۰

طالبان و جستجوی بازدارندگی هسته‌ای

عبدالناصر نورزاد
يکشنبه ۲ سنبله ۱۴۰۴ ساعت ۱۹:۴۸
طالبان و جستجوی بازدارندگی هسته‌ای

پس از فروپاشی اتحاد شوروی در ۱۹۹۱، جهان شاهد تغییر ماهیت تهدیدات امنیتی بود. در حالی که خطر جنگ هسته‌ای کلاسیک فروکش کرده بود، ظهور بازیگران غیردولتی و دولت‌های تندرو، ابعاد تازه‌ای از رقابت‌های ژئوپلیتیکی را رقم زد. در این میان، طالبان به‌عنوان یک رژیم اسلام‌گرا و حامی تروریسم، پس از تسلط دوباره بر افغانستان در ۲۰۲۱، در تلاش است تا از خلأهای امنیتی و رقابتی میان محور شرق (چین، روسیه و ایران) و غرب (ایالات متحده و متحدانش) بهره‌برداری کند. گزارش‌های استخباراتی و شواهد میدانی حاکی از آن است که طالبان و شبکه‌های متحدش به‌دنبال دسترسی به سلاح‌های هسته‌ای تاکتیکی و بیولوژیکی هستند؛ امری که اگر تحقق یابد، پیامدهای امنیتی و ژئوپلیتیکی گسترده‌ای به دنبال خواهد داشت (نورزاد، ۲۰۲۳).

الگوهای پیشین: از کره شمالی تا ایران و پاکستان
بررسی تطبیقی نشان می‌دهد که طالبان در مسیر خود، الگوهایی همچون کره شمالی، ایران و پاکستان را مورد توجه قرار داده است:
•    کره شمالی پس از جنگ سرد، به یک اهرم فشار علیه امریکا بدل شد. با وجود شدیدترین تحریم‌ها، این کشور توانست با حمایت پنهان چین و استفاده ابزاری روسیه، به موقعیت بازدارنده هسته‌ای برسد (Brzezinski, 1997؛ Haggard & Noland, 2017).
•    ایران بعد از انقلاب اسلامی ۱۹۷۹، به یک کانون منازعه ژئوپلیتیکی میان شرق و غرب مبدل شد. هرچند هیچ‌گاه به‌طور کامل در اختیار غرب نبود، اما پیشروی هسته‌ای آن همواره باعث اعمال فشارهای راهبردی از سوی امریکا و اسرائیل گردید (Cordesman, 2014).
•    پاکستان با وجود شراکت استراتژیک با امریکا، عملاً شریک راهبردی چین باقی ماند. بمب هسته‌ای پاکستان، بیش از آنکه بازدارنده‌ای علیه هند باشد، یک ابزار ژئوپلیتیک در معادلات کلان قدرت به حساب آمد (Khan, 2012).
طالبان با آگاهی از این الگوها، در پی آن است که از طریق دسترسی به فناوری‌های هسته‌ای و بیولوژیکی، موقعیت خود را تثبیت و به یک بازیگر غیرقابل مهار در منطقه تبدیل کند.
داده‌های استخباراتی و تحرکات طالبان
براساس اطلاعات منتشرشده، هیأت‌های وابسته به استخبارات طالبان طی سال‌های اخیر سفرهای متعددی به کره شمالی و قزاقستان داشته‌اند. هدف این سفرها، رایزنی برای دسترسی به تجهیزات و مواد حساس هسته‌ای و بیولوژیکی بوده است. از سوی دیگر، شبکه حقانی با همکاری متخصصین سازمان القاعده از سال ۲۰۲۱ آزمایش‌های محدود روی سلاح‌های بیولوژیکی و کیمیایی را در مناطق کوهستانی تورا بورا آغاز کرده‌اند. نتایج این آزمایش‌ها عمدتاً روی حیوانات (گوسفند و بز) امتحان شده است (Giustozzi, 2018؛ Byman, 2021).
اطلاعات موثق نیز حاکی از انتقال برخی مواد تاکتیکی حساس از قزاقستان به کابل تحت پوشش شرکت‌های تجاری است که با شبکه‌های استخباراتی طالبان پیوند دارند. این روند نشان می‌دهد که پروژه دسترسی به سلاح‌های غیرمتعارف نه یک شایعه، بلکه یک دستورکار واقعی و در حال پیگیری است.

انگیزه‌های طالبان برای دسترسی به سلاح‌های هسته‌ای و بیولوژیکی
این تلاش‌ها را می‌توان در چند محور راهبردی تبیین کرد:
1.    بازدارندگی مطلق: طالبان به‌دنبال آن است که همانند کره شمالی، با داشتن سلاح هسته‌ای تاکتیکی، بقای خود را در برابر تهدیدات نظامی محور شرق یا غرب تضمین کند.
2.    ابزار فشار ژئوپلیتیک: یک امارت مجهز به سلاح هسته‌ای، می‌تواند به نقطه آزار دائمی برای محور شرق بدل شود و هزینه‌های امنیتی چین و روسیه را افزایش دهد (Brzezinski, 1997).
3.    صدور تروریسم فراملی: با تکیه بر بازدارندگی هسته‌ای، طالبان می‌تواند بدون نگرانی از واکنش نظامی مستقیم، فعالیت‌های تروریستی خود را به خارج از مرزها گسترش دهد (Gopal, 2021).
4.    کسب مشروعیت و برتری استراتژیک: طالبان تلاش دارد در میان گروه‌های جهادی و دولت‌های منطقه، خود را به‌عنوان قدرتمندترین جریان اسلام‌گرا معرفی کند.
5.    ابزار باج‌گیری سیاسی و اقتصادی: دستیابی به توان بازدارنده، دست طالبان را برای معامله با همسایگان و حتی قدرت‌های جهانی باز می‌گذارد.

پیامدهای منطقه‌ای و جهانی
دستیابی طالبان به سلاح‌های تاکتیکی یا بیولوژیکی، موجب تغییر جدی در معادلات امنیتی منطقه خواهد شد:
•    محور شرق (چین، روسیه، ایران) که تاکنون در تعامل تاکتیکی با طالبان بوده‌اند، در صورت موفقیت این پروژه دچار غفلت راهبردی می‌شوند. طالبان دیگر نیازی به این تعاملات نخواهد داشت و می‌تواند به یک کره شمالی جدید در قلب آسیا بدل شود.
•    امنیت آسیای مرکزی و خاورمیانه به‌شدت آسیب‌پذیر می‌گردد، زیرا طالبان با برخورداری از بازدارندگی هسته‌ای، قادر به گسترش نفوذ تروریستی و قاچاق تسلیحات خواهد بود.
•    ایالات متحده و غرب ممکن است در کوتاه‌مدت از طالبان به‌عنوان ابزاری برای مهار چین و روسیه بهره‌برداری کنند، اما در بلندمدت با تهدیدی غیرقابل مهار مواجه خواهند شد (Coll, 2004؛ Barfield, 2012).

نتیجه‌گیری
تلاش طالبان برای دسترسی به سلاح‌های هسته‌ای و بیولوژیکی، بخشی از یک محاسبه کلان در رقابت‌های ژئوپلیتیکی جهانی است. این روند، اگر نادیده گرفته شود، افغانستان را طی پنج سال آینده به یک نسخه آسیایی از کره شمالی بدل خواهد کرد؛ رژیمی که با تکیه بر بازدارندگی مطلق، تهدیدی غیرقابل کنترل برای محور شرق و امنیت منطقه‌ای خواهد بود. غفلت راهبردی در قبال این روند می‌تواند افغانستان را به کانون یک بحران هسته‌ای نوین در قرن بیست‌ویکم تبدیل کند.

فهرست منابع
•    بارفیلد، توماس. (۲۰۱۲). تاریخ فرهنگی و سیاسی افغانستان. انتشارات دانشگاه پرینستون.
•    بژینسکی، زبیگنیو. (۱۹۹۷). صفحه شطرنج بزرگ: برتری امریکا و الزامات ژئواستراتژیک آن. نیویورک: بیسیک بوکس.
•    بایمن، دانیل. (۲۰۲۱). تروریسم در افغانستان: بازخیزی القاعده و طالبان. بروکینگز.
•    کول، استیو. (۲۰۰۴). جنگ‌های شبح: تاریخ سری سیا، افغانستان و بن‌لادن از تهاجم شوروی تا ۱۱ سپتامبر. پنگوئن.
•    کوردسمن، آنتونی. (۲۰۱۴). افغانستان در گذار: درس‌هایی از طولانی‌ترین جنگ. مرکز مطالعات استراتژیک و بین‌المللی.
•    جیوستوزی، آنتونیو. (۲۰۱۸). طالبان در جنگ: ۲۰۰۱–۲۰۱۸. انتشارات هرست.
•    گوپال، آناند. (۲۰۲۱). هیچ مرد خوبی در میان زندگان: امریکا، طالبان و جنگ از نگاه افغان‌ها. متروپولیتن بوکز.
•    خان، اف. (۲۰۱۲). پاکستان و بمب هسته‌ای: بازدارندگی و ژئوپلیتیک. انتشارات راتلج.
•    نورزاد، عبدالناصر. (۲۰۲۳). بحران امنیتی افغانستان و گسست امنیتی پس از ناتو. مقاله منتشرشده.

عبدالناصر نورزاد- خبرگزاری جمهور
 
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

پربازدیدترین