۰

در آستانه قحطی؛ هیچ‌کس پاسخگو نیست

سه شنبه ۲۸ سنبله ۱۴۰۲ ساعت ۱۱:۰۵
نه قدرت های ثروتمند بین المللی، تمایلی به ارائه کمک «بشردوستانه» به مردم افغانستان دارند و نه رهبران طالبان که روز به روز ثروتمندتر می شوند و با تولید انبوه مواد مخدر و قاچاق سازمان یافته آن، تاراج بی پروای معادن و واگذاری ارزان آن به کشورهایی مانند چین و انباشت سرمایه بادآورده ناشی از واگذاری قدرت از سوی امریکا به آنها به تازگی مجاری فساد و اختلاس و ثروت اندوزی را پیدا کرده اند، برنامه ای برای مقابله با این فاجعه قریب الوقوع دارند.
در آستانه قحطی؛ هیچ‌کس پاسخگو نیست
برنامه جهانی غذا می‌گوید با بدترین بحران مالی تاریخ خود روبه‌روست و تامین نیاز جهان به کمک غذایی، با دشواری بی‌سابقه‌ای همراه است.
 
سیندی مک‌کین؛ رئيس این نهاد سازمان ملل گفته است این برنامه حتی برای ادامه کار خود در افغانستان تا پایان ماه اکتوبر پول کافی ندارد و اگر کمک نرسد مجبور به ترک کامل افغانستان خواهد شد.
 
او گفت بحران‌های جهانی مانند همه‌گیری کووید، تغییرات اقلیمی و جنگ هزینه‌ فعالیت این سازمان را به مراتب بالاتر برده و در عین حال در کشورهای کمک کننده حساسیت و مقاومت نسبت به کمک‌های خارجی به کشورهای نیازمند بیشتر شده است.
 
سه ماه پیش مسئول برنامه جهانی غذا در افغانستان اعلام کرد که هر روز، حدود ۲۰ میلیون نفر، غذای کافی ندارند و گرسنه می‌خوابند، و چهار میلیون مادر و کودک در معرض خطر سوء‌ تغذیه و مرگ هستند.
 
این در حالی است که افغانستان پس از واگذاری قدرت به طالبان با یک بحران مهیب انسانی رو به رو شده و میلیون ها نفر در معرض فقر و فاجعه ناشی از بیکاری، قحطی و گرسنگی قرار گرفته اند.
 
در این میان، اگرچه بسته های پول نقد، زیر نام «کمک های بشردوستانه» از سوی امریکا و سازمان ملل برای طالبان ارسال می شود؛ اما حتی منابع ناظر امریکایی نیز معتقد اند که این پول ها در اختیار طالبان قرار می گیرند، صرف تحکیم و تقویت رژيم می شوند، منابع مالی تروریزم را تامین می کنند و یا در خوش بینانه ترین حالت با مدیریت و نظارت آن گروه به قبایل متحد طالبان و یا نیازمندان هوادارشان تقسیم می شوند.
 
از جانب دیگر، با سقوط کشور به دست طالبان، کمک های بین المللی به افغانستان نیز به طور کامل متوقف شد و بسیاری از سازمان های امدادرسان، کشور را ترک کردند. این امر، در کنار بیکاری صدها هزار کارمند دولت، اعضای نیروهای مسلح و پرسونل سازمان های خصوصی، ابعاد بحران را به سرعت گسترش داد و خطر وقوع یک فاجعه تمام عیار انسانی را چندین بار تعمیق و تشدید کرد.
 
از جانب دیگر با آغاز جنگ اوکراین که آسیب های شدیدی به زنجیره تامین مواد غذایی، روغن و غلات در سراسر جهان وارد آورد و نیز میلیون ها نفر دیگر را بر ارتش عظیم نیازمندان به کمک های بین المللی افزود، کشورهای در معرض آسیب و نیازمند کمک از جمله افغانستان را تحت فشارهای مضاعف قرار داد.
 
 در این میان، کشورها و سازمان های کمک کننده نیز کمک های خود را براساس منافع سیاسی، تعلقات و تعصبات نژادی و مذهبی و پیشبرد پروژه های امنیتی و فرهنگی شان، اولویت بندی کردند که در نتیجه آن، افغانستان به طور طبیعی در درجه آخر اهمیت قرار می گرفت و کشورهایی مانند اوکراین که کشوری اروپایی و دارای مردمانی «سفیدپوست و به اصطلاح متمدن» هستند، اولویت پیدا می کردند.
 
تغییرات آب و هوایی و فجایع طبیعی ناشی از آن مانند سیل، سونامی، زلزله، خشکسالی های طولانی و... هم موجب آوارگی های توده ای حتی در کشورهای توسعه یافته و با ثبات شده و نیازهای جدیدی برای کمک ایجاد کرده است.
 
با توجه به این وضعیت بحرانی، واضح است که شرایط حاکم بر افغانستان به عنوان کشوری که اقتصاد آن به طور کامل، متلاشی شده، روز به روز وخیم تر می شود و در حالی که تمایل به تامین منابع مالی سازمان های امدادرسان در میان کشورهای ثروتمند، به طور مستمر، کاهش می یابد، فقر و فاجعه گسترش پیدا می کند و خطر وقوع یک بحران تمام عیار انسانی و وقوع قحطی ناشی از قطع کمک های خارجی، جان میلیون ها نیازمند را در فصل های پاییز و زمستان پیش رو که به طور طبیعی، فصول مرگباری برای مردم فقیر افغانستان هستند، دوچندان می سازد.
 
اینهمه در حالی است که نه قدرت های ثروتمند بین المللی، تمایلی به ارائه کمک «بشردوستانه» به مردم افغانستان دارند و نه رهبران طالبان که روز به روز ثروتمندتر می شوند و با تولید انبوه مواد مخدر و قاچاق سازمان یافته آن، تاراج بی پروای معادن و واگذاری ارزان آن به کشورهایی مانند چین و انباشت سرمایه بادآورده ناشی از واگذاری قدرت از سوی امریکا به آنها به تازگی مجاری فساد و اختلاس و ثروت اندوزی را پیدا کرده اند، برنامه ای برای مقابله با این فاجعه قریب الوقوع دارند.
 
بی میلی کشورهای ثروتمند به تحقق وعده های مالی شان برای کمک به سازمان های امدادرسان هم نشان می دهد که این کمک ها غالبا انگیزه های سیاسی و اغراض امنیتی و اهداف فرهنگی داشته و اکنون که چنین اهداف و اغراض و منافعی در کار نیست، میل به کمک هم کاهش پیدا کرده؛ چیزی که سازمان های امدادی و میلیون ها نیازمند را در معرض فشار فزاینده قرار می دهد و هیچکس هم نسبت به این وضعیت، پاسخگو نیست.
 
سکینه محمدی - جمهور
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

پربازدیدترین