۰

امیر حبیب الله کلکانی و شبح‌نویسی

سه شنبه ۲۷ حمل ۱۳۹۲ ساعت ۱۲:۲۳

باری حفیظ الله امین به مناسبتی در مورد فن تاریخ‌نگاری در افغانستان گفته بود: «تاریخ را ما می‌نویسیم و به نفع مان می‌نویسیم». این حرف حفیظ الله امین، اگر چه در ظاهر خیلی ساده و سطحی به نظر می‌خورد؛ اما اگر اندکی دقت کنیم پرده از پشت صحنه‌ی تاریخ‌نگاری در افغانستان برداشته و ماهیت ماموریت  را بخوانید؛ خواهید دید که همه‌ی هم و غم این مورخان این بوده است که برای شئونیزم پشتونی پشتوانه‌ی تاریخی و مشروعیت سیاسی فراهم نموده و از اقوام دیگر هویت‌زدایی بکنند.
نویسندگان پشتوتولنه سلف انتحاری‌های امروز هستند. انتحاری‌های امروز اگر وظیفه دارند که دلیرمردان جهاد و مقاومت و نمادهای عدالت‌طلبی و دادخواهی را ترور فیزیکی نموده و از صحنه‌ی سیاست کشور حذف کنند، آن‌ها ماموریت داشتند که چهره‌های خوش‌نامِ اقوام دیگر این سرزمین را ترور شخصیتی نموده و با صدها القاب زشت و کریه به مردم معرفی نمایند.
به گونه‌ی نمونه؛ به سرنوشت امیرحبیب الله کلکانی نگاه کنید.  یکی از جفاهای که تاریخ‌نویسان درباری در حق امیرحبیب الله کلکانی انجام داده‌اند، برجسپ و اتهام دزدی به او می‌باشد. شما اگر کتاب‌های عبدالحی حبیبی، حسن کاکر و سمسور افغان را بخوانید خواهید دید که ایشان چهره‌ای که از امیرحبیب الله کلکانی ترسیم می‌کنند، چهره‌ای یک مرد رهزنی است که به حمایتِ نیروهای انگلیس به قدرت رسید و چندوقتی حکم‌رانی کرد.
این درحالی است که او جوان‌مردی بود از تباران عیاران خراسان، که علیه ظلم و بی‌عدالتی قوم حاکم قیام نموده و با پشتوانه‌ای مردمی که داشت تاج و تخت امان الله خان را سرنگون کرد.
من برای آن‌که نشان بدهم امیرحبیب الله‌ خان یکی از عیارانی بود که دزدی و دغل‌کاری در قاموسش وجود نداشت و حتا در گفتار و کردار علیه آن مبارزه می‌کرد و از همت عالیِ برخوردار بود، به موردی اشاره می‌کنم که بسیار کم‌تر مورد توجه فرهیختگان قرار گرفته ‌است. این مورد، مساله دغل‌کاری فرهنگی می‌باشد.
دغل‌کاری فرهنگی
در دنیای نویسندگی، پدیده‌ی وجود دارد به نام شبح‌نویسی. شبح‌نویس به کسی گفته می‌شود که: «در مقابل دریافت پول به نامِ شخصِ دیگری کتاب یا مقاله می‌نویسد یا آن‌که در مقابل دریافت پول اجازه می‌دهد که مقاله یا کتابش به نامِ شخصِ دیگری چاپ شود».
شبح‌نویس‌ها اگر چه معمولاً در هرجایی وجود دارند و مورد استقبال قرار می‌گیرند، اما کسانی که بیش‌تر از آن‌ها استفاده می‌کنند دولت‌مردان و سیاست‌مداران می‌باشد.
 دولت‌مردان و سیاست‌مداران اغلباً به انگیزه‌ای خودخواهی و شهرت‌طلبی، همواره تلاش می‌کنند که نویسنده‌ای شهیر و پرآوازه‌ی را پیدا نموده و در مقابل دریافت پول برای‌شان کتاب و مقاله نوشته و به نام آن‌ها منتشر کند. از بارزترین نمونه‌های این امر، کتاب «خاطرات دوگل» می‌باشد که توسط آندره مالرو نگاشته شده‌است.
هم‌چنین اگر به دولت‌مردان و حکام پیشین افغانستان اشاره کنیم می‌توانیم از امیر عبدالرحمن خان یاد کنیم. او فیض‌محمد کاتب را استخدام نموده بود تا کتابِ «سراج‌التواریخ» را به نام وی بنویسد.
یکی از شرم‌ساری‌ها و رسوایی‌هایی که در اثر این پدیده دامن‌گیر دولت‌مردان و سیاست‌مداران می‌شود فاش شدن چهره‌ای نویسنده‌ای اصلی در زودترین فرصت می‌باشد. به گونه‌ای نمونه، به سرنوشت کتاب «خاطرات ریگان» توجه کنید. می‌گویند وقتی که فاش شد که نویسنده‌ی کتاب «خاطرات ریگان» خود ریگان نه، بل کسِ دیگری است، خبرنگاری در یکی از کنفرانس‌های مطبوعاتی به شوخی و شیطنت از او پرسید: «می‌گویند خاطرات تان بسیار جالب است؟» گفته می‌شود که ریگان نیز به دلیل آن‌که خود را در تجاهل زده باشد گفت: «بله، من هم شنیده‌ام، همین روزها باید وقتی بگذارم و خودم هم آن را بخوانم».
به هر صورت، اگر از اطاله‌ی سخن بگذریم باید گفت امیرحبیب‌الله خان کلکانی، نخستین دولت‌مردِ دنیا می‌باشد که نه تنها شبح‌نویسِ را استخدام نکرد، بل حتا تلاش نمود که سخنرانی‌های خود را به دست آن‌ها نسپارد و حرف‌های دل خود را بدون واسطه با مردم در میان بگذارد.
می‌گویند در سال‌روزِ جشن استقلال کشور، قرار بود او بر سکوی خطابه بایستد و عطاءالحق خان به نمایندگی از او سخنرانی نوشته‌شده‌اش را قرائت کند، اما او مخالفت کرد و گفت: «خدایم به من زبان بخشیده. چرا با زبان خودم با مردم سخن نگویم؟!».
درست در همین جا بود که معروف‌ترین سخنرانی تاریخ کشور را ایراد کرد و گفت: «برادرها! امروز جشن استقلال اوغانستان است. این جشن، نه از امان‌الله خان است نه از حبیب الله. این جشن از شما مردم که استقلال خود را به شمشیر گرفته‌اید و به شمشیر آن را نگه می‌دارید. جشن به شما و مردم اوغانستان مبارک باشد. بروید به امان خدا!».
القصه، آن‌چه که از این داستان دانسته می‌شود این است که برای او حتا دغل‌کاری فرهنگی قابل تحمل نبود چه رسد به دزدی. او واقعاً شجاع و دلیری بود که باید زندگی او دوباره مرور شود.
عبدالشهید ثاقب ــ خبرگزاری جمهور
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

پربازدیدترین