عبدالرشید دوستم در نشستی با اتباع افغانستان در آنکارا از بیتفاوتی کشورهای ترکزبان نسبت به سیاستهای طالبان علیه ترکهای افغانستان انتقاد کرد.
او گفت که بهجز ترکیه، دیگر کشورهای آسیای مرکزی در برابر فشارها و سیاستهایی که بر ترکها در افغانستان اعمال میشود، سکوت اختیار کردهاند.
دوستم مدعی شد که طالبان با اسکان مهاجران پاکستانی در مناطق ترکنشین در حال اجرای «طرحهای فاشیستی» است.
انتقادات عبدالرشید دوستم دو جنبه اصلی دارد: یکی درخواست کمک تلویحی از کشورهای ترکزبان برای تسلیح نیروهای تحت امر او بهمنظور راهاندازی مبارزات نظامی و میدانی علیه طالبان در شمال افغانستان و دیگری تأکید بر اینکه استراتژی طالبان برای ایجاد تغییرات جمعیتی و قومیتی در شمال کشور کاملاً جدی است و این خطری است که بافت اجتماعی و فرهنگی این منطقه را تهدید میکند و در سالهای آینده میتواند به یک دردسر بزرگ امنیتی نهتنها برای اقوام افغانستان؛ بلکه کشورهای همسایه و منطقه تبدیل شود.
البته بدیهی است که آقای دوستم، به دلیل اقامت در ترکیه، از سکوت این کشور در قبال پروژههای قومی طالبان در شمال افغانستان چشمپوشی کرده و نوک پیکان انتقادات خود را علیه سایر کشورهای ترکزبان، بهویژه جمهوریهای آسیای مرکزی، نشانه رفته است؛ اما این بدان معنا نیست که ترکیه علیه پروژه قومی طالبان در شمال افغانستان عمل میکند و در این زمینه تنها کشوری است که دغدغه وضعیت ترکزبانهای افغانستان را دارد، بلکه بالعکس، رژیم اردوغان یکی از متحدان اصلی طالبان در افغانستان است و روزبهروز روابط خود را با این رژیم گسترش میدهد.
ترکیه حتی فرماندهان نظامی و رهبران سیاسی ضد طالبان را نیز کنترل میکند و اجازه نمیدهد که آنها با راهاندازی جبهات نظامی، چالشی مستقیم را برای رژیم طالبان در افغانستان ایجاد کنند و به این ترتیب تلاش میکند تا اعتماد رهبران طالبان را جلب کند و پروژههای فرهنگی، اقتصادی و سیاسی خود را در افغانستان و منطقه به سادگی به اجرا درآورد.
از این منظر، تصور میشود که ترکزبانهای افغانستان، که بر اساس ادعای عبدالرشید دوستم و شماری دیگر از متحدان او، از جمله عنایت بابر فرهمند و باتور دوستم، در معرض سیاستهای قومی طالبان و پشتونهای وفادار به این گروه قرار گرفتهاند، قربانی زدوبندهای پیدا و پنهان ترکیه با رژیم طالبان میشوند و طالبان نیز بهسادگی با استفاده از این زدوبندها پروژههای قومی خود را در شمال افغانستان عملیاتی میکنند.
اعتراضات شدید، صریح و بیپرده رهبران ازبک نسبت به پروژههای قومی طالبان در شمال افغانستان نشان میدهد که سیاست عبدالرحمان خانی در جابهجایی قومی و تغییر بافت جمعیتی منطقه از سوی طالبان احیا شده و ازبکها، تاجیکها و سایر اقوام ساکن مناطق غیرپشتوننشین در شمال افغانستان، در چارچوب این سیاست از مناطق بومی خود به بهانههای مختلف رانده میشوند و جای آنان را مهاجران پاکستانی و پشتونهای جنوبی میگیرند.
شماری از آگاهان معتقدند که یکی از اهداف پشت پرده اخراج گسترده و انبوه مهاجران افغان از پاکستان نیز اجرای آسان پروژه قومی طالبان در مناطق غیرپشتوننشین است.
اگر این برداشت درست باشد، به معنای آن است که اخراج مهاجران، نه تنها یک پروژه سیاسی و امنیتی از جانب پاکستان است، بلکه طالبان نیز از آن حمایت میکنند و هدف مشترک دوطرف در جریان این پروژه، تحقق اهداف عبدالرحمان خانی و تغییر ترکیب جمعیتی شمال افغانستان به نفع طالبان و پشتونهای وفادار به پاکستان است.
علاوه بر این، یک طرح خطرناک امنیتی نیز در پشت پرده این پروژه جریان دارد: انتقال آرام ناامنی و بیثباتی از جنوب به شمال.
بر اساس این برنامه، که در دوره جمهوریت آغاز شده بود، جنوب افغانستان دیگر تنها بستر و خاستگاه تروریزم داخلی و کانون فعالیت تروریستهای فراملیتی نخواهد بود، بلکه از این پس این پروژه به شمال افغانستان توسعه پیدا میکند.
با جابهجایی قومی و تغییر ساختار جمعیتی منطقه، متحدان تروریست طالبان از کشورهای مختلف، چتر امنیتی و ایدئولوژیک خود را بر فضای فرهنگی و اجتماعی شمال گسترانده و در سالهای آینده، در چارچوب مدارس جهادی، اردوگاههای آموزشی و پایگاههای تروریستی، بهسادگی میتوانند از شمال افغانستان به جمهوریهای آسیای مرکزی، روسیه و حتی چین تروریزم، ناامنی و بیثباتی صادر کنند.
با توجه به این واقعیتها، به نظر میرسد که واکنش گسترده رهبران ازبک به تغییر جمعیت غیرپشتون شمال افغانستان توسط طالبان، از یک خطر فعال پرده برمیدارد و به همه کشورهایی که در چارچوب منافع کوتاهمدت خود همچنان به توسعه روابط با رژیم طالبان ادامه میدهند و چشم خود را بر سیاستهای هولناک این رژیم و متحدان منطقهای آن بستهاند، هشدار میدهد که اگر امروز اقدام نکنند، فردا دیر خواهد بود.
نرگس اعتماد - جمهور