منابع محلی در بامیان گفتهاند که طالبان پس از یک فیصله حقوقی به نفع کوچیها، باشندگان روستای رشک ولسوالی پنجاب را به کوچ اجباری وادار کردهاند. به گفته منابع، طالبان همراه با کوچیها ۲۵ خانه در این روستا را قفل کرده و ساکنان آن را اخراج کردهاند.
همزمان با سفر معین امنیتی وزارت داخله طالبان به بامیان، منابع محلی تأیید کردند که روز دوشنبه، ششم اسد، هیئتی از طالبان شامل پولیس زن و مرد و کارمندان محاکم به روستای رشک رفته و از باشندگان خواستهاند خانههای خود را تخلیه کنند.
به گفته منابع، این هیئت همراه با کوچیها وارد روستا شده، وسایل و اموال مردم را بیرون انداخته و تمامی خانههای روستا را قفل کرده است.
گزارشها از بهسود نیز حاکی است که کوچیهای مسلح یک جوان هزاره را هنگام مراقبت از زمینهایش هدف گلوله قرار داده و کشتهاند.
این نشان میدهد که کوچیها مورد حمایت مستقیم رژیم طالبان قرار دارند و در شرایطی که هیچ یک از شهروندان افغانستان در سایه حکومت پلیسی طالبان حق حمل اسلحه را ندارد، کوچیها آزادانه از سلاح استفاده میکنند و در سایه سکوت عدالت طالبانی به غصب و غارت و قتل و کشتار در مناطق مرکزی میپردازند و ساکنان بومی را آماج حملات مرگبار قرار میدهند.
حتی در مواردی که طالبان و محاکم وابسته به این رژیم نیز مستقیماً به دعاوی درسال میان کوچی های مهاجم و بومیان ورود کرده اند - مانند آنچه در بامیان رقم خورده- احکام صادره کاملاً به نفع کوچیها بوده است. این تأیید میکند که طالبان در این زمینه کاملاً قومی و ایدئولوژیک عمل میکنند و حتی معیارها و شعارهای دروغین خود در حوزه اعمال شریعت را نیز آگاهانه و عمداً نادیده میگیرند.
در چنین وضعیتی، کوچیهای مهاجم و مسلح در سایه مصونیتی که از طالبان دریافت میکنند، عقدههای دیرینه خود علیه ساکنان بومی مناطق غصبشده را با بی رحمانه ترین و سبعانهترین شیوهها در قالب حملات خونین و غصب مستقیم املاک و اموال آنان فرومینشانند. بنابراین این حقیقت تلخ را باید مورد تأکید مکرر قرار داد که هیچ تفاوت و توفیر معناداری میان طالبان و کوچیها وجود ندارد؛ یعنی طالبان همان کوچیها هستند و کوچیها همان طالبانیاند که با استفاده از سلاح، مأمور اجرای نقشهها و سیاستهای فاشیستی حکمرانان پشتون در مناطق غیرپشتون شدهاند.
این رویکرد تازه نیست. در طول تاریخ قومی افغانستان، کوچیهای مهاجم همواره در حاشیه امنیت و مصونیت قرار داشته و از حمایت ضمنی یا مستقیم رژیمهای حاکم برخوردار بودهاند. از این منظر، کوچیگری یک معضل اجتماعی نیست، بلکه یک پروژه کاملاً قومی برای تأمین و تحقق اهداف تاریخی قومیت حاکم است.
در این میان، ساکنان مناطق مرکزی افغانستان همواره قربانیان اصلی بودهاند؛ کسانی که هیچ حمایت قانونی از مراجع رسمی دریافت نمیکنند و در دادگاههای تحت سیطره حاکمیت از هیچ حقی در برابر مهاجمان بیگانه برخوردار نیستند.
بدیهی است که وضعیت ساکنان بومی در برابر هجمههای مستمر کوچیهای مسلح مورد حمایت حکومت طالبان، بسیار رقتانگیز و تأسفبار است و این بدون شک برای کشوری که در طول تاریخ خود از تنشها و درگیریهای قومی و مذهبی رنج برده بسیار دردناک و ناامیدکننده خواهد بود.
از جانب دیگر، همانگونه که در بالا نیز اشاره شد، این یک غده سرطانی در تاریخ مناسبات سیاسی و اجتماعی افغانستان است که طی سالهای طولانی همچنان استمرار داشته و پایه ثابت بیثباتیهای اجتماعی و ناامنیهای ناشی از تنشهای قومی باقی مانده است.
با این حال، این واقعیت همچنان زنده است که علیرغم فشار و بیعدالتی سیستماتیک با حمایت رژیمهای حاکم توسط کوچیهای مهاجم علیه ساکنان بومی مناطق مرکزی افغانستان، هیچ قدرتی تاکنون نتوانسته پیوند و تعلق بنیادین مردم با املاک و اموال مشروع و قانونیشان در این مناطق را از میان ببرد و تلاش و مبارزه و ایستادگی آنان در برابر غاصبان بیگانه را متوقف کند.
به همین دلیل، کوچیگری همچنان یک معضل اجتماعی، سیاسی و امنیتی در افغانستان باقی مانده است و علیرغم تلاش حکومتهای خودکامه و رژیمهای نامشروع قومی برای تحمیل کوچیها بر ساکنان بومی مناطق هدف، این پروژه ظالمانه همواره با شکست روبهرو شده است.
امروز نیز با وجود اینکه کوچیهای مهاجم و غاصب با حمایتهای پیدا و پنهان رژیم طالبان اقدام به غصب و غارت اموال و املاک ساکنان مناطق مرکزی میکنند، آنان را از خانه و سرزمین آبا و اجدادیشان میرانند و در صورت مقاومت، با گلولههای مرگبار هدف قرار میدهند، اما این تلاش مذبوحانه نیز در نهایت شکست خواهد خورد و مردم حق خود را از مهاجمان بیریشه و بیگانه بازپس خواهند گرفت.
عبدالمتین فرهمند – جمهور