زلمی خلیلزاد، با طرح ادعای احتمال کودتا در ایران و دفاع آشکار از طالبان در شبکه اجتماعی ایکس، بار دیگر با موجی از انتقاد و تمسخر کاربران افغان روبهرو شدهاست.
او با طرح ادعایی بیاساس، از احتمال وقوع کودتا در ایران سخن گفته و مدعی شدهاست که «چاقوها در ایران از غلاف بیرون آمدهاند» و این پرسش را مطرح کردهاست که «آیا پاکسازی یا کودتایی در راه است؟»
خلیلزاد با مقایسهای غیرمنطقی میان وضعیت ایران و کشورهایی مانند شیلی، اتیوپی، کامبوج و بروندی، تلاش کردهاست این تصور را القا کند که ایران نیز ممکن است دچار بیثباتی مشابه شود.
در این شکی نیست که زلمی خلیلزاد، بهعنوان یک جمهوریخواه افراطی که وفادار به منافع ملی و استراتژیهای پایدار ایالات متحده بهویژه سیاست خارجی تهاجمی و تجاوزکارانه آن است، از دشمنان ذاتی جمهوری اسلامی ایران محسوب میشود و این را بارها در گذشته اثبات کردهاست.
بنابراین، فروپاشی جمهوری اسلامی و تغییر نظام در ایران، یکی از آرزوهای دیرینه زلمی خلیلزاد همانند هر جمهوریخواه دیگری محسوب میشود.
از سوی دیگر، در این نیز شکی وجود ندارد که پس از تجاوز اخیر رژیم اسرائیل و امریکا به ایران، بسیاری از دشمنان جمهوری اسلامی بر طبل تغییر میکوبند و امیدوار اند که این تجاوز در نهایت زمینهساز فروپاشی نظام جمهوری اسلامی و تغییر ساختار سیاسی در این کشور به نفع مزدوران امریکا و اسرائیل شود.
با اینحال، آنچه از سوی زلمی خلیلزاد مطرح شده نه لزوماً ابراز بیپرده و عریان خصومت دیرینه او علیه جمهوری اسلامی ایران، بلکه در راستای تلاش مذبوحانه او برای دیدهشدن و جلب توجه حاکمان کنونی ایالات متحده برای بازگرداندن او به صحنه سیاست امریکاست.
واقعیت این است که زلمی خلیلزاد یک مهره مطرود، منفور و سوخته محسوب میشود، و با توجه به خیانتی که به مردم افغانستان مرتکب شد، در حال حاضر هیچ راه دیگری جز لابیگری وقیحانه و شرمآور برای رژیم بدنام طالبان، اتخاذ مواضع خصمانه علیه جمهوری اسلامی ایران و موضعگیریهای بحثبرانگیز دیگر در خصوص مسائل حاد و حساس منطقهای و بینالمللی برای مطرحشدن، دیدهشدن و مورد توجه قرار گرفتن ندارد.
طرح ادعای واهی و مضحک احتمال کودتا در ایران و فروپاشی نظام جمهوری اسلامی نیز در همین راستا صورت میگیرد، و هدف از آن اشباع عقده دیدهشدن فرستاده منفوری است که از چشم مردم افغانستان، منطقه و حتی خود امریکاییها افتادهاست.
با اینحال، واکنش کاربران افغانستانی به پستهای بحثبرانگیز زلمی خلیلزاد بهوضوح نشان میدهد که تلاشهای مذبوحانه، حقارتآمیز و قابلترحم او برای دیدهشدن و مورد توجه قرار گرفتن، هرگز به نتیجه نمیرسد، بلکه هر بار که او تلاش میکند در برابر توجه عموم قرار بگیرد، کنشهای آکنده از خشم، نفرت، انزجار و بیزاری مردم در شبکههای اجتماعی تلاش او را ناکام میگذارد و به این ترتیب، کارزارهای مذبوحانهاش نتیجه عکس میدهد.
با این وجود، اما برای کسی که علیرغم درک دقیق واکنش آکنده از خشم و نفرت مردم افغانستان و ملتهای منطقه نسبت به رویکردها، عملکردها و کارنامه حقارتبارش، همچنان بهعنوان یک مزدور سرسپرده عمل میکند و هرگز نگران قضاوت افکار عمومی، تاریخ و نسلهای آینده نسبت به کارنامهاش نیست، ظاهراً تفاوتی نمیکند که کاربران چگونه به موضعگیریهای مجازی او واکنش نشان میدهند؛ آنچه برای او اهمیت دارد، این است که اربابان و کارفرمایان سابقش دوباره به او توجه کنند، برای بازگشت مجدد وی به صحنه سیاست چراغ سبز نشان دهند، و بهعنوان پاداش مواضع آکنده از نفرت او، برایش مأموریتی تازه برای احراز مزدوری و سرسپردگیاش بسپارند.
علیرغم این تلاشهای مذبوحانه، اما او همچنان منفور، مطرود و منزوی باقی ماندهاست؛ و نهتنها از سوی اربابان سابقش مانند ترامپ و طالبان مورد توجه قرار نمیگیرد، بلکه روزبهروز بر انزوای رنجبارش افزوده میشود، تا در نهایت روزی فرا برسد که در تنهایی خویش به پشت سر نگاه کند و کارنامه سراسر شرم، نکبت و نفرتش را مورد ارزیابی قرار دهد، به پیامدهای فاجعهبار مأموریتهای استعماریاش پی ببرد، و میزان خشم، نفرت و بیزاری ملتهای متاثر از جنایت ها و خیانتهایش را مورد اندازهگیری قرار دهد.
این، عاقبت کسی است که به وطن و وطنداران اصلیاش خیانت کرد، در خدمت یک رژیم شیاد و شیطانی قرار گرفت، آرمانهای مردمش را زیر پا گذاشت و در نهایت به شغل شرمآور و حقارتآمیز لابیگری و مزدوری برای تروریزم رو آورد.
نرگس اعتماد - جمهور