۰

انقلاب مصر هم شماري از فرزندان خود را خورد

جمعه ۱۴ سرطان ۱۳۹۲ ساعت ۱۴:۵۵
يكي از گزاره‌هاي مهم در مبحث «تئوري‌هاي انقلاب» در علوم سياسي، گزاره «انقلاب، فرزندان خود را مي‌خورد» مي‌باشد، كه معادل آن در زبان انگليسي «The revolution eats its children» است.
درباره اين نظريه، شماري از دانشمندان علم سياست نظريه‌پردازي كردند. اين كه براي نخستين بار اين نظريه را چه كسي ارائه كرده است، تا جايي كه من بررسي و كنكاش كرده‌‌ام، اختلاف نظر وجود دارد. در برخي از منابع علوم سياسي، «هگل» دانشمند و فيلسوف آلماني باني اين نظريه معرفي شده است. اما در برخي ديگر از منابع، «كرن برينتون» و برخي ديگر «فرانتس فانون» نظريه‌پرداز سياهپوست فرانسوي و حامي انقلاب ملي الجزاير را از كساني مي‌دانند كه اين تئوري را براي اولين بار مطرح كرده‌اند.  اما واقعيت اين است كه اين سه دانشمند و شماري ديگر از دانشمندان علوم سياسي و جامعه‌شناسان، با بررسي انقلاب كبير فرانسه (1789م)، – اين انقلاب، اولين انقلاب سرمايه‌داري در جهان است كه مبناي تمامي دولت‌ها و جنبش‌هاي هوادار نظام سرمايه‌داري در جهان قلمداد مي‌شود- و انقلاب توده‌ايي روسيه (1917م)، – اين انقلاب، نخستين انقلاب سوسياليستي در جهان است كه مبناي تمامي دولت‌ها و جنبش‌هاي هوادار نظام سوسياليستي در جهان ارزيابي مي‌شود- اين نظريه را مطرح، پردازش و توجيه نمودند.
بررسي رويدادهاي بعد از انقلاب كبير فرانسه در اين كشور كه از مباحث مهم در تاريخ سياسي جهان هم است، درستي اين نظريه را ثابت مي‌كند. پس از انقلاب كبير فرانسه، اوضاع اين كشور بشدت نابسامان شد. با وجود آنكه «جمهوري اول فرانسه» بوجود آمد، با آن هم استبداد و ديكتاتوري بشدت ادامه يافت. حزب «ژاكوبن» كه زمام امور را بدست گرفته بود و انقلابي‌هاي تندرو و جمهوري‌خواه آن را اداره مي‌كردند، شمار زيادي از مخالفان سياسي و انقلابيون و دانشمندان فرانسوي مانند «لاوازيه» كيميادان مشهور و «آندره ژيد» شاعر فرانسوي را از طريق دستگاه مخوف «گيوتين»به هلاكت رساند. از سال 1789 تا سال 1799 كه ناپلئون بناپارت زمام امور فرانسه را بدست گرفت، چندين نظام و قانون اساسي در فرانسه بوجود آمدند و از ميان رفتند. بي‌ثباتي؛ شماري از فرزندان مشهور انقلاب كبير فرانسه مانند «دانتون»، «روبسپير» و «ترسيد» را قرباني ساخت. البته بايد خاطر نشان ساخت كه براساس اين نظريه، فرزندان انقلاب همان افرادي هستند كه پيش از وقوع انقلاب و در جريان وقوع انقلاب نقش مهم رهبري را به عهده دارند، نه مردم. نكته جالب اين است كه فرزندان انقلاب، توسط تعدادي از هم‌كيشان خود و فرزندان انقلاب از بين برده مي‌شوند. همين فرزندان مشهور انقلاب كبير فرانسه كه قرباني شدند و از آنان نام گرفته شد، توسط دوستان دوران انقلاب كبير محكوم به مرگ شدند و دليل مرگ آنان هم انحراف از اصل انقلاب و خيانت به انقلاب خوانده مي‌شد.
نظريه انقلاب فرزندان خود را مي‌خورد، درباره انقلاب سوسياليستي روسيه هم مصداق دارد. يكي از فرزندان مشهور انقلاب روسيه، «لئون تروتسكي» بود. وي از نظريه‌پردازان انقلاب، ياران نزديك رهبر انقلاب روسيه «لنين» و از مؤسسان ارتش سرخ شوروي بود. پس از انقلاب اكتوبر روسيه، وي از اعضاي فعال «شوراي كميسارياي خلق» بود كه اين نهاد، كشور را اداره مي‌كرد. اما هنگامي كه «ژوزف ژوكاشويلي استالين» قدرت را تصاحب كرد، تروتسكي كه از رقيبان مطرح استالين بود، به سايبريا و سپس به مكزيك تبعيد شد و سرانجام از سوي مأموران وفادار به استالين به قتل رسيد. استالين در دوران زمامداري خود به هواداران تروتسكي بشدت تاخت و شماري از آناني را كه همراه تروتسكي براي پيروزي انقلاب توده‌اي مي‌رزيدند، از «حزب كمونيست شوروي» اخراج كرد و روند اخراج و اعدام مخالفانش را «تصفيه كبير» ناميد.
اما به نظر مي‌رسد كه نظريه مذكور در مورد همه‌ انقلاب‌هاي سياسي صدق نمي‌كند يا كمتر صدق مي‌كند. مثلاً اين نظريه درباره انقلاب امريكا عليه انگليس و «انقلاب‌هاي نرم» در شماري از جمهوري‌هاي سابق عضو اتحاد جماهير شوروي، صدق نمي‌كند، و درباره انقلاب اسلامي ايران (1979م)،- اين انقلاب، اولين انقلاب اسلامي در جهان اسلام است كه مبناي دولت اسلامي و بيداري اسلامي در جهان اسلام قلمداد مي‌شود- اين نظريه كمتر و در حد ناچيز صدق مي‌كند.
از سوي ديگر، نظريه انقلاب فرزندان خود را مي‌خورد درباره انقلاب مردم مصر هم صدق مي‌كند. به عبارت ديگر، انقلاب مصر هم شماري از فرزندان فعال خود را خورده و در حال خوردن است. بركناري محمد مرسي از سمت رياست جمهوري و سرنگوني دولت «اخوان المسلمين» از سوي ارتش مصر، اين نظريه را درباره انقلاب مصر هم محقق كرد. محمد مرسي و رهبران اخوان المسلمين، از فرزندان اصلي انقلاب مردم مصر هستند كه در سال 2012 با انقلاب خود، حكومت «حسني مبارك» را ساقط نمودند. اما محمد مرسي كه از طريق دموكراتيك با برگزاري انتخابات براي چهار سال رييس جمهور مصر شده بود، فقط توانست يك سال رييس جمهور بماند و در سالروز رييس جمهورشدنش، از سوي ارتش مصر و با حمايت شماري از معترضان سرنگون شد. ارتش مصر محمد مرسي رييس جمهور منتخب را بازداشت كرده است و از محاكمه او و سران حزب اخوان سخن گفته است. اين در حالي است كه مرسي مشروعيت قانوني دارد. هرچند مرسي به وعده‌هاي خود عمل نكرده است و نتوانست رييس جمهور همه‌ مردم مصر باشد، اما اين نمي‌تواند دخالت ارتش مصر را توجيه بسازد.
در پايان بايد عرض كرد كه صدق نظريه انقلاب فرزندان خود را مي‌خورد درمورد برخي از انقلاب‌ها، نمي‌تواند از اهميت و كارايي انقلاب بكاهد. دليل اصلي اينكه برخي از رهبران انقلاب بعد از پيروزي در مصاف با هم قرار مي‌گيرند، قدرت‌طلبي مي‌باشد. در صورتيكه بعد از انقلاب، قدرت به شكل قانونمند و عادلانه تقسيم شود، طبيعي است كه اين رويارويي كمتر خواهد بود. هرچند مخالفان انقلاب از اين نظريه براي مخالفت با انقلاب استفاده مي‌كنند، اما بايد گفت كه گاهي اوقات اوضاع جوامع بشري بحدي از لحاظ سياسي، اقتصادي، فرهنگي و مدني نامناسب مي‌شود كه فقط «انقلاب‌كردن» راه حل است. نويسنده به اين نظر است كه اگر از راه اصلاح‌طلبي نتوانيم مشكلات را حل بسازيم و اصلاح‌طلبي كارساز نباشد، آنگاه انقلاب بهترين راه براي تأمين حقوق انسان‌ها و تغيير در جامعه و گذار به دموكراسي يا تحقق دموكراسي است. هر چند انقلاب، خشونت مي‌آورد و ويژه‌گي مشترك همه‌ي انقلاب‌ها، خشونت است. اما انقلاب مي‌تواند اصلاحات، آزادي، رفاه، تغيير و مشاركت را هم در پي داشته باشد.
احمد ارشاد خطيبي- استاد دانشگاه
Khatibi.ahmadarshad@gmail.com
 arshad khatibi
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

پربازدیدترین