۵

ایران و رنج بی ‌صدای افغانستان

مهدی حسینی محقق
پنجشنبه ۱۹ سرطان ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۱
ایران و رنج بی ‌صدای افغانستان

بسته شدن مدارس دخترانه، محدودیت آزادی رسانه‌ ها، حذف زنان از مشارکت اجتماعی، تبعیض علیه اقلیت‌ های مذهبی به‌ ویژه شیعیان و هزاره‌ ها و سرکوب اعتراضات مردمی، تنها بخشی از تصویری‌ست که امروز از افغانستان طالبانی ترسیم می‌ شود. 
با این حال، ایران در قبال این بحران انسانی رویکردی محافظه‌ کارانه، خاموش و گاه مصلحت‌ اندیشانه در پیش گرفته است. در چنین شرایطی، سکوت یا موضع‌گیری ملایم ایران در قبال این بحران، پرسش ‌های زیادی را ایجاد کرده است به ‌ویژه آنکه ایران در گفتمان رسمی خود همواره خود را حامی مظلومان، زنان و اقلیت‌ها معرفی کرده است. این تحلیل می ‌کوشد دلایل، پیامدها و محاسبات پشت ‌پرده این سکوت را بررسی کرده و نشان دهد که آیا ایران واقعاً در حال پیگیری یک دیپلماسی هوشمند و صبورانه است یا اینکه با این سکوت، زمینه‌ های  سرمایه اجتماعی ‌اش ( نفوذ فرهنگی و سیاسی ) در افغانستان را فراهم می کند. 

موضع ایران را نباید صرفاً به‌ عنوان بی‌ تفاوتی تعبیر کرد. این موضع، نتیجه تلاقی منافع امنیتی، منطقه ‌ای، جمعیتی و ژئوپلیتیکی ایران است که در شرایط  حاضر، واقع‌ گرایانه ‌تر از موضعگیری آشکار و تقابلی به نظر می‌ رسد. باید مجموعه ‌ای از عوامل ژئوپلیتیک، امنیتی، ایدئولوژیک و منافع بلند مدت ایران را  در نظر گرفت. 

سیاست ایران بیشتر مبتنی بر منافع ملی و امنیت منطقه ‌ای استوار است یعنی ایران اگرچه در بیان حامی ارزش‌های انسانی یا مذهبی است، اما در رفتار دیپلماتیک و امنیتی خود ترجیح می ‌دهد با کسی تعامل کند که نظم افغانستان را ولو به ‌شکل سخت‌گیرانه حفظ کند حتی اگر آن طرف، طالبان باشد. اگرچه حمایت از شیعیان و اقلیت‌ ها جزو شعارهای تاریخی جمهوری اسلامی بوده، اما در عمل، منافع ژئوپلیتیک و امنیت ملی ایران در اولویت قرار گرفته است. 
ایران ترجیح می‌ دهد یک حکومت اسلام‌گرا و ضد آمریکایی در کابل حاکم باشد تا دولتی سکولار و نزدیک به غرب. به عنوان مثال، از منظر ایدئولوژیک طالبان یک گروه افراطی اهل ‌سنت، سلفی‌ مذهب، با سابقه نسل ‌کشی هزاره ‌ها و سرکوب زنان است. از نظر ایدئولوژیک، باید دشمن ایران و مخالف سیاست‌ های جمهوری اسلامی باشد. اما از منظر منافع ملی ایران، طالبان یک حکومت اسلام‌گرا، ضد غرب، ضد آمریکا و دارای موضعی غیرهمسو با حضور ناتو در منطقه است. ایران ترجیح می‌ دهد چنین حکومتی در مرز شرقی ‌اش باشد تا دولتی سکولار، غربگرا و همسو با آمریکا. 

سیاست ایران در قبال طالبان نه براساس پیوند مذهبی؛ چون طالبان شیعه‌‌ستیز است و نه براساس ارزش‌های انسانی؛ چون طالبان حقوق زنان و اقلیت‌ها را نقض می‌کند بلکه براساس ملاحظات امنیتی، ژئوپلیتیک و منافع منطقه‌ ای شکل گرفته است. 
واقعیت این است که فعلا ایران نفوذ مستقیم و تعیین‌ کننده‌ ای بر طالبان ندارد. به ویژه اینکه طالبان به لحاظ درونی اختلافات بسیاری دارند. 

گروه طالبان ساختاری غیرقابل ‌پیش ‌بینی، چند دستگی درونی و منافع پیچیده دارد. ایران می‌ داند که هرگونه فشار علنی نه‌ تنها بی ‌نتیجه خواهد بود، بلکه ممکن است به تنش بی‌ فایده بیانجامد. ایران ترجیح داده به‌ جای تقابل علنی، با استفاده از دیپلماسی نرم، تعامل فرهنگی و ارتباطات غیررسمی با اقشار و گروه‌های مختلف افغان مسیر نفوذ و تأثیر خود را حفظ کند. از نگاه ایران فشارعلنی موجب بسته شدن این فضا خواهد شد. در نتیجه با احتیاط وارد حمایت از اپوزیسیون طالبان می شود تا مبادا امنیت مرزها یا منافعش در افغانستان تهدید شود.

یکی از عوامل دیگر، موقعیت استراتژیک افغانستان است. افغانستان با موقعیت ژئواستراتژیک، منابع معدنی غنی، نقش ژئوپلیتیکی در اتصال آسیای مرکزی به جنوب و شرق آسیا و اهمیت فرهنگی و مذهبی برای ایران، منطقه‌ ای با اهمیت راهبردی بالا به شمار می ‌آید. هر قدرت خارجی که بتواند در این کشور نفوذ پیدا کند می‌ تواند توازن منطقه ‌ای را به ضرر ایران تغییر دهد. یکی از نگرانی های ایران نفوذ بازیگران رقیب منطقه ‌ای است. برخی از کشورهای منطقه مانند: ترکیه، پاکستان و عربستان سعودی همگی علاقه ‌مند به نفوذ بیشتر در افغانستان هستند. 

ایران می‌ داند که اگر راه ‌های دیپلماسی با طالبان را ببندد، ممکن است این خلأ به‌ سرعت توسط رقبا پر شود. در نتیجه حفظ ارتباط با طالبان یک سیاست پیش ‌گیرانه برای حفظ نفوذ منطقه‌ ای ایران است. اگر ایران از طالبان دور شود ممکن است برخی از کشورهای منطقه  یا فرا منطقه ای جای آن را بگیرند و نفوذ ایران را محدود کنند. در این چارچوب می ‌توان گفت سیاست سکوت یا تعامل نرم ایران با طالبان، بیش از آنکه نشانه رضایت از عملکرد این گروه باشد، تاکتیکی است برای جلوگیری از واگذاری میدان به رقبای منطقه ‌ای. ایران در حال پیگیری یک سیاست مهار رقبا از طریق حفظ حداقلی از روابط با طالبان است، حتی اگر به قیمت بی‌ صدایی در برابر نقض حقوق بشر در افغانستان تمام شود. 

و اما در آخرین تحولات منطقه، رأی ممتنع ایران به پیش‌ نویس قطعنامه سازمان ملل درباره بحران حقوق بشر و ضرورت ایجاد دولت فراگیر، بار دیگر نشان داد که سیاست تهران در قبال طالبان همچنان بر مدار سکوت، ملاحظه ‌کاری و منافع ژئوپلیتیک می‌چرخد. این رأی نه به معنای حمایت و نه به معنای مخالفت آشکار با طالبان است، بلکه نشانه ‌ای از تداوم سیاستی دو پهلوست که در آن دغدغه ‌های امنیتی، مرزی و رقابت با غرب بر حقوق بشر و خواست مردم افغانستان تقدم یافته است. ایران با این موضع، عملاً از مسئولیت تاریخی و منطقه‌ ای خود در قبال مردم افغانستان شانه خالی می ‌کند و بیش از پیش در مسیر عادی‌سازی طالبان بدون پذیرش اصلاحات گام برمی ‌دارد. رأی ممتنع، ادامه همان سکوت پیشین است. سکوتی که صدایش در وجدان تاریخ خواهد ماند.

از طرفی دیگر وضعیت مهاجرین افغان نیز ابعادی نگران‌ کننده پیدا کرده است. طی ماه‌ های اخیر، موج گسترده‌ای از بازگرداندن اجباری مهاجران، به ‌ویژه در مرزهای ایران، با گزارش‌ هایی از برخوردهای خشن، تحقیرآمیز و غیرانسانی همراه بوده است. بسیاری از این افراد، زن و کودکانی هستند که به ‌دلیل تهدیدهای امنیتی، فقر و سرکوب طالبان از افغانستان گریخته ‌اند. اما مرزها به روی ‌شان بسته شده و امنیت انسانی ‌شان نادیده گرفته می‌شود. این برخوردها، نه ‌تنها با موازین حقوق بشری هم‌ خوانی ندارد، بلکه با اصول همسایگی و سابقه تاریخی تعامل دو ملت نیز در تضاد است. نادیده گرفتن کرامت انسانی مهاجران، به موازات سکوت در برابر جنایات طالبان، چهره‌ ای محافظه ‌کار و مبهم از سیاست منطقه‌ ای ایران ترسیم می‌کند.
بنابراین اگر ایران می ‌خواهد نقشی پایدار و تأثیرگذار در آینده افغانستان ایفا کند لازم است علاوه  از ابزارهای فرهنگی، رسانه‌ای و دیپلماسی نرم برای حمایت از حقوق زنان، اقلیت‌ها و آزادی‌های مدنی در افغانستان بهره بگیرد. در غیر این صورت، این سکوت نه ‌تنها به معنای رضایت، بلکه به ‌زودی می ‌تواند به قیمت از دست رفتن جایگاه راهبردی ‌اش در افغانستان تمام شود.
 
مهدی حسینی محقق- خبرگزاری جمهور
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *


اسلام
Iran, Islamic Republic of
حکومت ایران هم به مردم خودش خیانت کرده و میکنه هم به مردم افغانستان.
Iran, Islamic Republic of
اینکه حکومت ایران به مردم خودش خیانت می کنه و بماند که کدوم خیانت به تو ربطی نداره
مردم افغانستان هم مسئولیتش با حکومت ایران نیست
حکومت ایران تنها حکومت مستقل منطقه است که‌ با پنجاه سال تحریم به تنهایی می تواند از خود مردم و سرزمین ایران دفاع کند
Iran, Islamic Republic of
ایران شعار حمایت داده؟
بله به لبنانی ها کمک کرد اسرائیل را بیرون کنند
به یمنی ها کمک کرد با سعودی بجنگندبه عراق و سوریه در برابر داعش کمک کرد
فلسطینی ها کمک گرفتن از ایران
ولی هیچکدوم ميليوني وارد ایران نشدند
محمد
Iran, Islamic Republic of
شما فکر کن تمام این اتباع را ایران پذیرفت
در آینده چه؟
نسل‌های بعدی در افغانستان آنها هم می خواهند بیاین
محسن
Iran, Islamic Republic of
کی داره راجب خیانت حرف می‌زنه
حکومت شما افعانها کلا فرار کرد و ارتش کشورت یکجا فرار کرد ایران
شما راجب خیانت حرف نزن
ما مشکل اقتصادی داریم ولی از حکومت خود تقریبا راضی هستیم
Iran, Islamic Republic of
وقتی مردم افعانستان تلاشي در برابر طالبان نمی کنند ایران چرا باید کاسه‌ی داغتر از آش بشود را ممتنع هم خوب بوده.

شما هيچ تلاشي نمی کنی از ایران گله می کنی
Iran, Islamic Republic of
اره‌‌راست‌گفتی‌غزه‌هم‌تلاش‌کرد‌حزب‌الله‌هم‌تلاش‌کرد
Iran, Islamic Republic of
افعانهانان راخوردندنمکدان راشکستند مقصرخودشان هستنددانشمندان ماراکشتند التن هم طالبان نمیپدیرتشون چون قراره بقیه راهم نابودکنند
Iran, Islamic Republic of
اگر هر حاکمیتی به جز جمهوری اسلامی ایران بود خیلی وقت پیش بود تمام اتباع اخراج می کرد
در آلمان به یک مامور پلیس حمله شد اخراج افغانها کلید خورد
از عملیات های تروریستی تا گرفتن مراسم بچه بازی علنا در ایران
تا گرفتن مراسم علی کشون
حمله به نمازگزاران شیعه در جوادیه تهران
Iran, Islamic Republic of
وای دیدی
با افتخار تک ایران مراسم بچه بازی می گرفتن
فقط فرهنگ داغون شون
خیلی فاصله دارند با ما
Iran, Islamic Republic of
آقای نویسنده کار قلم‌شما ایجاد تعهد برای فرهنگ سازی مردمت است، نه ایجاد توهم حق از غریبه ها. یک ایرانی داخل آمریکا بعد چند نسل اقامت قانونی بازهم بهش آمریکایی ایرانی تبار می‌گویند همانطور که حتی به کارداشیان های معروف هم آمریکایی ارمنی تبار می‌گویند. حتی به فرض عوض شدن قانون ایران اعطای تابعیت، شما یک ایرانی افغان تباری حتی بعد ده نسل، با تمام احترام به ارزش انسانی، برادر ، انسان با وجود فرهنگ و منش یک انسان هست نه صرف ناطق بودن. ما مذهب رو خودمان انتخاب نکردیم ملیت و حتی اینکه انسان باشیم یا حیوان رو هم خودمان انتخاب نکردیم ولی فرهنگ رو خودمان باید بسازیم ، این فرق بین ما و شماست ، حتی این فرق بین ما و جهان اول است ،اینکه مردمت یاد بگیرند زاد و ولد زیاد در بی ثباتی اقتصادی بی فرهنگی است ، بی توجهی به تحصیلات بی فرهنگی است ، اینکه چند خانوار خانه های کثیف و کلنگی ناایمن رو اجاره کنند چون فقط سقف بالای سر است نه تنها بی فرهنگی که بی‌توجهی به کرامت انسانیست، اینکه با پذیرش کار با قیمت پایین و بدون بیمه علاوه بر بی فرهنگی و بیفکری نسبت به کهنسالی خودتان ، پذیرش ظلم ظالم و بردگی ست (در صورت شیعه بودن فلسفه حسینمان را که باید بدانید) ، اینکه در صف نان قبیله ای برای تعداد بالای نان بایستید و نفرات بعدی را بدون توجه به کهن سالی و بارداری ساعتها معطل کنید ، بی فرهنگی است . این که در وسایل نقلیه تو بنشینی وخیره به سالمند و باردار ایستاده نگاه کنی
بی فرهنگی است ، اینکه در پارک قبیله بچه های دیگر را از بازی محروم کنی و آزار دهی بی فرهنگی ست ، کار قلم‌ شماست.
همانطور که فرهنگی و تحصیل کرده های فرنگ رفته ی ما بیش از صد سال پیش در حق ایران قاجار کردند ، تاریخ قاجار پر از بیماری ، ظلم ، خرافه بوده تا حدی که حتی قند و ماشین حرام بوده ، فکر کن جوان ایرانی پاریس رفته ی تحصیل کرده چرا باید به آن کثافتخانه برمی گشت ؟ چون حب وطن داشت ، چون میخواست فرهنگش را بسازد چون مملکت مادر است و مادر لیاقتش بودن در کثافت نیست و خیلی موارد دیگر . حتی در همین انقلاب و مشکلاتمان اینهمه آمریکا و اروپا رفته مگر برای جنگ به ایران بر نگشتند؟ آیا شما هم اینی؟ افغان ۴۰ سال پیش ایران آمده ۱۰ تا بچه را در خانه محقر و سرایداری در بیسوادی بزرگ کرده بود مزدوج کرده ، درست؟ سوال این جاست که چرا
یک افغان نسل دومی که اینجا مدرسه رفته هم همین کار را انجام میدهد و نسل سومی هم همینطور . خدا رو شکر که داریم صاحب نسل چهارم میشویم. بماند که هر سال هم بیشماری انسان نسل اولی مجدد وارد ایران می‌شود. کی قرار است این فرهنگ عوض بشود؟ چقدر باید یک ایرانی بابت کسانی که دلشان نمی‌خواهد تغییر کنند عذاب بکشیم ؟ پدر بزرگمسال ۱۳۱۰ شمسی در ۱۸ سالگی ازدواج کرده ۷ بچه داشته در دههای مرکزی ایران و چوپان و بیسواد بوده ، پدر متولد ۱۳۲۰ من با بدبختی به تهران آمده کلاس شبانه خواندن و نوشتن یاد گرفته و چون فهمیده ازدواج سن پایین و بچه زیاد هنر نیست، در ۲۵ سالی ازدواج کرده و چهار بچه آورده( همینطور عموهای بنده) و منطقه متوسط تهران صاحبخانه بوده . من یک زن دهه ۶۰ بدنیا آمدم ارشد دارم و دو بچه در سی سالگی ازدواج کردم در منطقه یک زندگی میکنم چرا؟ ما مدیون معلم ها ، نویسنده ها ، فرهنگی هایمان هستیم اینها ما را در هر قدم کمک کردند ، روحشان شاد . دستشان را می‌بوسم. شاید این نوشته طولانی مرا منتقل نکنید ولی امیدوارم حداقل خودتان را کمی تکان بدهد و کمی به یاد مسیولیتتان بیفتید چون هرباری که میبینم یک افغانی دست چند بچه را میگیرد و مدرسه میآید که از من شهریه نگیرید و خرد شدن غرورش رو در چشمان آن بچه ها میبینم هرباری که پشت پنجره منزلم می‌نشینم و یک پسر بچه کم سن و دخترک کم سن تر از خودش را میبینم که باید نهایت در کافی شاپ باشند ولی با چند بچه قد ونیمقد هستند دلم میگیرد چون لب مرز را میبینم در آن گرما بچه های کوچک بی‌حال و بهت زده ان دلم میسوزد. فرهنگ سازی سخت است برادر ولی لطفا با نوشته هایشان شروع کنید که وقتی حتی مهاجر شدید ، احترامنان پابرجا باشد . ایران و هیچ جای دیگری جای شما نیست شاید الان بسوزید ولی آینده باید ساخته شود همانطور که هر ساختنی اول تخریب و گود برداری ست .
پربازدیدترین