۰

فدرالیست‌های دیرهنگام!

چهارشنبه ۱۸ دلو ۱۴۰۲ ساعت ۱۲:۳۴
اغلب کسانی که اخیرا خواستار تمرکززدایی از قدرت و مشخصا تشکیل یک نظام فدرالی در افغانستان شده اند، در زمان جمهوریت، مدافعان سرسخت نظام متمرکز ریاستی بودند و فدرالیسم یا هر الگوی سیاسی دیگر را که منجر به توزیع قدرت و کاهش صلاحیت دولت مرکزی شود، مردود می شمردند.
فدرالیست‌های دیرهنگام!
شماری از مقامات سیاسی دولت پیشین، خواهان ایجاد نظام فدرالی در کشور شده‌اند.
 
در نشستی که روز شنبه به صورت مجازی برگزار شد، برخی مقام‌های دولت پیشین و رهبران جهادی سخنرانی و بیانیه‌ای نیز به عنوان «منشور مجمع فدرال‌خواهان افغانستان» منتشر کردند.
 
پیشنهاد شده که تقسـیمات جدید «دولت آینده» مبتنی بر ساختار فدرالی و متشکل از ۱۱ واحد ایالتی علاوه بر کابل، پایتخت کشور باشد.
 
در این منشور آمده است: «انحصار قـدرت سیاسی و اعمال تبعیـض آشکار قومی و فرهنگی مـردم ما را به سـتوه آورده و زندگی مشـترک و مسـالمت‌آمیز مـردم افغانسـتان را تلـخ و غیر قابل تحمل ساخته است.»
 
در این نشست مجازی، سرور دانش، عبداللطیف پدرام، محیی‌الدین مهدی، نیلوفر ابراهیمی، معصومه خاوری و ضیا آریانژاد، عبدالمک، رسول طالب و فیض‌الله ذکی حضور داشتند و همچنین مارشال عبدالرشید دوستم، عطامحمد نور و محمد محقق نیز پیام‌هایی در حمایت از این طرح ارسال کرده‌اند.
 
تشکیل نظام غیرمتمرکز مبتنی بر توزیع قدرت از مرکز به پیرامون به منظور جلوگیری از استبداد، اقتدارگرایی و سلطه طلبی منبعث از تمرکز قدرت در مرکز، همواره یکی از راهکارهای پیشنهادی برای پایان دادن به بحران سیاسی در کشور بوده است.
 
این رویکرد همواره از سوی جریان های اصلاح طلب در قالب نظام های پارلمانی، فدرالی، دموکراسی انجمنی و... مطرح شده و هواخواهان خاص خود را هم داشته است؛ اما در سال های اخیر به ویژه پس از تشکیل نظام جمهوری ریاستی مبتنی بر انتخابات و قانون اساسی، طرح این مطالبات هم افزایش یافت؛ شاید به این دلیل که بستر لازم برای ایجاد تغییرات دموکراتیک، فراهم شده بود و مردم هم با عنایت به تجارب تلخ ناشی از اقتدارگرایی و تمرکز قدرت، نسبت به این گونه طرح های شالوده شکنانه، اقبال نشان می دادند و از آن حمایت می کردند.
 
با این وجود، مانع بزرگ در مسیر تمرکززدایی از قدرت از طریق تغییر و تعدیل نظام سیاسی، هرگز از سوی مردم نبوده است؛ زیرا بخشی از مردم با حمایت از احزاب، جریان ها و رهبران طرفدار نظام سیاسی غیرمتمرکز، حمایت خود از این طرح ها را نشان دادند؛ پس مانع اصلی دولت ها بودند.
 
دولت ها هم در خلأ شکل نمی گیرند، بخشی از مردم یا طیفی از بازیگران قدرتمند سیاسی هستند که دولت تشکیل می دهند و در چارچوب یک نظام سیاسی مشخص، مطالبات و منافع خود را پرورش می دهند و پیگیری می کنند.
 
پیش از تسلط طالبان که اصولا نسبت به هرگونه تغییر دموکراتیک مبتنی بر اراده مردم، مخالف است و مشروعیت نظام سیاسی خود را به طور مستقیم از آسمان می گیرد(!) نظام متمرکز ریاستی خط سرخ هسته مرکزی تشکیل دهنده قدرت بود و همه کسانی که توسط آهن ربای قدرت، جذب می شدند، پیشاپیش، این خط سرخ را به رسمیت شناخته و آن را رعایت می کردند. بنابراین، شاید مضحک به نظر برسد؛ اما اغلب کسانی که اخیرا خواستار تمرکززدایی از قدرت و مشخصا تشکیل یک نظام فدرالی در افغانستان شده اند، در زمان جمهوریت، مدافعان سرسخت نظام متمرکز ریاستی بودند و فدرالیسم یا هر الگوی سیاسی دیگر را که منجر به توزیع قدرت و کاهش صلاحیت دولت مرکزی شود، مردود می شمردند.
 
سرور دانش؛ معاون پیشین رییس جمهوری در دوره جمهوریت و از نویسندگان قانون اساسی تمرکزگرای آن دوره، یکی از همین افراد بود. او در پاسخ به طرفداران نظام فدرالی در کشور می گفت که این نوع نظام، عملی نیست و با ژئوپلیتیک افغانستان، همخوانی ندارد.
 
هم او چندی پیش حزبی تشکیل داد که مدعای محوری آن، تشکیل نظام فدرالی در افغانستان است و به تازگی نیز با حضور شماری دیگر از چهره های مطرح سیاسی، مجمع فدرال خواهان افغانستان را پایه گذاری کرده است.
 
مساله، سرور دانش نیست؛ زیرا به تعبیر یکی از مدافعانش، او هم آدم است و با خواندن کتاب، تجربه تحولات و دیدن محیط ها، فضاها و الگوهای سیاسی و اجتماعی تازه، تغییر می کند؛ اما مساله اصلی این است که هیچکس در افغانستان تا زمانی که در رأس قدرت است، از توزیع قدرت، حمایت نمی کند و نظام متمرکز و اقتدارگرای ریاستی را خط سرخ خود می داند؛ اما همین که از اسپ افتاد، علیه تمرکز قدرت، قیام می کند و فدرالیست می شود. فدرالیست های دیرهنگامی که نه قدرت تصمیم‌گیری دارند، نه صلاحیت اجرایی و نه صداقت لازم برای اصلاح سیستم سیاسی را؛ زیرا به نظر می‌رسد که فدرالیسم را چون در قدرت مرکزی سهمی ندارند تبلیغ می کنند نه به عنوان رهیافتی کارآمد برای حل مسأله ملی و بازتاب اراده واقعی مردم.
 
صرف نظر از اینکه آیا نظام فدرالی به نفع افغانستان است یا خیر و نیز بی توجه به اینکه برخی اقوام، چگونه می توانند از فدرالی شدن نظام، سود یا زیان ببینند و اینکه فدرالیسم آیا زمینه ساز تجزیه یا بروز جنگ های داخلی ایالت های قومی می شود یا نمی شود، واقعیت این است که تقدیر سیاسی افغانستان، همواره از بیرون رقم خورده و تا زمانی که فدرالیسم نیز حامی قدرتمند خارجی پیدا نکرده، امکان تحقق عملی آن، صفر است؛ به ویژه وقتی که تغییرطلبان، وقتی جذب قدرت می شوند به سادگی تغییر عقیده می دهند.
 
عبدالمتین فرهمند - جمهور
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

پربازدیدترین