۰

از بگرام تا قندهار: نشست طالبان میان ایدئولوژی و فشار خارجی

مهدی حسینی
دوشنبه ۱۴ میزان ۱۴۰۴ ساعت ۱۴:۱۲
از بگرام تا قندهار: نشست طالبان میان ایدئولوژی و فشار خارجی

نشست اخیر طالبان در قندهار، آن هم با حضور چهره ‌های نزدیک به رهبر این گروه، فقط یک نشست عادی نیست. این جلسه عملاً به ‌مثابه اتاق بحران طالبان شناخته می‌ شود. مسئله اصلی این ‌بار نیز به سرنوشت پایگاه بگرام و احتمال بازگشت نیروهای آمریکایی  پیوند خورده است. پایگاهی که در دو دهه گذشته به قلب تپنده نظامی آمریکا در افغانستان بدل شده بود. فراخوان رهبر طالبان به قندهار نشان می‌ دهد که موضوع بگرام صرفاً یک پرونده نظامی نیست، بلکه به سطح تصمیم ‌گیری راهبردی ارتقا یافته است. بازگشت احتمالی آمریکا به آن، کل روایت پیروزی طالبان در 2021 را زیر سوال می ‌برد. برای همین، رهبر طالبان می ‌خواهد تصمیمی بگیرد که هم انسجام درونی گروه را حفظ کند و هم جلوی شکاف میان جناح‌ های میانه‌ رو و تند رو را بگیرد.

 از همین رو قطع اینترنت و جابه ‌جایی مواضع  نظامی نیز نشان می‌ دهد طالبان نگران یک حمله احتمالی یا عملیات اطلاعاتی آمریکا هستند. این رفتار بیشتر شبیه به حالت حالت آماده ‌باش است. طالبان در گذشته هم در مواجهه با تهدیدات بزرگ، از قطع ارتباطات و جابه‌ جایی نیروها برای کاهش آسیب‌ پذیری استفاده کرده ‌اند. همزمان خارج کردن خانواده ‌های فرماندهان نیز نشانه ‌ای است که آن‌ها احتمال درگیری یا حملات هوایی را جدی گرفته ‌اند.

 به همین دلیل این وضعیت، طالبان را میان دو انتخاب دشوار قرار داده است:
  1- اگر با آمریکا وارد تعامل شوند و نوعی توافق بر سر بگرام شکل بگیرد، این یک ضربه نمادین به اقتدار ایدئولوژیک‌ شان خواهد بود و تندروها آن را خیانت تلقی می ‌کنند.
2 -  اگر مقاومت کامل کنند، احتمال حمله مستقیم یا بازگشت تدریجی آمریکا به شکل فشار نظامی و امنیتی بیشتر می ‌شود. چیزی که طالبان توان مقابله پایدار با آن را ندارند. 
بنابراین، برای آمریکا بگرام یک ابزار فشار روانی و راهبردی است. حتی شایعات بازگشت، طالبان را به چنین آشفتگی کشانده است. این یعنی واشنگتن بدون شلیک گلوله هم می ‌تواند طالبان را در وضعیت دفاعی و پرتنش قرار دهد.

اما آیا طالبان در قندهار درباره  آینده قدرت خود تصمیم گرفتند یا درباره سرنوشت افغانستان؟ 

اگر طالبان صرفاً درباره آینده قدرت خود تصمیم گرفته باشند، معنایش این است که نشست قندهار چیزی جز یک شورای درونی برای بقا نبوده است. رهبران طالبان به دنبال آن بوده‌ اند که چگونه انسجام درونی خود را در برابر تهدید بازگشت احتمالی آمریکا و فشارهای خارجی حفظ کنند، بدون آنکه وارد تصمیم‌ های کلان ملی شوند. اما اگر موضوع اصلی نشست، سرنوشت افغانستان بوده باشد، آن وقت باید پذیرفت که طالبان به نقطه ‌ای رسیده‌ اند که مجبورند فراتر از منافع گروهی فکر کنند.

در این حالت، تصمیم ‌گیری درباره بگرام و تعامل یا تقابل با آمریکا، نه فقط آینده خود طالبان  بلکه جایگاه افغانستان در معادلات جهانی و منطقه‌ ای را تعیین خواهد کرد. واقعیت اما این است که شواهد  از قطع اینترنت و جابه‌ جایی مواضع نظامی گرفته تا حذف چهره‌ های غیرنزدیک به رهبر  بیشتر نشان می‌ دهد که طالبان در قندهار اولویت‌ شان حفظ قدرت خود بوده، نه آینده مردم و کشور. به بیان ساده، افغانستان طالبان در این نشست بیشتر به زمین بازی شبیه بوده تا سوژه تصمیم ‌گیری مستقل.

طالبان در نقطه‌ای ایستاده ‌اند که میان حفظ قدرت خود و تعریف آینده افغانستان فاصله‌ ای عمیق وجود دارد. اگر نگاه کنیم به ترکیب دعوت‌ شدگان نشست، همه از حلقه نزدیک به رهبر طالبان یعنی ملا هبت ‌الله بودند. هیچ نماینده ‌ای از گروه‌ های قومی دیگر، طیف‌ های نیمه ‌میانه ‌رو طالبان و حتی از سراج الدین حقانی و ملا یعقوب نیز دعوت نشد. همین انتخاب نشان می ‌دهد که اولویت رهبر طالبان در قندهار بیشتر حفظ انسجام قدرت درونی بوده تا اندیشیدن به سرنوشت کل کشور. در واقع، این نشست بیشتر به یک شورای بقا شباهت داشت تا یک شورای ملی. 

برای روشن ‌تر شدن، می‌ توان به تجربه تاریخی اشاره کرد: در سال 1988 وقتی شوروی خروج از افغانستان را قطعی کرد، دولت وقت کابل و رهبران جهادی هر کدام نشست ‌هایی تشکیل دادند. رهبران جهادی در پاکستان به جای طراحی یک نقشه ملی، بیشتر وقت خود را صرف این کردند که چه کسی نخست ‌وزیر موقت شود و چه کسی سهم بیشتری از سلاح‌ها و کمک ‌های خارجی داشته باشد. نتیجه‌ اش شد جنگ داخلی. طالبان امروز دقیقاً در چنین دو راهی هستند یعنی اگر تمام همّ و غم‌ شان این باشد که چگونه بگرام را به شکلی مدیریت کنند که اقتدار رهبر و ساختار ایدئولوژیک گروه آسیب نبیند، تصمیم‌ شان در واقع فقط برای بقای قدرت طالبان خواهد بود، نه برای آینده افغانستان. 

 در نتیجه، طالبان میان دو راهبرد متضاد گرفتار شده‌اند: حفظ اقتدار ایدئولوژیک و رضایت جنگجویان، یا تعامل با جامعه جهانی و آمریکا برای بقا و مشروعیت سیاسی. هر تصمیم، هزینه و ریسک بالایی برای انسجام داخلی و موقعیت بین‌ المللی آن‌ها دارد. 

نشست اخیر طالبان در قندهار نشان می‌دهد این گروه هنوز در سطحی محدود و درون ‌گروهی تصمیم‌ گیری می‌کند و اولویت اصلی‌ اش حفظ قدرت و انسجام داخلی است، نه سرنوشت ملی افغانستان. تمرکز بر مدیریت بگرام به‌عنوان نماد اقتدار، تضاد میان جناح‌ های میانه ‌رو و تندرو را آشکار کرده و نشان می‌ دهد هرگونه تعامل با آمریکا برای طالبان یک ریسک داخلی و ایدئولوژیک است.
 
این وضعیت طالبان را در نقطه‌ ای شکننده قرار داده که هر تصمیم، هم می ‌تواند مشروعیت بین ‌المللی آن‌ ها را تقویت کند و هم انسجام داخلی ‌شان را تهدید کند. از منظر منطقه ‌ای و جهانی، افغانستان همچنان میدان بازی قدرت‌ های خارجی است و مردم آن بیشتر بازندگان این بحران خواهند بود. در نهایت، طالبان بدون تغییر نگرش به نقش ملی خود، ادامه مسیر فقط تکرار چرخه فشار داخلی و خارجی و ناپایداری سیاسی خواهد بود.

مهدی حسینی محقق- خبرگزاری جمهور
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

پربازدیدترین