبان را در دست داشته باشد. این مخالفت نه از سر دفاع از حقوق بشر، بلکه برای جلوگیری از افزایش نفوذ چین و روسیه در افغانستان است.
اسرائیل نیز، در هماهنگی کامل با آمریکا، رأی منفی خود را بخشی از راهبرد مقابله با محور مقاومت و مهار نفوذ ایران در افغانستان می‌بیند.

در عین حال، روند دوحه که زمانی به عنوان ابتکار سازمان ملل مطرح شده بود، اکنون برای آمریکا به پروژه‌ای شکست‌خورده بدل شده که دیگر نمی‌خواهد آن را در اختیار بازیگران منطقه‌ای مانند چین، روسیه و ایران قرار دهد. به همین دلیل، واشنگتن با پیگیری روندهای جایگزین مانند فرمت مسکو، کنفرانس تهران و نشست پکن مخالفت دارد.
از این منظر، این قطعنامه در واقع برای آمریکا، یک سناریوی خطرناک غیرقابل کنترل است.
 
افغانستان؛ زمین نبرد اطلاعاتی و ژئوپلیتیکی
اظهارات نماینده چین و مخالفت آشکار آمریکا، نشان می‌دهد که هر دو کشور، افغانستان را نه یک بحران بشری، بلکه بخشی از صف‌آرایی بزرگ‌تری میان بلوک‌های جهانی می‌دانند.
- چین خواستار ثبات برای پیشبرد پروژه‌های اقتصادی‌اش مانند «کمربند و راه» است.
- آمریکا، در مقابل، می‌کوشد افغانستان را به یک تهدید بالقوه برای مسیرهای نفوذ چین و ایران تبدیل کند.
به‌عبارت دیگر، افغانستان اکنون به یک نقطه‌ی تقاطع نبردهای پنهان اطلاعاتی، امنیتی و ژئوپلیتیکی بدل شده است؛ نه کشوری نیازمند کمک، بلکه مهره‌ای در بازی بزرگ قدرت‌ها.

جمع‌بندی:
قطعنامه‌ای برای انحراف افکار، نه حل بحران
در ظاهر، تصویب این قطعنامه می‌تواند نشانه‌ای از اجماع جهانی برای مهار طالبان و کمک به مردم افغانستان باشد، اما در واقع، صحنه‌ای برای رقابت شدید و پیچیده قدرت‌های جهانی بر سر بازتعریف نقش افغانستان در نظم نوین جهانی است.
- آمریکا و اسرائیل با رأی منفی می‌کوشند مسیر مشروعیت‌یابی طالبان را مسدود کنند.
- چین، روسیه و ترکیه به‌دنبال برهم‌زدن نظم پیشین و ایجاد یک نظم منطقه‌محور هستند.
- اروپا نیز میان واقع‌گرایی ژئوپلیتیکی و آرمان‌گرایی حقوق بشری سرگردان است.

در این میانه، طالبان تنها یک ابزار و مهره‌ی ژئوپلیتیکی در بازی بزرگ‌تری است که بدون پشتوانه‌ای واقعی برای صلح یا ثبات در افغانستان پیش می‌رود.
هیچ‌کدام از روندهای به‌ظاهر دیپلماتیک نظیر دوحه، فرمت مسکو، کنفرانس تهران یا نشست پکن، در برابر اراده‌های امنیتی و رقابت‌های اطلاعاتی، مجال اثرگذاری نخواهند یافت. و آنچه ما در میدان واقعی می‌بینیم، نه تلاش سیاسی، بلکه رقابتی خطرناک و ویران‌گر امنیتی و ژئوپلیتیکی است که با هر قطعنامه‌ی دیگری نیز، حل‌شدنی نیست.
 
عبدالناصر نورزاد- خبرگزاری جمهور
 
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

پربازدیدترین