۰

اشغال زمین، مشروعیت‌آور نیست

چهارشنبه ۶ جدی ۱۴۰۲ ساعت ۱۱:۵۷
در دوره اول سلطه رژيم طالبان، آنها ۹۵ درصد خاک افغانستان را کنترل می کردند؛ اما هرگز مشروعیت نداشتند؛ زیرا سیطره بر جغرافیا مشروعیت نمی آورد و این بار نیز نخواهد آورد.
اشغال زمین، مشروعیت‌آور نیست
امیرخان متقی؛ سرپرست وزارت خارجه‌ طالبان ادعا کرده که مخالفان این گروه در سراسر افغانستان، حتی بر یک متر زمین هم تسلط ندارند.
 
او که به ایران سفر کرده، در یک گردهمایی در شهر مشهد مدعی شده که بعد از ۴۵ سال «جزایر قدرت و ملوک‌الطوایفی» پایان یافته است.
 
او افزوده: «امروز بعد از ۴۵ سال در تمام افغانستان، در یک قریه، در یک جریب زمین و در یک متر زمین تسلط مخالفان نیست. تمام جزیره‌های قدرت و ملوک‌الطوایفی ختم شده است. هیچ‌کس نمی‌تواند بگوید که ما زور هستیم و تو کم‌زور هستی.»
 
این در حالی است که در حال حاضر چند جبهه علیه طالبان فعالیت‌های مسلحانه دارند، اگرچه طالبان حضور این جبهات را انکار می‌کنند.
 
در یک سال اخیر کمتر از درگیری گسترده میان طالبان و جبهات مخالف این گروه گزارش شده؛ اما این جبهات می‌گویند که حملات هدفمند و چریکی را علیه طالبان سازماندهی می‌کنند.
 
وزیر خارجه طالبان درست می گوید. مخالفان مسلح آنها شاید هیچ سرزمین مشخصی را کنترل نکنند، هیچ مرکز قدرت واحدی نداشته باشند، شاید فاقد زمین و جغرافیا و پایتخت تعیین شده و قابل تعریف باشند؛ اما آنها ریشه های عمیق و نیرومندی در میان میلیون ها نفری دارند که از طالبان، متنفر اند. آنها از میان مردم برخاسته اند و قدرت و هویت خود را از توطئه و دسیسه خارجی نگرفته اند. آنها برای آرمان های مقدس ملی مبارزه می کنند که عموم مردم خواستار تحقق آن هستند: استقلال، عدالت، آزادی، پایان اشغال خارجی، استبداد خارجی، قوم گرایی و ستم و سرکوب، فارسی ستیزی، سیطره یک ایدئولوژی منحط و افراطی و تکفیری و تندرو و بازگشت مردم به صحنه سیاست و مشروعیت بخشیدن به قدرت. آنها می خواهند کرامت انسانی زنان و دختران و سایر اقشار جامعه دوباره احیا شود، قانون اساسی وجود داشته باشد، پرچم ملی به اهتزاز درآید و افغانستان از غصب و اشغال یک گروه تمامیت خواه، اقتدارگرا و وابسته به بیگانه رهایی یابد و خانه مشترک تمام اقوام و اقلیت ها و مذاهب و گرایش های سیاسی شود. احزاب احیا گردد و کثرت گرایی و مردم سالاری بر دیکتاتوری و توتالیتاریزم قومی و مذهبی، غلبه یابد. آنها می خواهند معادن و منابع طبیعی کشور در قبال حمایت های سیاسی قدرت های جهانخواری مانند چین و... حراج و تاراج نشود و از آن برای رفاه و راحتی میلیون ها نفری استفاده شود که از فقر و گرسنگی و بیکاری و بی نانی و بی برقی در کشور سرشار از ذخایر زیرزمینی رنج می برند. آنها در پی احیای نهادهای ملی و مردم نهاد برای تصمیم گیری درباره سرنوشت سیاسی و امنیتی کشورشان هستند و نمی خواهند که این تصمیم ها در اسلام آباد و دوحه و واشنگتن و مسکو و پکن گرفته شود.
 
 
این اهداف، به گروه های ضد طالبان، مشروعیت و اعتبار می بخشد و آنان را از حمایت حداکثری مردم افغانستان برخوردار می کند؛ چیزی که طالبان فاقد آن هستند.
 
در دوره اول سلطه رژيم طالبان نیز آنها ۹۵ درصد خاک افغانستان را کنترل می کردند؛ اما هرگز مشروعیت نداشتند؛ زیرا سیطره بر جغرافیا مشروعیت نمی آورد و این بار نیز نخواهد آورد.
 
متقی می گوید جزایر قدرت برداشته شده، ملوک الطوایفی پایان یافته و هیچ زورمند و کم زوری وجود ندارد. درست است که دیگر مانند گذشته، جزایر قدرت وجود ندارند؛ اما یک جزیره قدرت وجود دارد که به شیوه ای ملوک الطوایفی، بدون قانون و براساس رویگردهای قبیله سالارانه حاکمانش با سرنیزه بر مردم حکومت می کند، یک مرجع وجود دارد که می گوید من زور دارم، پس نه نیازی به قانون دارم و نه مشروعیت ملی و بین المللی می خواهم.
 
بنابراین، عدم تسلط مخالفان بر زمین و جغرافیا نه از آنها مشروعیت زدایی می کند و نه به رژيم طالبان، مشروعیت می دهد. آیا آقای متقی حاضر است به این پرسش پاسخ دهد که آنها چگونه به قدرت رسیده اند؟ آیا جز این است که آنان را امریکا و پاکستان و عرب ها به قدرت رسانده اند؟ چرا طالبان رفراندوم و انتخابات برگزار نمی کنند تا مشخص شود که چند درصد مردم افغانستان واقعا آنها را قبول دارند و سیطره شان را مجاز و مشروع می دانند؟
 
حکومت های نامشروع و غیرمردمی و متکی به قدرت های بیگانه، محکوم به زوال اند و دیر یا زود، سرنگون خواهند شد؛ این درسی است که تاریخ بارها به حاکمان فراموشکار داده است.
 
عبدالمتین فرهمند - جمهور
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

پربازدیدترین