۰

کدام جبهه مقاومت ملی؟

دوشنبه ۶ سنبله ۱۴۰۲ ساعت ۲۰:۰۷
بروز اختلاف میان رهبران این جبهه و بازتاب رسانه ای آن، یکبار دیگر این پرسش را به طور جدی مطرح می کند که وقتی از «جبهه مقاومت ملی» حرف می‌ زنیم، منظور کدام «جبهه مقاومت ملی» است؟ جبهه «اسلامی» حفیظ منصور یا جبهه «ملی» علی میثم نظری؟
کدام جبهه مقاومت ملی؟
اخیرا عبدالحفیظ منصور؛ عضو ارشد جبهه مقاومت ملی گفت: «همه منسوبین جبهه‌ مقاومت ملی افغانستان/خراسان "مسلمان" می باشند، غیرمسلمانان می‌توانند به عنوان "خوشبین"،"حامی"، "پشتیبان" بوده باشند.»
 
او تاکید کرد که «خطوط اساسی» این جبهه قبلاً منتشر شده و این جبهه «متکی به دین اسلام بوده و در این رابطه هیچ گونه ابهامی وجود ندارد و معامله‌ای را نمی‌پذیرد. از رهگذر نظری، اسلام معتدل و از لحاظ عملی رفتار و کردار شهید استاد برهان الدین ربانی و شهید احمدشاه مسعود برای ما سرمشق می‌باشد.»
 
علی میثم نظری؛ مسئول روابط خارجی این جبهه اما گفت: «جبهه مقاومت ملی افغانستان، جبهه‌ای آزادی‌بخش و متعلق به همه شهروندان آزاده و آزادی‌خواه کشور ماست. دیدگاه‌ها و پیام‌های شخصی یک عضو این جبهه، دیدگاه رهبری و خطوط اساسی جبهه نیست و نمی‌توان بر بنیاد آن حکم کلی ارائه کرد.»
 
او افزود: «در خطوط اساسی جبهه مقاومت ملی، هیچ نوع ممانعتی برای هیچ شهروند کشور ایجاد نشده‌ است. تمامی گروه‌های قومی، مذهبی، اقشار و اصناف مختلف، آزادانه می‌توانند به مبارزه عدالت‌خواهانه و آزادی‌بخش جبهه مقاومت ملی بپیوندند.»
 
این نخستین بار نیست که در سطح رهبری جبهه مقاومت ملی، اختلاف هایی که علی القاعده باید پنهان باشد، بروز می کند، از زیر به سطح می آید و موجب خرسندی دشمنان و نگرانی دوستان این جریان سیاسی – نظامی می شود.
 
پیش از این نیز سخنگوی پیشین این جبهه در اعتراض به فساد، انحصارگرایی، تمرکز قدرت از سوی «خاندان مسعود» و مسایل دیگر، استعفا داده بود.
 
با اینهمه، آنچه این بار رسانه ای شده، مبنای آن مواضع همواره بحث برانگیز عبدالحفیظ منصور است. منصور یک روزنامه نگار مبلغ «اسلام معتدل» است که مایل است به عنوان یک «نواندیش دینی» شناخته شود که پیروان آن آرای تجدیدنظرطلبانه ای درباره اسلام سنتی دارند و با ترویج الگویی از «روشنفکری دینی» از یکسو در پی نوسازی اسلام سنتی به منظور همخوانی آن با مدرنیته هستند و از جانب دیگر، درباره رشد افراط گرایی و رویکردهای رادیکال در میان جوانان مسلمان، تحت تاثیر تبلیغات گسترده شبکه های تروریستی، راست گرایان و تندروها نگرانی های جدی دارند.
 
بگذریم از اینکه شماری از منتقدان، اصولا «روشنفکری دینی» را ترکیبی پارادکسیکال می دانند؛ زیرا معتقد اند که روشنفکری، ماحصل تجدد و تبری از سنت دینی مسیحیت است و دین، طلایه دار سنت و پاسبان آخرین خاکریزهای سنت محسوب می شود و این دو در واقع، رو به روی همدیگر قرار دارند نه در کنار هم!
 
با این‌همه، علیرغم اینکه تسامح و تولرانس و پلورالیسم و پذیرندگی و گشودگی از ویژگی های نواندیشی و روشنفکری دینی محسوب می شود، عبدالحفیظ منصور با این موضع گیری تازه، حتی علیه سنت فکری خودش نیز قیام کرده و با تاکید بر اصالت اسلامی جبهه مقاومت ملی و عدم پذیرش غیرمسلمانان در این جبهه، این اصول را نقض کرده و تا حدودی به افراط گرایان و تندروها نزدیک تر شده است.
 
شاید این به معنای آن است که آقای منصور هم در پی تحولات سیاسی دو سال اخیر، متحول شده و با فاصله گرفتن از مواضع میانه روانه پیشین خود در قبال اسلام و سنت اسلامی، افراطی تر شده باشد. اگرچه او پیش از این نیز بارها اعلام کرده بود که خود را یک «بنیادگرا» می داند؛ اما در آن زمان به نظر می رسید که تعریف و برداشت او از «بنیادگرایی» با آنچه در ادبیات و اندیشه دینی مطرح می شود، متفاوت است و او ذیل این عنوان تلاش می کرد نشان دهد که یک «اصول‌گرا»ی وفادار به سنت های اولیه اسلامی است؛ نه لزوما صفتی که برای سلفی‌ها و بازگشت‌گرایانی مانند داعش و جریان های فکری و ایدئولوژيکی که گروه هایی مثل داعش از آن برخاسته اند.
 
هدف او هرچه بوده، واکنش علی میثم نظری نشان می دهد که دیدگاه های صریح و بی پرده منصور، منافع کلان جبهه مقاومت ملی را به خطر انداخته و ممکن است پیامدهایی برای آن داشته باشد.
 
در شرایطی که جبهه ملی برای ادامه حیات و بقای خود، نیازمند جلب اعتماد کمک کنندگان خارجی است – کمک کنندگانی از کشورهای غیرمسلمان مانند فرانسه، روسیه و...» آقای نظری با این موضع گیری تلاش کرده بخشی از پیامدهای ویرانگر موضع جنجالی آقای منصور را مهار کند؛ تلاشی که مشخص نیست تا چه اندازه، مؤثر و موفقیت آمیز خواهد بود؛ اما بروز اختلاف میان رهبران این جبهه و بازتاب رسانه ای آن، یکبار دیگر این پرسش را به طور جدی مطرح می کند که وقتی از «جبهه مقاومت ملی» حرف می‌ زنیم، منظور کدام «جبهه مقاومت ملی» است؟ جبهه ای که در آن انحصار و فساد و خاندان قدرت وجود دارد یا جبهه ای مبارز و آزادی خواه و ملی و میهن پرست که پرچم ایستادگی را در برابر رژيم حاکم، بلند نگه داشته؟ جبهه ای که «اسلامی» است و در آن غیرمسلمانان، جایی ندارند یا جبهه ای که «ملی» است و دروازه آن به روی تمام اقوام و اقشار با هر گرایش و عقیده ای باز است؟ جبهه عبدالحفیظ منصور و همفکرانش یا جبهه علی میثم نظری و هوادارانش؟
 
عبدالمتین فرهمند - جمهور
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *


United States
بنام اسلام باز خرابی میکنند. دیگر بنام اسلام فریب هیچ ساست مدار را نمی خورند.
پربازدیدترین