۰

سرنوشت آموزش دختران افغانستان در اختیار علمای پاکستان؟

شنبه ۸ اسد ۱۴۰۱ ساعت ۲۳:۵۳
از دید مردم افغانستان، نه عمران خان حق دارد درباره فرهنگ و سنت های اجتماعی آنان داوری کند و نه به نمایندگی از آنان با جهان سخن بگوید، نه رییس آی اس آی حق تصمیم گیری درباره تشکیل دولت و توزیع قدرت در کابل را داراست، و نه علمای پاکستانی مجاز به تصمیم گیری درباره سرنوشت دختران افغان هستند.
سرنوشت آموزش دختران افغانستان در اختیار علمای پاکستان؟
هیأت علمای پاکستان پس از پایان سفر خود به کابل می‌گوید که طالبان به آنها اطمینان داده‌اند که مکاتب دخترانه در افغانستان را بازگشایی کنند.
 
این هیات به رهبری محمدتقی عثمانی، به دعوت طالبان به کابل سفر کرده‌بود گفته است که طالبان وعده باز کردن مکاتب دخترانه در آینده نزدیک را داده‌اند.
 
مولانا طیب؛ از اعضای هیات علمای پاکستانی گفته است که آنها در دیدار با طالبان روی بازگشایی مکاتب دخترانه تاکید کرده‌اند.
 
او گفته‌است: «من به آنها مثال زدم و به آنها گفتم که من هم ملا هستم؛ اما خواهرزاده‌ من در حال حاضر به‌عنوان جنرال در ارتش پاکستان خدمت می‌کند.»
 
این عالم پاکستانی گفته که او به طالبان گفته‌است که یک زن در پاکستان قرآن کریم را به زبان پشتو ترجمه کرده که همسر اوست.
 
او گفته که همسرش کتابی به زبان پشتو برای کمک به دیگران برای درک قرآن کریم نوشته و این کار با رفتن به مکتب و آموزش ممکن شده‌است.
 
در این شکی نیست که در پاکستان که کانون اسلام گرایی رادیکال در منطقه محسوب می شود و همه رهبران طالبان نیز در مدارس مذهبی آن کشور آموزش دیده اند، مکاتب دخترانه باز هستند، دختران اجازه دارند به مکتب و دانشگاه بروند، تنها سفر بروند و مانند یک «انسان» زندگی کنند.
 
البته وضعیت در مناطق قبایلی اندکی متفاوت است؛ زیرا در آنجا دختران قبایل، برخلاف دختران طبقه متوسط شهری در شهرهایی مانند کراچی و پیشاور و اسلام آباد، از آزادی های کمتری برخوردار اند؛ اما همان گونه که ملا طیب گفته است حتی آنها هم می توانند درس بخوانند که حاصل آن می تواند درک بهتر زنان و دختران از اسلام باشد و چه بسا همانند همسر آقای طیب آنها بتوانند پیام اسلام را به دیگر زنان نیز منتقل کنند.
 
در پاکستان البته حتی دستورات و احکام صریح اسلامی نیز آنگونه که طالبان می خواهند، اجرا نمی شود. خوانندگان زن به سادگی امکان فعالیت دارند، حجاب، اجباری نیست و رقص و موسیقی زنان حتی در محافل مردانه نیز یک سنت معمول اجتماعی به حساب می آید.
 
اینها مواردی است که در کمال شگفتی هرگز مورد توجه ملاهای تندرو و نیز رهبران طالبان قرار نمی گیرد. شاید به این دلیل که طالبان نمی خواهند در امور داخلی یک کشور دیگر دخالت کنند؛ اگرچه درباره تطبیق احکام اسلامی بر بنیاد ایدئولوژی طالبان و گروه های «جهادی» همفکر آنان، نباید مرز و محدودیتی وجود داشته باشد.
 
با این حال، در شرایطی که زنان از آزادی های لجام گسیخته و حقوق انسانی خود در پاکستان برخوردار هستند، نخست وزیر پیشین همان کشور به خود اجازه می دهد که ممنوعیت آموزش دختران، کار زنان و زندانی کردن آنها در خانه را بخشی از «فرهنگ» و سنت های فرهنگی افغانستان معرفی کند و خواستار درک و احترام به آن شود!
 
ممنوعیت آموزش دختران، سنت فرهنگی افغانستان نیست؛ بلکه طالبان براساس «شریعت» این محدودیت وضع کرده اند؛ همان شریعتی که درباره پاکستان نادیده گرفته می شود.
 
به این ترتیب،‌ آیا در این میان یک جای کار مشکل ندارد؟ اگر طالبان در پاکستان آموزش دیده اند چرا سیاست های تندروانه و برداشت های منحصر به فرد خود از اصول شریعت را در افغانستان قابل اعمال می دانند؛ اما درباره عدم اجرای آن در پاکستان هیچ نظری ندارند؟ ملاهای تندرو پاکستانی که به طالبان آموزش داده اند تا بروند در افغانستان جهاد کنند، شریعت را اجرا کنند و در شعاع آن، زنان و دختران را از کار و تحصیل بازدارند، چرا همان نسخه را به پاکستان، توصیه و اجرا نمی کنند؟
 
به جز این، سفر اخیر علمای پاکستانی به کابل با حاشیه های فراوانی نیز همراه بود که یکی از آنها ملاقات بحث برانگیز عبدالباقی حقانی؛ سرپرست وزارت تحصیلات عالی طالبان با یک ملای پاکستانی بود که در آن آقای حقانی به طرزی تحقیرآمیز روی یک مبل پایین نشسته، در حالی که ملای پاکستانی روی تخت خوابش دراز کشیده است! آیا این خود نشان دهنده نگاه استعماری پاکستان به افغانستان نیست؟
 
نکته دیگر اینکه از دید مردم افغانستان، نه عمران خان حق دارد درباره فرهنگ و سنت های اجتماعی آنان داوری کند و نه به نمایندگی از آنان با جهان سخن بگوید، نه رییس آی اس آی حق تصمیم گیری درباره تشکیل دولت و توزیع قدرت در کابل را داراست، و نه علمای پاکستانی مجاز به تصمیم گیری درباره سرنوشت دختران افغان هستند.
 
اینکه زن کدام ملای پاکستانی آموزش دیده و کتاب نوشته است، هیچ اهمیتی ندارد؛ زیرا نه او و نه زنش برای دختران و زنان افغان، الگو نیستند. زنان و دختران افغانستان در تاریخ سرزمین خویش کارنامه و میراث فرهنگی درخشانی دارند و علاقه مند اند که برپایه میراث و دستاوردهای تاریخی و فرهنگی خودشان سنجیده و شناخته و مقایسه شوند.
 
اینکه رهبران دولت طالبان باید اجازه بازگشایی مکاتب دخترانه را از ملاهای پاکستانی بگیرند نیز هرگز برای مردم افغانستان که به پاکستان به عنوان دشمن نگاه می کنند، پذیرفتنی نیست. این تحقیرآمیز است؛ زیرا ما را مستعمره پاکستان نشان می دهد و دختران آزاده افغانستان را اسیرانی که باید یک دولت مداخله جو و بدنام درباره آنان تصمیم بگیرد.
 
دختران افغان، دیر یا زود به حق انسانی و اسلامی شان برای تحصیل و تلاش دست خواهند یافت؛ اما نه به کمک مفتی های پاکستانی. آنها این حق را از طریق مبارزه ای انسانی و با تکیه بر تاریخ و تمدن و تجربه زیسته خویش به دست می آورند.
 
نرگس اعتماد - جمهور
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

پربازدیدترین