۱

پاسخ گل‌کاشتن، گلوله نبود...

سکینه مدنی
چهارشنبه ۱۳ قوس ۱۳۹۸ ساعت ۱۹:۰۶
پاسخ گل‌کاشتن، گلوله نبود...
یک داکتر جاپانی که بخش عمده زندگی و حرفه خود را وقف بهبود زندگی افغان‌ها کرده بود، در نتیجه یک حمله مسلحانه در شرق افغانستان شدیداً زخمی شد و سپس درگذشت.
 موتر تتسو ناکامورا، ۷۳ ساله و همکارانش زمانی مورد حمله افراد مسلح قرار گرفت که برای نظارت از یک پروژه به جلال‌آباد مرکز ننگرهار رفته بودند.
 آقای ناکامورا رئیس یک مؤسسه خیریه جاپانی (پی‌ام‌اس) بود که دولت افغانستان را در مدیریت آب‌ها و جنگل‌ها کمک می‌کرد.
 در ننگرهار، این مؤسسه از ۱۳ سال به این سو در بخش کشاورزی فعالیت دارد. این مؤسسه در ولسوالی‌های شیوه، بهسود و کامی بندهای آب ساخته که در نتیجه آن هزاران جریب زمین سرسبز شده است.
 
داکتر ناکامورا در ۲۰۱۴ به روزنامه "جاپان تایمز" گفته بود که به خاطر مصونیتش هر روز از مسیر متفاوتی سفر می‌کند.
 او اما اضافه کرده بود که بهترین اقدام احتیاطی که می‌تواند کند "دوست شدن با همه" است.
 
در این شکی نیست که این داکتر فرهیخته و فداکار جاپانی، با علم به اینکه افغانستان، جای خطرناکی برای امداد و کمک رسانی یک شهروند خارجی است و ننگرهار، از کانون های عمده بی ثباتی های مرگبار آن است که در آن، ده ها گروه تروریستی، سازمان های استخباراتی، باندهای مافیایی و شبکه های مخوف جرمی فعالیت دارند، زندگی اش را در کف دست گذاشته بود تا به مردمی خدمت کند که از نظر او و مکتب والای انسانی اش، شایسته زندگی زیبا، امن و مرفه هستند.
 
او می دانست که زندگی و کار در افغانستان که در آن، مرگ بر زندگی غلبه دارد و همه روزه انسان های پرشماری به بهانه های گوناگون، کشته می شوند، آسان نیست و می تواند هزینه ای مرگبار و جبران ناپذیر داشته باشد. با اینهمه، او خطرناک ترین نقطه افغانستان را برای خدمت‌رسانی انتخاب کرد تا نشان دهد که حتی در جهنم هم می شود برای ساختن بهشت، تلاش کرد. حتی در آبشخور سنتی تروریست های وحشی و خون آشام هم می توان، برای کاشتن بذر امید، پراکندن عطر زندگی و اشاعه الگوهای انسانی، تلاش و مبارزه کرد.
 
او اما انتظار داشت رویکرد انسانی اش برای مهار خطرات و خشونت هایی که هر لحظه حیات و هستی اش را تهدید می کرد، جواب دهد. او با همه، دوست شده بود تا ابزاری قدرتمندتر از اسلحه برای تأمین امنیت، ابداع کرده باشد. او می خواست با جا گرفتن در قلب های مردم، از امید و نشاط آنها در پی کمک های سخاوتمندانه و انسانی اش، زندگی بگیرد، انرژی بستاند و با قدرت و انگیزه مضاعف به کار عاشقانه برای مردمی نیازمند و محتاج، ادامه دهد.
 
او بند آبگردان می ساخت، باغ احداث می کرد، درمانگاه تأسیس می کرد، گل می کاشت، پل و پلچک ایجاد می کرد و آب ها و جنگل ها را مدیریت می کرد تا مردم کمتر احساس کنند در جهنم زندگی می کنند. او مصمم بود در سرزمینی که در آن جز مرگ نمی روید، بذر زندگی بکارد و حاصل عشق و امید بردارد.
 
ما اما نشان دادیم که اینجا افغانستان است؛ جهنمی که انسانیت در آن مرده است و گلوله ها تنها برای کشتن انسان ها به کار می آیند. ما با کشتن کسی که زندگی مرفه و مدنی و امن و آسایشمندش در جاپان را رها کرده بود تا در روستاهای فقیر و محروم ما خدمت کند، بیماری های مان را درمان کند و از آب و خاک مان برای اشاعه شمیم بهشتی حیات، بهره بجوید، نشان دادیم که شایسته همان چیزی هستیم که اکنون داریم.
 
نمی دانم وحشی های خون آشامی که جان داکتر ناکامورا و دستیاران و محافظانش را گرفتند، چه منطقی دارند و نسبت به آنچه انجام داده اند، چگونه نگاه می کنند؛ اما بی تردید، شرمساری و سرشکستگی این جنایت هولناک، تا همیشه با مردم و دولت افغانستان خواهد ماند؛ ما که پاسخ گل‌کاشتن را با گلوله دادیم و به همه دنیا نشان دادیم که نباید به ما کمک کنند؛ زیرا نمی توان سرزمینی را به بهشت بدل کرد که ساکنان آن به جهنم‌بودن آن، دلخوش اند و برای این امر، هر تلاش خیرخواهانه ای را با خشونت و قساوتی وصف‌ناپذیر، متوقف می کنند.
 
سکینه مدنی- خبرگزاری جمهور
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

پربازدیدترین