۰

آقایان! از ماست، که بر ماست

يکشنبه ۱۱ حوت ۱۳۹۲ ساعت ۱۴:۳۲
عده‌ای از مسئولان دولتی برای اینکه عملکرد ضعیف خود را توجیه نمایند و نفوذ خود را میان مردم گسترش دهند، پیوسته با استفاده از این ترفند، به چشم مردم خاک می‌پاشند. آنان با بزرگ‌نمایی برخی از عملکرد نادرست کشورهای همسایه، می‌خواهند اشتباهات و رفتارهای نادرست خود را که در واقعیت مصیبت‌های زیادی برای ملت تحمیل کرده است را کوچک جلوه دهند.
آقایان! از ماست، که بر ماست

مقاله پیش‌رو را با حکایتی آغاز می‌کنم که در صفحه نود و پنجم کتاب خاطرات محمود طرزی درج می‌باشد و توجه‌ام را به خود معطوف کرد. قابل یادآوری می‌دانم که این کتاب از سوی دکتر عبدالغفور روان فرهادی گردآوری شده و در سال ۱۳۸۹ آفتابی، به همت انستیتوت دیپلماسی وزارت امور خارجه کشور به نشر رسیده است.
آقای محمود طرزی پدر ژورنالیسم و نخستین وزیر امور خارجه افغانستان بعد از استقلال، هنگام بیان خاطرات خود درباره جنگ دوم افغان- انگلیس و اوضاع کشور در آن زمان، ضمن محکوم‌کردن جنایات عساکر بریتانیا در افغانستان، از خیانت و همدستی برخی سرداران و رهبران قبایل شکوه می‌کند و با بیان این حکایت، نقش سرداران فاسد و بی‌تدبیر را در تباهی افغانستان در آن زمان برجسته می‌داند.
حکایت بدین شرح است: می‌گویند: درختان با هم اتفاق کردند که به نزد حاکم عدالت رفته از تیشه، اره، رنده، برمه و غیره شکایت کنند که جان‌های شان را می‌تراشد و وجودهای شانرا می‌خراشند. اولاً همه در پیش یک درخت کهنسال زیتون آمدند و مقصد شانرا به او فهمانیده، اشتراک را طلب نمودند. درخت سالخورده گفت: بسیار اعلا. خیلی خوب فکر کرده‌اید. من هم با شما شریکم، اما این تیشه، اره، رنده، برمه و غیره چسان چیزها هستند؟ مهربانی فرموده تعریف نمائید زیرا من تا به حال از این چیزها، چیزی ندیده‌ام. درختان به تعریف هر یک از آنها پرداختند، گفتند: «کلنگ و تبر دو بلائیست که از آهن‌پاره‌های سخت و سنگین ساخته شده، وجود ما را از بیخ و بن به آن بر می‌کنند. اره شاخه‌های ما را از هم جدا می‌کند، رنده، پوست ما را بر می‌دارد، برمه دل و جگر ما را شکاف می‌کند وغیره».
زیتون کهنسال چون این ماجرا را از آنها شنید، پرسید: «این آله‌های آهنین که حساب دادید، آیا تنها سر خود کار کرده می‌تواند یا کدام معاونی دارند؟». گفتند که: «نه، هر یک از اینها دسته‌نام یک چیزی دارند که بدون آن کار کرده نمی‌توانند». درخت سالخورده پرسید که« آندسته‌ها از چه و از کیست؟» درخت بلوط و بادام بپا خاسته و گفتتند: «ما چون سخت جان هستیم، دسته‌های تبرها و کلنگ‌ها و تیشه‌ها را بوجود می‌آوریم». درخت توت با درخت‌های بلوط و بادام مخالفت کرده، گفت: «دسته اره‌ها را بنده‌تان ایجاد می‌کند». و الحاصل هر یک از درختان خدمت و بستگی خود را به یک آله از آله‌ها، بیان نمودند. با مشاهده این وضعیت، درخت کهنسال زیتون خطاب به درختان گفت: «آقایان! از ماست که بر ماست- قرار بجایتان بنشینید، خود شما مخرب جان خودتان هستید، نه دیگران».
همانطوری که در این حکایت آمده است که درختان در قطع و نابودی خویش مقصرند؛ بدون شک در جوامع انسانی هم، انسان‌ها در آبادی و ویرانی، بقا و مرگ خود مسئول هستند.
اما با تأسف فراوان، یکی از پندارهای نادرست، غیرمنطقی و بی‌مفهوم که متأسفانه اذهان برخی از مسئولان دولت افغانستان، تعدادی از کارشناسان عوام‌زده و بعضی از هم‌وطنان ما را به خود مشغول کرده است؛ همانا این است که مسئول اوضاع بحرانی و ویرانی افغانستان در گذشته و در حال، همسایگان و کشورهای خارجی بوده و هستند. البته در این تردیدی نیست که برخی از همسایگان و بازیگران منطقه‌ای و جهانی در ویرانی افغانستان نقش داشته و دارند. اما واقعیت این است که بخش اعظم مسئولیت ویرانی و بربادی افغانستان، جنبه داخلی دارد و ناشی از افکار و رفتار برخی مسئولان، نخبگان و مردم ما در گذشته و در حال حاضر بوده و است.
این که همه‌ی نابسامانی‌ها را به دوش دیگران بیندازیم و خودمان را پاک و بری بدانیم، خلاف واقعیت‌ها است و واقعیت‌گریزی محض و فریب خودی است. عده‌ای از مسئولان دولتی برای اینکه عملکرد ضعیف خود را توجیه نمایند و نفوذ خود را میان مردم گسترش دهند، پیوسته با استفاده از این ترفند، به چشم مردم خاک می‌پاشند. آنان با بزرگ‌نمایی برخی از عملکرد نادرست کشورهای همسایه، می‌خواهند اشتباهات و رفتارهای نادرست خود را که در واقعیت مصیبت‌های زیادی برای ملت تحمیل کرده است را کوچک جلوه دهند.
وقت آن رسیده است که رهبران، مسئولان و نخبگان سیاسی افغانستان با واقعیت‌ها کنار بیایند و با پذیرش اشتباهات و عملکرد نادرست خود، دیگر به چشم مردم خاک نپاشند و بیشتر از این، از نااگاهی مردم به نفع شخصی خود سود نبرند. همچنین برخی از تحلیلگران و نویسندگان که در رسانه‌های جمعی حضور پیدا می‌کنند نیز باید با واقعیت ویرانی کشور توسط عده‌ای از رهبران و مسئولان کنار بیایند. تعدادی از افراد به اصطلاح کارشناس نیز همواره از طریق تریبون‌ها و رسانه‌های جمعی، کشورهای همسایه و قدرت‌های بزرگ را مسبب بی‌ثباتی اوضاع کنونی کشور معرفی می‌کنند و بی‌تدبیری و فساد برخی از مقامات عالی‌رتبه در افغانستان را اندک و ناچیز جلوه می‌دهند. این افراد هم باید بدانند که این حنا دیگر رنگی ندارد و با متهم‌ساختن شرق و غرب، کاری از پیش برده نمی‌شود و بجای واقعیت‌گریزی باید واقعیت‌گرایی را مبنای تحلیل‌های خود قرار دهند.
احمد ارشاد خطیبی - استاد دانشگاه
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

پربازدیدترین