روایات محلی نشان میدهد که "نامگیرگ" تنها افسانهی شبانه برای ترساندن کودکان نبود؛ بلکه واقعیتی دردناک بود.
به روایت بزرگان غزنی، کسانی که شبانه نامشان از سوی "نامگیرگ" فریاد زده میشد، صبحگاهان یا روز بعد به طرز مشکوک کشته میشدند: یا سر بریده میشدند یا با گلولهی مرموز از پا درمیآمدند. قربانیان عموماً کسانی بودند که نفوذ اجتماعی، قدرت تحلیل و جایگاه فرهنگی داشتند. این جنایتها که بیشتر در مناطق شیعهنشین رخ میداد؛ نشانۀ آشکار از سیستم ترور قومی و مذهبی بود.
در این میان، کوچیها – به عنوان بازوی اجتماعی و اقتصادی شبکههای قدرت پشتونی – نقش کلیدی داشتند. همزمان با وحشت "نامگیرگ"، چراگاهها و زمینهای زراعتی مناطق مرکزی در تاریکی شب توسط کوچیها تصاحب میشد و مردم از ترس جان، از بیرونشدن از خانه باز میماندند.
تکهلباس؛ سندسازی غارت و استعمار
فاجعه به همین جا ختم نمیشد. یکی دیگر از شیوههای استعمار قومی پشتونها، استفاده از «تکهلباس» به عنوان ابزار تهدید و تصاحب زمین بود. این روش چنین بود: اگر پشتونی میخواست از خانوادهای در مناطق مرکزی پول یا زمین بگیرد، یک تکه لباس بر بام خانهی او میگذاشت و اعلام میکرد که فلان مبلغ پول طلب دارد. سپس با حمایت دستگاه حاکم پشتون، پس از مدتی بر سر خانواده حاضر میشد و پول یا زمین را با زور تصاحب میکرد. اگر شخص توان پرداخت نداشت، یا سودهای ربوی مضاعف بر او تحمیل میشد یا زمینش بیسند و بیهیچ عدالتی گرفته میشد.
امروز بسیاری از قبالهها و اسناد زمینهایی که در دست کوچیها و خاندانهای پشتون قرار دارد، از همین تکهلباسهای استعمارگرانه و تهدیدات قهری ناشی شده است. به این ترتیب، هزاران خانوادهی شیعه مجبور به ترک قریهها و رهاکردن زمینهای نیاکانی خود شدند.
نقش حکومتهای پشتون در سناریوی استعمار قومی
این غارت و استعمار بدون حمایت و پشتیبانی حاکمان پشتون ممکن نبود. تاریخ نشان میدهد که دولتهای پشتونمحور نه تنها از کوچیها و عوامل محلی "نامگیرگ" حمایت میکردند، بلکه به آنان قبالههای کوهپیچ میدادند تا با سندهای جعلی و فرمایشی، مالکیت مناطق مرکزی را در اختیار گیرند.
از ولسوالی پنجاب بامیان تا روستاهای پشتهگنداب، پشتهغرغری، مور و ترپس، آثار این جنایات به وضوح دیده میشود. هرجا که پشتونها با ابزار نامگیرگ، تکهلباس یا لشکر کوچیها وارد شدند، نشانی از قتل، کوچ اجباری و تصاحب زمین باقی مانده است.
سناریوی امروز؛ طالبان و تداوم نامگیرگ
آنچه امروز طالبان انجام میدهند، در حقیقت ادامه همان سناریوی تاریخی است. بهتازگی، تمام باشندگان روستای رشک در بامیان، به دستور طالبان کوچانده شدند؛ تکرار همان سیاست قدیمی تهیسازی مناطق مرکزی از جمعیت بومی و جایگزینی آن با شبکههای وفادار به سلطه پشتونی.
هرچند ریچارد بنت، گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل، وعده داده در این زمینه تحقیق کند، اما مردم بامیان بهدرستی تأکید دارند که این تحقیقات باید تنها به جنایات امروز محدود نشود. ریشههای تاریخی استعمار قومی پشتونها از "نامگیرگ" تا "تکهلباس" و از لشکرکشیهای کوچی تا کوچ اجباری طالبان، باید در سطح بینالمللی افشا و بررسی شود.
پدیدهی "نامگیرگ" و سناریوهای مشابه، نه افسانههای مردمی بلکه بخشی از یک طرح سازمانیافتهی پاکسازی قومی علیه شیعیان و ساکنان مناطق مرکزی افغانستان است. طالبان امروز همان برنامهای را ادامه میدهند که حکومتهای پشتون در دهههای گذشته آغاز کردند: ایجاد وحشت، تصاحب زمین، و ریشهکن کردن جمعیت بومی.
از این رو، مطالبهی اساسی مردم هزاره و مناطق مرکزی از سازمان ملل و نهادهای حقوق بشری این است که، ابعاد تاریخی این سناریوها بررسی و مستندسازی گردد. جنایات حاکمان پشتون و طالبان بهعنوان پروژههای پاکسازی قومی و آپارتاید قومی شناخته شود. اسناد غصبشده و زمینهای تصاحبشده به مالکان اصلی بازگردانده شود.
جنایت علیه شیعیان تنها یک تراژدی محلی نیست، بلکه نمونهی بارز استعمار داخلی و آپارتاید قومی است که تا امروز ادامه دارد.
متین سروش-
خبرگزاری جمهور