دانشمندان در پژوهشی جدید دریافتند خاطرات فراموششده همچنان بر تصمیمگیریها و انتخابهای ما تأثیر میگذارند. به بیان دیگر، ممکن است فکر کنیم چیزی را به خاطر نمیآوریم اما ردپایی از آن خاطره بخشهایی از مغز را فعال میکند که با حافظه در ارتباطاند. به نظر میرسد همین فعالیتها بر تصمیمگیریهای ما اثر میگذارند.
حتی خاطراتی که آنها را فراموش کردهایم نیز ظاهراً بر اعمال ما اثر میگذارند و این اتفاق میتواند اطلاعات بیشتری درباره چگونگی ذخیره آنها در مغز در اختیار ما بگذارد.
«نیک تورک-براون» از دانشگاه «ییل» که در این پژوهش حضور نداشته، میگوید: «مردم به شیوهای شهودی حافظه را چیزی میدانند که میتوانند به یاد بیاورند و دربارهاش با احساس حرف بزنند اما بیشتر روزهای ما صرف نشستن و فکرکردن به گذشته نمیشود. حافظه ما هنگام کارکردن، بچهداری یا خوشگذرانی تأثیر دائمی بر رفتار ما میگذارد. حدس میزنم ۹۵ درصد ذهن ما پنهان و در پسزمینه کار میکند.»
میتوان تعریفهای مختلفی از حافظه ارائه کرد. یکی از این تعریفها براساس همان چیزی است که مردم گزارش میدهند، مانند به یاد آوردن اینکه دیشب چه غذایی خوردهاند یا در جشن تولد هفتسالگیشان چه اتفاقی افتاد. روش دیگر الگویی پایدار یا مدار سلولها و ارتباطات موجود در مغز است که به آن «انگرام» گفته میشود. انگرام مفهومی در علوم اعصاب و روانشناسی است که به ردپای فزیکی یا زیستیِ حافظه در مغز اشاره دارد. به بیان دیگر، انگرام اثر یا الگوی خاصی از فعالیت عصبی است که وقتی چیزی را یاد میگیریم یا تجربه میکنیم، در مغز ایجاد میشود و همان الگو بعدها هنگام یادآوری خاطره دوباره فعال میشود.
بسیاری از پژوهشگران بر این باور بودند که وقتی چیزی را فراموش میکنیم، انگرام مربوط به آن خاطره ناپدید میشود. اما پژوهش روی موشها نشان داد خاطرات فراموششده میتوانند باقی بمانند، فقط دیگر نمیتوان آنها را آگاهانه به یاد آورد.
«تام ویلز» از دانشگاه «برن» سویٔیس و همکارانش برای بررسی اینکه خاطرات فراموششده در مغز انسان نیز قابلشناسایی هستند یا خیر، از ۴۰ نفر خواستند بهسرعت به ۹۶ جفت تصویر نگاه کنند. این تصاویر ترکیبی از چهره انسان یا شیئی مانند گیتار یا منگنه و... بودند.
سپس پژوهشگران از تصویربرداری تشدید مغناطیسی عملکردی با وضوح بالا (fMRI) استفاده کردند تا فعالیت مغزی شرکتکنندگان را حین آزمونهایی مشاهده کنند که در آنها از شرکتکنندگان پرسیده میشد 2 تصویر خاص را قبلاً جفت دیدهاند یا خیر. این آزمونها حدود ۳۰ دقیقه و ۲۴ ساعت پس از مشاهده تصاویر انجام شدند.
شرکتکنندگان همچنین اعلام میکردند به خاطر میآورند آن 2 تصویر با هم یکسان بودند یا خیر. آنها همچنین میتوانستند اعلام کنند در یکسان بودن تصاویر تردید دارند یا چیزی را اصلاً به خاطر نمیآورند.
وقتی شرکتکنندگان میگفتند چیزی را به یاد میآورند، در ۸۷ درصد موارد جفت درست را انتخاب میکردند (در هر 2 نوبت آزمایش). آنهایی که میگفتند فراموش کردهاند کدام تصویر با کدام تصویر همراه بوده، حدود نیمی از موارد را درست حدس زده بودند.
شرکتکنندگانی که مطمیٔن نبودند چیزی را به خاطر دارند یا خیر، در ۵۷ درصد موارد پس از ۳۰ دقیقه و در ۵۴ درصد مواقع پس از ۲۴ ساعت پاسخ درست دادند. اینکه این نتایج اندکی فراتر حدس تصادفی بوده، نشان میدهد این گروه ممکن است چیزی را به یاد آورده باشند.
وقتی افراد پاسخ درست را در حدسهای خود انتخاب میکردند، مشابه افرادی که واقعاً چیزی را به یاد آورده بودند، الگوهای مغزی مشابهی در ناحیه راست هیپوکامپ مغزشان دیده میشد. این موضوع نشان میدهد اثرات خاطرات فراموششده باقی میماند و ناخوداگاه بر انتخابهای ما تأثیر میگذارد.
در آزمایشهایی که ۲۴ ساعت بعد انجام شدند، اثر خاطراتی که افراد آنها را درست حدس زده بودند، درون هیپوکامپ باقی مانده بوداما خاطراتی که افراد واقعاً به یاد میآوردند، در سراسر نیٔوکورتکس پخش شده بودند.
این تحقیق نشان میدهد ممکن است بین حافظهای که ما آگاهانه به آن دسترسی داریم و اثر باقیمانده آن خاطره در مغز تفاوت وجود داشته باشد. درحقیقت نمایشی بسیار هیجانانگیز از راههای ظریف، خودکار و گستردهای است که حافظه در هیپوکامپ میتواند به کمک خاطرات فراموششده بر رفتار ما تأثیر بگذارد.
بهاینترتیب، دانشمندان باور دارند برخی خاطرهها لزوماً نیازی به بازیابی آگاهانه ندارند تا بتوانند بعدها بر رفتار ما اثر بگذارند. ممکن است ردپایی از حافظه وجود داشته باشد که به اندازهای قوی باشد که بدون آگاهی ما بر رفتارمان تأثیر بگذارد. پدیدهای به نام «Priming» وجود دارد که در آن دیدن یا شنیدن چیزی میتواند باعث شود ما واکنش خاصی نشان دهیم بدون اینکه بدانیم چرا. به بیان دیگر، پرایمینگ یا اثر پیشزمینه یکی از مفاهیم جالب در روانشناسی شناختی است که به تأثیر ناهشیارِ محرکهای قبلی بر رفتار یا درک فعلی اشاره دارد. به کمک این پژوهش جدید دانشمندان باور دارند با دقت بیشتری میتوان این پدیده را توضیح داد.