۰

بحران بگرام و گزینه‌های سخت همسایگان افغانستان

دوشنبه ۱۴ میزان ۱۴۰۴ ساعت ۰۸:۴۵
نشست چهارجانبه مسکو که در راستای نشست مشابه در نیویارک برگزار می‌شود، اگر تحت تأثیر منافع، گرایش‌ها و اهداف واگرایانه قدرت‌های سهیم در آن قرار نگیرد، و یا برخی طرف‌های شرکت‌کننده، مغلوب روابط دوجانبه با واشنگتن و مرعوب سیاست مبتنی بر تطمیع و ارعاب ترامپ نشوند، ظرفیت بزرگی برای تبدیل شدن به یک محور منطقه‌ای و حتی بین‌المللی قدرتمند را دارد و می‌تواند با اتخاذ تصمیم‌های مهم و حیاتی، امنیت منطقه‌ای را از سلطه استعماری غرب خارج کند و نظم مورد نظر ترامپ را که با اشغال پایگاه بگرام در مسیر عملیاتی شدن قرار گرفته، در همین آغاز راه به چالش بکشد.
بحران بگرام و گزینه‌های سخت همسایگان افغانستان
بربنیاد گزارش‌ها، نمایندگان ایران، روسیه، چین و پاکستان قرار است روز دوشنبه، ششم اکتوبر، در مسکو درباره وضعیت افغانستان گفت‌وگو کنند. مخالفت با ایجاد هرگونه پایگاه نظامی خارجی در داخل افغانستان، یکی از محورهای اصلی این نشست عنوان شده است.
 
در این نشست، محمد صادق، نماینده ویژه پاکستان، رضا بهرامی، معاون وزیر خارجه ایران، یو شیائویونگ، فرستاده ویژه چین و نماینده وزارت خارجه روسیه حضور خواهند داشت.
 
کاملاً واضح است که طرح ترامپ برای اشغال مجدد بگرام به نگرانی‌های گسترده در میان کشورهای همسایه و منطقه دامن زده و آن‌ها را به تکاپو برای مقابله با این طرح واداشته است.
 
اما آیا مقابله با یک برنامه نظامی صرفاً با برپایی نشست‌های سیاسی و مخالفت‌های دیپلماتیک ممکن است؟ پاسخ این پرسش منفی است؛ زیرا ترامپ به‌وضوح اعلام کرده که مصمم به بازپس‌گیری بگرام است و اگر طالبان در این زمینه معامله نکنند، او با استفاده از زور این کار را خواهد کرد. از هرگونه واکنش برای مقابله با این طرح نیز باید نظامی و مبتنی بر زور باشد.
 
از جانب دیگر، هیچ تضمینی وجود ندارد که طالبان با برنامه ترامپ برای واگذاری کنترل پایگاه بگرام به نیروهای اشغالگر امریکایی مخالفت کنند؛ زیرا آنها بازیابی قدرت خود در افغانستان را مرهون توافق با ترامپ می‌دانند و به‌خوبی آگاه‌اند که بدون همراهی و حمایت ایالات متحده، هیچ چشم‌اندازی برای بقای این رژیم وجود نخواهد داشت.
 
افزون بر این، علی‌رغم اینکه امیرخان متقی، سرپرست وزارت خارجه طالبان، نیز به‌زودی راهی مسکو می‌شود تا در نشست فرمت مسکو به‌طور رسمی حضور یافته و کرسی افغانستان را رسماً احراز کند، و از سوی دیگر، مسکو در اقدامی بی‌پروا حکومت طالبان در افغانستان را به رسمیت شناخته تا نگرانی‌های امنیتی و اهداف ژئوپلیتیکی خود را از این طریق تأمین کند، اما کارشناسان می‌گویند که این اقدامات و تلاش‌ها هرگز نمی‌تواند هویت امریکایی طالبان را تغییر دهد و به وابستگی استراتژیک آنان به واشنگتن پایان دهد.
 
بنابراین، نشست چهارجانبه مسکو که پیش از این، نخستین دور آن در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل متحد در نیویارک برگزار شده بود، تلاشی مستقل از روابط چهار کشور شرکت‌کننده با حکومت طالبان برای مسدود کردن راه بازگشت ترامپ به پایگاه بگرام محسوب می‌شود. 
 
انتظار می‌رود که این نشست در نهایت به تصمیمات مهمی در این زمینه بیانجامد؛ به‌گونه‌ای که نه‌تنها مسیر حضور نظامیان امریکایی در بگرام و احیای مجدد نقش امریکا در معادلات ژئوپلیتیکی منطقه را ببندد، بلکه فراتر از آن، به تولد یک بلوک سیاسی و نظامی جدید در منطقه منجر شود که با هم‌افزایی قدرت نظامی، ظرفیت‌های اقتصادی و جایگاه سیاسی کشورهای شرکت‌کننده، نظم امریکایی به رهبری ترامپ را با چالش جدی مواجه سازد.
 
از این منظر، نشست چهارجانبه مسکو که در راستای نشست مشابه در نیویارک برگزار می‌شود، اگر تحت تأثیر منافع، گرایش‌ها و اهداف واگرایانه قدرت‌های سهیم در آن قرار نگیرد، و یا برخی طرف‌های شرکت‌کننده، مغلوب روابط دوجانبه با واشنگتن و مرعوب سیاست مبتنی بر تطمیع و ارعاب ترامپ نشوند، ظرفیت بزرگی برای تبدیل شدن به یک محور منطقه‌ای و حتی بین‌المللی قدرتمند را دارد و می‌تواند با اتخاذ تصمیم‌های مهم و حیاتی، امنیت منطقه‌ای را از سلطه استعماری غرب خارج کند و نظم مورد نظر ترامپ را که با اشغال پایگاه بگرام در مسیر عملیاتی شدن قرار گرفته، در همین آغاز راه به چالش بکشد و متلاشی کند.
 
با این حال، این تردید نیز وجود دارد که نشست چهارجانبه مسکو صرفاً نمایشی سیاسی برای نشان دادن مخالفت کشورهای منطقه باشد و فراتر از آن، کشورهای شرکت‌کننده از اراده، قدرت و جسارت لازم برای ایستادگی واقعی در برابر طرح استعماری ترامپ برخوردار نباشند. این تردید از آن‌جا ناشی می‌شود که کشورهای عضو این محور، هرکدام منافع متعارضی در رابطه با امریکا دارند و مهم‌تر از آن اینکه از قدرت یکسانی برای مقابله با هژمونی ایالات متحده برخوردار نیستند.
 
به عنوان نمونه، پاکستان که به‌طور سنتی متحد استراتژیک چین محسوب می‌شود، در عین حال روابط تنگاتنگ و پیچیده‌ای با امریکا دارد. این روابط در ماه‌های اخیر، علی‌رغم تجاوز نظامی امریکا به ایران در همسایگی پاکستان، گسترش یافته و مقامات پاکستانی از دونالد ترامپ و نیز معاملات و تعاملات امنیتی، استخباراتی و اقتصادی با واشنگتن به طورآمیزی ستایش می‌کنند و در تلاش‌اند تا این روابط را توسعه دهند.
 
با این وجود، اگر از پاکستان چشم‌پوشی کنیم، سه کشور دیگر عضو محور چهارجانبه مورد اشاره در مدار خصومت ترامپ قرار دارند و شکی نیست که حضور نظامی امریکا در بگرام این خصومت را تشدید خواهد کرد و کشورهای چین، روسیه و ایران به اهداف بالقوه امریکا در صورت بروز هرگونه جنگی تبدیل خواهند شد.
 
با توجه به این واقعیت‌ها، و صرف‌نظر از اینکه طالبان چگونه با طرح ترامپ برای بازپس‌گیری بگرام کنار می‌آیند یا مقابله می‌کنند، واکنش همسایگان و قدرت‌های منطقه‌ای به این طرح از اهمیت فراوانی برخوردار است. انتظار می‌رود که چارچوب چهارجانبه مورد اشاره، ظرفیت لازم برای ایجاد یک محور قدرتمند برای تقابل با این طرح استعماری را فراهم سازد.
 
محمدرضا امینی – جمهور
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

پربازدیدترین