۰

چه کسی از پشتون‌ها نمایندگی می‌کند؟

دوشنبه ۲۷ حمل ۱۴۰۳ ساعت ۱۱:۱۶
هنگامی که طالبان به قدرت بازگشتند، رشته رویاهای خوش آب و رنگ حکمتیار، پنبه شد و او دریافت که توهمات و تصورات او درباره طالبان، خواب است و خیال است و جنون؛ زیرا این جنبش قبیله ای و پشتونوالی به اندازه ای تنگ اندیش و انحصارگرا و خودمحور و غیرقابل رخنه و نفوذ است که حتی پشتون های غیرطالب را هم قبول ندارد.
چه کسی از پشتون‌ها نمایندگی می‌کند؟
حبیب الرحمن حکمتیار؛ پسر گلبدین حکمتیار به سخنان تازه مسعود اندرابی؛ وزیر داخله پیشین درباره حکومت طالبان در افغانستان واکنش نشان داد.
 
مسعود اندرابی اخیرا در یک فایل صوتی به یکی از جنرال‌های ارتش پیشین افغانستان گفته که اشرف غنی با کراوات و طالبان با دستار می‌خواهند که پشتونیزم را بر مردم کشور تحمیل کنند.
 
حبیب الرحمن حکمتیار در واکنش به این سخنان گفته است که غنی و طالب نماینده پشتون‌ها نبودند و نیستند.
 
او همچنین گفته که «هموطنان ما می‌دانند که طالب از هیچ قومی نمایندگی نمی‌کند، در حقیقت طالب تنها از طالب نمایندگی می‌کند و بس. همچنین کسانی که به نمایندگی از دیگر اقوام طالب یا غنی یا هرکس دیگر را نماینده پشتون‌ها می‌دانند (که نبودند و نیستند) در قدم اول خود هم نماینده هیچ قومی نیستند.»
 
اندرابی در بخش دیگر صحبت‌های خود گفته که «همه افغان هستیم، پشتون افغان، تاجیک افغان، هزاره افغان، ازبک افغان پشه‌ای افغان، ایماق افغان و به این افتخار می‌کنیم».
 
بخشی از پاسخ ارائه شده از سوی حبیب الرحمان حکمتیار؛ پسر گلبدین حکمتیار به تنش های جاری میان رهبر حزب اسلامی با طالبان در پی اخراج تحقیرآمیز او از ملکیت وزارت دفاع مربوط می شود و بخشی دیگر، ناشی از عصبیت شدید پشتونوالی او است که اجازه نمی دهد پشتون ها و کسانی که مدعی رهبری از این قوم هستند، از سوی اقوام دیگر به دلیل نقش شان در بحران های دیرپای تاریخ معاصر کشور و وضعیت رقت انگیز کنونی در افغانستان، مسئول و مقصر شناخته شوند.
 
واقعیت اما این است که طالبان یک جنبش پشتونی است، تمام رهبران آن پشتون هستند، جوانان متعصب و افراطی پشتون، به این گروه قدرت بخشیده و آن را تا مرحله دو بار تسلط بر سرنوشت مردم افغانستان، پیش برده اند، زبان و فرهنگ و سنت های قبیله ای و مهم تر از همه آرمان تاریخی پشتون ها برای سلطه بر افغانستان در آیین و آیینه این گروه، متجلی و متبلور است؛ آیین و آرمانی که بر توهم «برادر بزرگتر» بنا شده و هژمون بی قید و شرط و بلامنازع پشتون ها بر سایر اقوام را موجه و مشروع و حتی مبتنی بر مقدسات مذهبی و دستورات دینی می شمارد.
 
گلبدین حکمتیار، پسر او و حزب اسلامی به رهبری آنها نیز تا پیش از بازگشت دوباره طالبان به قدرت، انتظار داشتند که قدرت گیری مجدد آنها این آرمان را تحقق خواهد بخشید و پادشاهی به پشتون ها بازخواهد گشت. این همان چیزی بود که موجب حمایت های آشکار و بی قید و شرط حکمتیار از طالبان می شد و ضدیت و خصومت او با نظام جمهوری را توجیه می کرد.
 
با این حال، هنگامی که طالبان به قدرت بازگشتند، رشته رویاهای خوش آب و رنگ حکمتیار، پنبه شد و او دریافت که توهمات و تصورات او درباره طالبان، خواب است و خیال است و جنون؛ زیرا این جنبش قبیله ای و پشتونوالی به اندازه ای تنگ اندیش و انحصارگرا و خودمحور و غیرقابل رخنه و نفوذ است که حتی پشتون های غیرطالب را هم قبول ندارد و پشتونیزم مورد نظر آن، صرفا پشتونیزم طالبانی است نه معنی موسع تر آن که بتواند چهره هایی مانند گلبدین حکمتیار و کرزی و احمدزی و علی زی و... را نیز در خود جای دهد و بپذیرد.
 
درست به همین دلیل است که اکنون پسر گلبدین حکمتیار با صدای بلند اعلام می کند که طالب نماینده پشتون ها نیست و صرفا نماینده خودش است!
 
البته یکی دیگر از انگیزه های او شاید این باشد که مردم افغانستان نباید با مساوی دانستن طالبان با پشتون ها نتیجه بگیرند که این قوم، عامل ترور و تباهی و جنگ و خشونت و استبداد و دیکتاتوری و نسل کشی و انحصار قدرت و ضدیت با توسعه و ترقی و مشارکت و عدالت و اعتیاد و مواد مخدر و قاچاق است و همواره پیشاهنگ قدرت های استعماری زمان بوده و سبب اشغال و استعمار خارجی و زمینه ساز استبداد داخلی بوده است.
 
با این حال، او به تلویح، نمایندگی چهره هایی مانند مسعود اندرابی از تاجیک ها را نیز نفی می کند تا به این ترتیب، نشان داده باشد که مدعیان نمایندگی از اقوام، از طالب تا ضد طالب، همگی مردود اند و این بیماری صرفا به پشتون ها مربوط نمی شود.
 
اگرچه مسعود اندرابی از چهره های فاسد دولت غنی بود که در کشتارها و ناامنی ها و ترورهای سازمان یافته دولتی بسیاری دست داشت یا از آنها باخبر بود و کاری نمی کرد و هرگز نمی تواند از هیچ قومی نمایندگی کند؛ اما واکنش هیستریک حبیب الرحمان حکمتیار به موضع اخیر او، بیانگر عصبیت و نفرت عمیق پسر حکمتیار نسبت به اقوام دیگر است و صرفا به شخص مسعود اندرابی محدود نمی شود.
 
در این میان، البته او مشخص نکرده است که به راستی چه کسی از پشتون ها نمایندگی می کند؟ قومی که سران آن از عوامل اصلی و به یک معنا بزرگترین عامل بحران های چند ده سال اخیر کشور بوده اند و از استعمار خارجی تا استبداد داخلی و سپس جنگ های خونین قومی، تروریزم و افراط گرایی و... رد پای آنها کاملا مشهود است و در این زمینه، هیچ تفاوتی میان سلطنت طلب و جمهوری خواه و کمونیست و مجاهد و طالب و تروریست آن وجود ندارد، آیا یک نماینده خوشنام هم دارد؟
 
نرگس اعتماد - جمهور
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

پربازدیدترین