در تحلیل روز گذشته نشنال اینترست آمده است: یک سال پیش، ولادیمیر پوتین، رئیسجمهوری روسیه، اهداف خود از جنگ علیه اوکراین را برشمرد: عدم عضویت اوکراین در ناتو، به رسمیت شناختن الحاق پنج ولایت اوکراین به روسیه، غیرنظامیسازی اوکراین و نازیزدایی آن (رمز تغییر رژیم) و لغو تحریمهای غرب.
در حال حاضر بعید است که اوکراین به این زودیها به ناتو بپیوندد، روسیه حدود ۸۵ درصد از بخشهای مورد نظر خود در اوکراین را اشغال کرده و پل متصلکننده روسیه به شبهجزیره کریمیه نیز تقریباً غیر قابل تخریب است. درحالیکه کی یف از به رسمیت شناختن رسمی کنترل روسیه بر بخشهایی از اوکراین خودداری میکند، اذعان دارد که نمیتوان این نواحی را با زور پس گرفت. در همین حال، غرب نیز همانند الحاق کشورهای بالتیک به شوروی در طول جنگ سرد، با این «واقعیتهای سرزمینی» نیز کنار خواهد آمد.
مذاکرات بر سر بیطرفی اوکراین نیز میتواند به محدودیتهایی در ابعاد نیروهای مسلح این کشور و روابط امنیتی آن با اروپا و آمریکا منجر شود؛ یعنی همان چیزی که روسیه از آن به عنوان "غیرنظامیسازی" یاد میکند.
علاوه بر این، احتمالاً انتخابات ریاستجمهوری و مجلس اوکراین اندکی پس از اعلام آتشبس برگزار خواهد شد و به تشکیل دولت جدید در اوکراین منجر میشود. حقوق روسها تضمین خواهد شد چرا که در وهله نخست، روسیه از قبل مناطق اصلی روس زبان اوکراین را کنترل کرده و دوم آنکه بهعنوان بخشی از روند الحاق به اتحادیه اروپا، اوکراین باید به عدم تبعیض علیه روستبارها و دیگر اقلیتهای قومی متعهد شود. این گامها تا حد زیادی به تغییر رژیمی که روسیه خواستار آن است، کمک خواهد کرد.
از سوی دیگر با برقراری آتشبس، آمریکا و اروپا نیز روند لغو تدریجی تحریمهای ضدروسی را آغاز خواهند کرد.
در ادامه این نوشتار آمده است: بعید است که روسیه با طولانی کردن جنگ و در نتیجه کاهش شدید منابعی که برای رقابت آتی با سایر قدرتهای بزرگ نیاز دارد، بتواند شرایط فعلی را به طور قابل توجهی بهبود بخشد. به عبارت دیگر، هر چه جنگ فرسایشی بیشتر ادامه یابد، روسیه نسبت به دیگر قدرتهای جهان چندقطبی ضعیفتر خواهد شد.
در واقع، آمریکا و چین در ادامه این درگیری منافعی دارند. از دیدگاه واشنگتن، این امر قابلیتهای نظامی روسیه را با هزینهای اندک برای آمریکا تضعیف کرده و از دید چین، وابستگی مسکو به پکن افزایش مییابد.
روسیه همچنین با اروپای متحدتری روبرو خواهد شد که در واکنش به این جنگ و از بیم از دست رفتن حمایت آمریکا، توسعه قابلیتهای سختافزاری خود را آغاز کرده است. علاوه بر این، اروپا بر اقتصادی استوار است که اقتصاد روسیه را تحتالشعاع قرار میدهد. در همین حال، انتظار میرود اقتصاد هند در سالهای آینده با اختلاف زیادی از روسیه پیشی بگیرد.
علاوه بر این و از نظر فناوری، روسیه به دلیل اختصاص منابع خود به نیازهای نظامی و غیرمولد، از سایر قدرتهای بزرگ عقب مانده است. به طور خلاصه، جنگ در سالهای آینده فضای مانور روسیه در صحنه جهانی را محدود خواهد ساخت. روسیه تا اواسط دهه آینده، حتی اگر زرادخانه هستهای عظیم خود را حفظ کند، به راحتی ضعیفترین قدرت بزرگ جهانی خواهد بود.