بازگشتی که کمتر از رفتن برای "ارحم" به ایران سخت نبود؛ وقتی سال 1401 از راه های قاچاقی به ایران سفر کرد سختی های زیادی را دید؛ دشواری هایی همچون راههای طاقتفرسا تا بدرفتاری های قاچاقبران ایرانی و افغانستانی.
او از ولایت کابل میباشد و با معاشی 20 میلیون تومانی در کارگاهی مبل سازی در تهران فعالیت داشت؛ حالا پس از حدودا سه سال به افغانستان بازگشته است؛ افغانستانی که هنوز هم همان چالش هایی را دارد که به خاطرشان تن به مهاجرت داده بود.
محمد ارحم به
خبرگزاری جمهور میگوید: «به خاطر شرایط موجود برای افغان ها در ایران از جمله ضرب الاجلی که برای خروج از این کشور تعیین شد، صلاح دانستم قبل از اینکه در خیابانها بازداشت شوم، خودم را به اردوگاه معرفی کنم.»
او از تهران به مشهد و از مشهد به بندر مرزی دوغارون در تایباد منتقل شد و این مسیر حدودا یک هفته را زمان برد.
اما اصل ماجرا پس از خروج از ایران برایش رخ داد؛ او هم سرنوشتان زیاد دیگری را هم میدید که در گذرگاه اسلام قلعه حضور داشتند؛ زنان و مردان و کودکان زیادی که ارحم نمیتوانست آنها را بشمارد.
هزاران فردی که منتظر ثبت مشخصات خود در دفتر طالبان و کمیشنری حمایت از مهاجرین سازمان ملل متحد بودند.
این افراد آنجا بودند تا کمکهای نقدی هر نفر حدودا دو هزار افغانی را دریافت کنند و به سودای ثبت مشخصاتشان برای دریافت احتمالی زمین از سوی طالبان صف کشیده بودند.
دادن نمره های زمین به مهاجرین بازگشت کننده، مهمترین شایعهای است که این روزها در زبان مردم افغانستان میچرخد.
محمدارحم بیننده این افراد است که به خاطر این صفهای طولانی حاضرند چند شبانه روز در آنجا سر کنند اما او بیصبرانه علاقه دارد تا به کابل برود و دوباره به پدر، مادر و خواهر کوچکترش بپیوندد.
در لابلای شلوغیهای مرز اسلام قلعه، مریم، زنی جوان که در بغلش دختر خوردسال دو ساله ای دیده میشود، کنار بارهای خود نشسته و از دور همسرش را میبیند که در صف ثبت نام ایستاده است.
این خانواده از هرات هستند؛ در مشهد زندگی میکردند و حالا برگشته اند تا همه چیز را از نو شروع کنند؛ شروعی که سختیهایش از اینجا به بعد آغاز میشود.
مریم به
خبرگزاری جمهور میگوید: «نمیدانم چگونه از این همه سختی که روبروی ما است عبور کنیم؛ ما خانه نداریم و باید خانهای را کرایه کنیم؛ در هرات خانه پیدا نمیشود و اگر هم پیدا شود بسیار کوچک و آسیب دیده است که کرایه همان هم بین هفت تا 10 هزار افغانی میباشد؛ وقتی شوهرم کاری ندارد، چطور بتوانیم این رقم کرایهها و هزینهها را پیدا کنیم؟»
محمد، همسر مریم فارغ التحصیل رشته ادبیات دری از دانشگاه هرات است اما در ایران کفاشی میکرد؛ هر دوی این مهارت و دانش در هرات خریدار زیادی ندارد؛ پیدا کردن شغل و مسکن دو سد بزرگی است که در مقابل این خانواده و دیگر خانوادهها به چشم میخورد.
مریم میگوید حاضر است برای عبور از بحرانی که زندگیاش را احاطه کرده، همراه با همسرش کار کند و زندگیشان را بچرخاند اما مهمترین معما این است که کدام کار و کدام معاش؟
میتوان گفت که مسکن و شغل اصلیترین چالشهای روبرو هزاران خانوادهای است که همه روزه و بی وقفه به افغانستان باز میگردند.
طالبان با بازگشت حجم گسترده مهاجرین از ایران به افغانستان در آزمون مهم دیگری قرار گرفتهاند؛ آنان به دنبال این هستند تا مسئله مسکن و شغل را اگر نمیتوانند حل کنند، حداقل فشارش را کم کنند.
عبدالسلام حنفی، معاون اداری نخست وزیر طالبان به همین خاطر به هرات سفر کرد و وعده ساخت 35 شهرک در 25 ولایت افغانستان را برای جابجا کردن مهاجرین داد؛ کلنگ ساخت یکی از همین شهرکها را هم در ولسوالی زنده جان هرات به زمین زد.
همچنین طالبان بدون برنامه جامع و اصولی دنبال پیدا کردن شغل برای این مهاجرین هستند؛ آنان از کارخانه داران شهرک صنعتی هرات وعده گرفتهاند تا 10 هزار تن از مهاجرین تازه بازگشته را دارای شغل کنند.
با این حال خرده چالشهای دیگری هم سر راه مهاجرین بازگشته وجود دارد؛ عده زیادی از این افراد سیمکارت ندارند و به دست آوری آن برای ایجاد ارتباطهای مخابراتی و انترنتی با اقوام و دوستانشان از سختیهای دیگری است که با آن مواجه هستند. این مسئله در هرات که سر راه اکثر مهاجرین قرار دارد، بیشتر دیده میشود.
صفهای طولانی دریافت سیمکارت از شرکتهای مختلف مخابراتی، نسبتا خلوتتر از صفها و ازدحام مرزهای دوغارون و اسلام قلعه نیست.
فیصل، یکی از باشندگان غور که از ایران به افغانستان بازگشته، میگوید یک هفته منتظر بود تا توانست سیمکارتی را در هرات تهیه کند.
او میگوید دریافت سیمکارت جدید به دلیل کمبود پوکه و تراشه آن، دشوار است و این خالیگاه در افغانستان به شدت دیده میشود.
حال و هوای این روزهای هرات با گذشته خیلی فرق دارد؛ شهری که قبل از این هم محل ورود صدها هزار تن از مردم دیگر ولایات بود، حالا با ورود این حجم سنگین مهاجر از ایران، جمعیت هرات رو به انفجار است.
این وضعیت و تقاضای بالای مواد اولیه، قیمتها را بالا برده است؛ از مواد خوراکه تا سوخت و دیگر نیازمندیهای مردم، گران شده است.
سلیمان، یکی از باشندگان هرات است و به خبرنگار جمهور میگوید پس از سرازیر شدن مهاجرین به این ولایت، قیمتها به خصوص در بخش مواد غذایی و مواد سوختی بالا رفته است.
او از افزایش قیمت پطرول از 55 افغانی به 65 و گاز از 50 افغانی به 70 افغانی حرف میزند.
به گفته سلیمان، افزایش قیمت در مواد خوراکی همچون روغن، برنج و آرد بین 100 تا 150 افغانی دیده میشود.
آنچه که پس از بازگشت مهاجرین از پاکستان و ایران به افغانستان رخ داده، وضعیت اضطراری را به وجود آورده است؛ وضعیتی که همزمان با کاهش کمکهای جهانی و توقف فعالیت بسیاری از موسسات کمک کننده رخ داده است.
طالبان حالا شاید جنگ با چالشهای حکومت و مدیریت را سختتر از جنگ و کسب حکومت میدانند؛ حکومتی که ادارهاش به مراتب از دور قبلی طالبان در سال های 2001 – 1996 سختتر است. آنان با مردمی روبرو هستند که عامل مشکلات فعلیشان را طالبان میدانند و طالبان که حالا باعث و بانی اصلی این وضعیت هستند باید فشارهای ناشی از قدرت طلبی خود را تحمل کنند.
خبرگزاری جمهور - ولایت هرات