۰

اینجا گورستان زنان است

يکشنبه ۲۷ جوزا ۱۴۰۳ ساعت ۱۴:۴۴
اینجا گورستان زنان است
طالب‌ها پرچم حکمرانی‌شان را روی تمام ولایات افغانستان پهن و هر روز خبر می‌رسید که زنان را از بسیاری از حقوق‌شان منع کرده‌اند؛ سه سال از آن زمان گذشته و زنان این سرزمین ظلم‌های زیادی دیده و بغض‌های زیادی را قورت داده‌اند. بیش از ۹۰۰ روز است که دختران بالای ۱۲ سال از حضور در مدارس و دانشگاه‌ها منع شده‌اند، دانشگاه‌هایی که تا همین سه سال پیش امید زنان افغانستان برای ادامه تحصیل بود، حالا خالی از زنان‌اند، کارمندان زن اخراج و برقع همچنان اجباری است، زنان باید برای آمدن به خیابان یک مرد محرم همراه خود داشته باشند و...
زنان افغان این تبعیض‌ها را هر روز زندگی می‌کنند و شاهد بیانیه نهادهای بین‌المللی‌اند که دردی از دردشان دوا نمی‌کند. بخش زنان سازمان ملل متحد یکی از این نهادهاست. گزارشی که به تازگی این نهاد منتشر کرده حکایت از تشدید تبعیض‌ها علیه زنان در این کشور دارد؛ وضعیتی که بعد از به قدرت رسیدن دوباره طالبان روزبه‌روز فجیع‌تر می‌شود و به گفته این گزارش، این حکومت، طی حدود سه سال با بیش از ۷۰ فرمان، دستورالعمل و بیانیه و همچنین روش‌هایی سیستماتیک، نتیجه دهه‌ها پیشرفت در زمینه برابری حقوق زن و مرد را از بین برده است.
 
در این گزارش آمده که طالبان، عبور و مرور در خیابان‌ها و دسترسی به فرصت‌های تحصیلی و حرفه‌ای را برای زنان به‌شدت محدود کرده تا درواقع صدای آنها را از فضاهای عمومی حذف کند. تنها یک درصد از زنان افغان احساس می‌کنند که در جوامع خود تاثیرگذارند و ۱۸ درصد از آنها گفته‌اند که در سه ماه گذشته یک‌بار با زنان خارج از خانواده خود ملاقات کرده‌اند.

پاسخ‌دهندگان یک نظرسنجی را یادآوری کرده‌اند که نشان می‌داد حداقل یک زن را می‌شناسند که از اوت ۲۰۲۱ اقدام به خودکشی کرده است. یک زن ۲۶ ساله افغان به بخش زنان سازمان ملل گفته: «زنان خواهان حق تصمیم‌گیری نه‌فقط در خانه‌هایشان، بلکه در دولت و دیگر فضاها هستند. آنها می‌خواهند تحصیل و کار کنند. آنها حقوق خود را می‌خواهند.»
 
براساس این گزارش، این تبعیض‌ها به پیامدهای درازمدت اجتناب‌ناپذیری منجر خواهد شد. به‌عنوان مثال، ممنوعیت تحصیل دختران با افزایش ۲۵درصدی نرخ ازدواج کودکان و افزایش ۴۵درصدی در نرخ فرزندآوری زودهنگام مرتبط است. همچنین ترک تحصیل ۱/۱میلیون دختر و محرومیت بیش از ۱۰۰هزار زن از ورود به دانشگاه، حداقل ۵۰ درصد با افزایش خطر مرگ‌ومیر مادران مرتبط است
 
فاطمه، خبرنگار افغانستانی می‌گوید، خودکشی زنان سیاسی است و در سه سال گذشته افزایش گسترده‌ای داشته: «زنان در فضایی زندگی می‌کنند که بدون محرم از خانه بیرون بروند و این وضعیت آنها را به خودکشی سوق می‌دهد. دختری که خودکشی ناموفق داشت به من می‌گفت، من سال دوم دانشگاه بودم و از وقتی دانشگاه‌ها برای زنان ممنوع شد، خانواده‌ام می‌خواستند من را به عقد مردی درآورند و من نمی‌خواستم، بنابراین تصمیم گرفتم که خودم را بکشم. این دختر نجات پیدا کرد ولی وضعیت برایش همان است. هیچ سیستم حمایتی و آینده روشنی برای زنان وجود ندارد و به‌خاطر همین زنان دوست ندارند زندگی کنند و دست به خودکشی می‌زنند. حتی دوستان خبرنگار من هم دچار افسردگی شدیدند.»
مبارزه برای زندگی
گزارش اخیر بخش زنان سازمان ملل روی دیگری هم دارد؛ مقاومت. زنان در افغانستان در تمام سه سال گذشته عزم‌شان برای گرفتن حق‌شان، جزم بوده؛ آلیسون داویدیان، نماینده ویژه زنان سازمان ملل در افغانستان در همین گزارش گفته که زنان افغان مقاومت فوق‌العاده‌ای از خود نشان داده و در مواجهه با چالش‌های باورنکردنی، زنان به اداره سازمان‌ها، مشاغل و ارائه خدمات ادامه می‌دهند. او گفته است: «ما باید روی مقاومت آنها سرمایه‌گذاری کنیم و افغانستان باید در صدر کمک‌های بین‌المللی قرار بگیرد.»
حالا زهرا موسوی، فعال حقوق زنان افغان، معتقد است نسبتاً لحن بیانیه‌های اخیر سازمان ملل واقع‌گرایانه‌تر و نزدیک به واقعیت جاری درباره وضعیت زنان افغانستان شده است آن هم به یک دلیل؛ صدای بلند زنان افغانستان. او می‌گوید: «زنان از حق آموزش، اشتغال و رفت‌وآمد محرومند چون به نظر طالبان زنان انسان‌های دست‌دومی‌اند که باید در خدمت اعضای مرد جامعه باشند. همه تصمیم‌هایی که برای زنان در این سه سال گرفته شده غیرانسانی بوده است. زنان حق زندگی در افغانستان ندارند و تمام کشور تبدیل به یک گتو شده است. گتویی که غیرقابل عبور است. فساد ساختاری و بی‌آبرویی دموکراسی در دو دهه پیش هم الان نمایان شده است. به‌دلیل صدای بلند زنان افغان، سازمان ملل تکانی به خودش داده و در برابر فاجعه انسانی در افغانستان که در آن نقش داشته است، مواضع نسبتاً نزدیک به واقعیت می‌گیرد.
همین گزارشی که تازه از سوی سازمان ملل منتشر شده درباره اینکه طالبان با زنان هزاره و قومیت‌های مختلف با شدت بیشتری برخورد می‌کند، به‌دلیل دادخواهی‌های زنانی بود که در بند طالبان بودند و از زندان آزاد شدند و سکوت نکردند. آنها از تعرض‌ها و تهدیدها حرف زدند و دامنه وسیع خشونت علیه زنان را برملا کردند. جنبش زنان در افغانستان بارها تاکید کرده که آنچه در این کشور در حال وقوع است آپارتاید جنسیتی محض است.»
او سرکوب تاریخی زنان را از دلایل اصلی خودکشی زنان در افغانستان می‌داند و می‌گوید، گویی این خودکشی‌ها نمودی از مقاومت این زنان است: «در وضعیتی که زن بودن جرم‌انگاری شده است، خودکشی‌ها دلالت بر عصیان هم دارد. عصیان علیه خشونت ساختاری و مردسالاری. تقریباً تمام دسترسی به تمام نهادهای گردآورنده آمار خشونت علیه زنان در افغانستان از بین رفته و فقط از طریق روایاتی که منتشر می‌شود، از تشدید خشونت جنسی/جنسیتی خبردار می‌شویم. زنان خشونت‌بارترین تاریخ خود در دوران معاصر را تجربه می‌کنند. زنان فرودست‌ساز شده‌اند و تابوها علیه آنها قانونی شده است، اما کنشگری زنان علیه طالبان ادامه دارد. آنها تجمعات، پرفورمنس‌ها و مدارس‌های زیرزمینی را ترتیب داده‌اند که نشان‌دهنده بلوغ سیاسی زنان است.»
فاطمه می‌گوید در ۲۰ سال گذشته خانه‌های امنی تاسیس شده بود که زنانی که تحت خشونت خانگی‌اند به این خانه‌ها می‌رفتند، اما طالبان این خانه‌ها را از بین بردند و همان زنان به دامان همان خانواده‌های خشونتگر بازگشتند: «هیچ راه امیدی برای این زنان وجود ندارد و خشونت مردان بیشتر شده است. این مردان مورد هیچ بازخواستی قرار نمی‌گیرند و آنها با دست باز علیه زنان خشونت روا می‌دارند.»
به گفته فاطمه، خبرنگار افغانستانی، زنانی که در افغانستان فعالند به دو دسته تقسیم می‌شوند: «زنانی که در پروسه امدادگرانه کار می‌کنند و زنانی که به‌صورت مخفی فعالند؛ زنان خبرنگار، زنان معترض و فعال حقوق زنان. آنها زیرزمینی گزارشگری می‌کنند و در فضای سرکوب باز هم به کارشان ادامه می‌دهند. مقاومت همچنان در جریان است. بیشتر خبرنگاران زن بعد از روی کار آمدن طالبان از کار بیکار شده‌اند. این زنان دچار مشکلات روانی و امنیتی‌اند. اگر طالب‌ها متوجه همکاری خبرنگاران زن با رسانه‌هایی که در لیست سیاه‌شان است، شوند حتی جان این خبرنگاران به خطر می‌افتد. اما باز هم بسیاری از این زنان خبرنگار به‌صورت مخفیانه به کارشان ادامه می‌دهند.»
او می‌گوید، ما شاهد یک مقاومت نرم از سوی زنان افغانستانیم: «زنان چادر رنگی می‌پوشند، جمع تشکیل می‌دهند و بلندبلند آواز می‌خوانند یا حتی با صدای بلند جلوی طالب‌ها می‌خندند. این یک مقاومت نرم روزانه است. آنها از خشونت‌هایی که دیده‌اند، حرف می‌زنند و سعی می‌کنند سکوت نکنند. آنها می‌خواهند با هزینه هرچند زیاد، سرکوب را پس بزنند.»
سیل آمد، زنان مردند، زنان ماندند
اواخر ماه گذشته، بعدازظهر آنقدر باران از پی هم آمد که سیلاب ولسوالی‌های پلخمری، بغلان مرکزی، برکه، گذرگاه نور، نهرین و ولسوالی دهنه‌ غوری را گرفت. باران تا چهار عصر ۱۰ می، بارید و صدها قربانی گرفت و بیش از هزار نفر را زخمی کرد. زنان و کودکان‌شان اما بیشترین آسیب‌دیدگان این سیلاب بودند. مثل آذرماه سال پیش که ۹۰ درصد از کشته‌شدگان زلزله در هرات از میان ۲۴۰۰ نفر زن و کودک بودند. دلیل این تعداد کشته از زنان از سوی سازمان این‌چنین اعلام شد: «در ساعات روز شنبه صبح، مردان سر کار بودند و زنان در خانه مشغول به کار خانگی و مراقبت از کودکان.»
آنطور که خبرگزاری افغان‌تایمز گزارش داده، تابوهای فرهنگی و تفکیک شدید جنسیتی، موضوع دسترسی نداشتن به توالت و محصولات بهداشتی در پی سیل اخیر را برای زنان افغان دردسرسازتر کرده؛ «مقصوده» و دخترانش حالا در طول روز کمترین مقدار ممکن آب می‌نوشند تا کمتر به دستشویی بروند. چون در افغانستان، مردان در اولویت دسترسی به امکانات موجودند و زنان اجازه استفاده از توالت مردانه را ندارند و حالا بعد از سیل اخیر هم هیچ جای مشخصی برای توالت‌های زنانه در نظر گرفته نشده است. «مقصوده» می‌گوید: «ما مجاز به استفاده از تشناب هایی نیستیم که اقوام مرد خود استفاده می‌کنند.»
وقتی خورشید غروب می‌کند و تاریکی بر روستا می‌افتد، زنان به دنبال مکانی خلوت دور از محله می‌گردند تا قضای حاجت کنند. مقصوده و دیگر زنان به نوبت مراقب مردانی‌اند که ممکن است به آنها نزدیک شوند: «نمی‌دانم اگر کسی تصمیم بگیرد ما را تماشا کند، چه کاری می‌توانیم انجام دهیم. دخترانم را تنها کجا بفرستم؟ وقتی برای قضای حاجت چمباتمه می‌زنیم، می‌ترسیم کسی به ما نزدیک شود.»
دکتر غفار خان، یک داوطلب در مناطق سیل‌زده ولایت بغلان، می‌گوید بسیاری از بیمارانی که اخیراً دیده است، به‌دلیل نبود تشنابو آب پاک، دچار بیماری شده‌اند: «در سه روز گذشته، من حدود ۳۰۰ بیمار را درمان کرده‌ام که بسیاری از آنها علائم مالاریا، وبا و سایر بیماری‌های منتقله از راه آب را نشان می‌دهند. نبود آب سالم و تاسیسات صحی مناسب از عوامل اصلی افزایش این بیماری‌هاست. برای بیماران زن بدحال، خانواده‌ها اغلب به‌دلیل کمبود پزشک زن، چاره‌ای جز کمک گرفتن از پزشکان مرد ندارند اما به‌دلیل کمبود پزشک زن با چالش مهمی روبه‌رو شده‌اند.»
زنان آسیب‌دیده از سیل، برای دسترسی به محصولات صحی با مشکل مواجهند. بعضی از صحبت کردن درباره قاعدگی با ارائه‌دهندگان کمک احساس ناراحتی می‌کنند، اما کمک‌های غیردولتی همیشه حاوی محصولات بهداشتی نیست. «فرشته»، ۴۹ ساله، از ولسوالی نهرین ولایت بغلان، می‌گوید که بعضی از زنان در دوره قاعدگی خود به محصولات صحی نیاز دارند اما نمی‌توانند در مورد آن صحبت کنند و درخواست نوار بهداشتی کنند.
او به «افغان‌تایمز» گفته که با سایر زنان پریود در محله صحبت کرده و آنها را تشویق کرده است تا مسئولان را درباره نیازهای خود آگاه کنند. او می‌گوید که بسیاری احساس می‌کنند نمی‌توانند درباره چنین موضوعی صحبت کنند و از صحبت کردن می‌ترسند: «زنان به‌جای استفاده از محصولات بهداشتی مناسب، به استفاده از تکه‌های پارچه روی می‌آورند اما این کار دشوار است. آن زمان با پزشکانی که در کمپ پزشکی روستاهای سیل‌زده بودند تماس گرفتم و به آنها از قاعدگی زنان اطلاع دادم.»
داوطلبان می‌گویند که مردم در بحث قاعدگی به‌دلیل تابوهای فرهنگی مرددند. شعیب یکی از این داوطلبان می‌گوید: «صحبت درباره قاعدگی و سلامت قاعدگی هنوز یک تابو در منطقه محسوب می‌شود. مردم درباره این موضوع صحبت نمی‌کنند.»
باوجود تلاش‌های آنها برای افزایش آگاهی درباره پدهای‌های بهداشتی، او و تیمش هنگام بحث درباره محصولات بهداشتی با جامعه با مشکلاتی مواجه شده‌اند: «زنان برای گرفتن محصولات صحی از تیم داوطلب زن ما مردد بودند. آنها سعی کردند تا آنجا که می‌توانند آنها را متقاعد کنند. پذیرفتن این موضوع که قاعدگی بخشی عادی از زندگی زنان است و گفت‌وگوهای آزاد در مورد آن مهم است.»
فاطمه، خبرنگار یکی از روزنامه‌های افغانستان می‌گوید، زنان به‌دلیل موقعیت اقتصادی و اجتماعی‌ای که در آن قرار دارند نسبت به گروه‌های دیگر مقابل بلایای طبیعی آسیب‌پذیرتر هستند: «بعد از سیلاب، همچنان تقسیم‌بندی کار جنسیتی وجود دارد و آنها مدام باید در خیمه‌ها کار مراقبتی انجام دهند. زنان شغلی ندارند و ممنوع از کار کردن هستند و بیشتر از مردان آسیب روحی می‌بینند، چون حتی نمی‌توانند جایی بروند و تمام محیط‌شان به همان محیط آسیب‌دیده محدود می‌شود. حوادث طبیعی با سیاست‌های حکومتی در هم تنیده شده‌اند. نیازهای زنان مثل نیازهای زمان قاعدگی مدنظر قرار نمی‌گیرد. زنان نمی‌توانند به‌صورت آزادانه لباس زیرشان را بشورند و در آفتاب پهن کنند. عده‌ای از زنان خونریزی زیاد دوران قاعدگی دارند و دچار مشکلات بهداشتی شده‌اند. طالب‌ها حوادث طبیعی را موضوعی می‌دانند که مردم باعث رخداد آن شده‌اند و توجهی به نیازهای مردم ندارند. سیاست‌های تبعیض‌آمیز طالبان در حوادث طبیعی بیشتر نمود پیدا می‌کند.»
خانه، گورستان زنان
بعد از اعلام آمارهای کشته‌شدگان سیلاب‌ها بود که بسیاری از فعالان زن افغانستان موضوع تبعیض‌ها و سرکوب زنان در این کشور را دوباره پررنگ کردند و گفتند ممنوعیت‌ها و محدودیت‌های وضع‌شده توسط طالبان برای زنان ازجمله محدودیت‌های تحصیل و خروج از خانه در افزایش تعداد زنان کشته‌شده بی‌تاثیر نبوده است.
حالا بیش از یک‌ماه از سیل در بعضی مناطق افغانستان گذشته و همین تبعیض‌ها کار بازماندگان زن از سیل را سخت‌تر هم کرده؛ زنانی که جان سالم به در برده‌اند اکنون بی‌خانمان‌اند؛ به گفته مرجان، فعال زنان از ولایت بغلان، حالا خود را در خیابان‌ها می‌بینند و نیاز مبرمی به کمک‌های نجات‌بخش دارند؛ زنانی که به گفته او تأثیر ویرانگرتری از چنین حوادثی می‌بینند.
زهرا موسوی، فعال حقوق زنان افغان درباره وضعیت زنان بعد از سیل اخیر می‌گوید. به گفته او طبق پیش‌بینی‌ها حداقل ۸ ولایت دیگر در معرض تغییرات اقلیمی شدیدند و با توجه به وضعیتی که طالبان برای زنان به وجود آورده، مسئله دسترسی زنان به خدمات عمومی، صحی و درمانی بسیارفاجعه‌بارتر از همیشه است: «ما وقتی درباره افغانستان صحبت می‌کنیم درباره جامعه‌ای حرف می‌زنیم که به‌دلیل شیوه تولیدی و شیوه معیشت توسعه‌نیافته دهقانی و عشیره‌ای، کمربند مردسالاری نامیده شده است. در چنین بستری، وجود زنان در چارچوب خانه، سیلاب و زلزله تشدیدکننده وضعیت انسداد و انقیاد برای زنان است. آمارهای جسته و گریخته می‌گویند که به‌رغم عمومیت داشتن فاجعه سیلاب، به‌دلیل ارزش‌ها و سنت‌های حاکم اگر هم در بسیاری از مکان‌ها احتمال نجات‌یافتن‌شان بوده، نجات پیدا نکرده‌اند چون با توجه به امکاناتی که برای اعضای مرد خانواده وجود داشته، اولویت نجات مردان بوده است. به وضوح شکاف جنسیتی در این بلای طبیعی را می‌بینیم. به‌طوری‌که زنان بیشترین قربانیان این حادثه بوده‌اند.»
او می‌گوید با توجه به عرف و قوانین سختگیرانه طالبان، پزشکان مرد اجازه ندارند زنان را درمان کنند حتی در شرایط اضطراری از این دست: «یعنی ساختاری وجود دارد که اگر طالبان بفهمد که زنی توسط پزشک نامحرم درمان شده با عقوبت روبه‌رو خواهد شد. این لایه دیگری از هزینه انسانی است که زنان افغان در وضعیت بحران می‌پردازند. توسعه‌نیافتگی و فقر مضاعفی که بعد از استقرار طالبان در افغانستان رقم خورده، باعث شده که بسیاری از ساخت‌وسازها از حداقل مقاوم‌سازی برخوردار باشند. ما با خانه‌هایی روبه‌روییم که بالقوه قبرستان‌اند و هر آن ممکن است یک رویداد طبیعی آن خانه را بر سر ساکنانش آوار کند. سنت‌هایی که برای خانه‌نشین شدن زنان در دوران طالبان وجود دارد به شدت افزایش پیدا کرده و ما شاهد احیای سنت‌های جنسیت‌زده پیشینی هستیم که خود همین موضوع هم در قربانی شدن زن‌ها در بحران‌های طبیعی نقش تعیین‌کننده‌ای دارد.»
به گفته زهرا، هست و بود زنان در جامعه افغانستان اولویت ندارد: «می‌شود تصور کرد که این سیلاب‌ها چه بر سر تتمه ثبات روحی زنان در معرض این حادثه طبیعی آورده است. آمار تکان‌دهنده خودکشی‌های زنان جوان در سه سال گذشته دلالتی بر این مدعاست که ما با یک بحران اجتماعی و روحی فراگیر در بین زنان افغان روبه‌روییم. بدیهی است که افزایش آمارهای خودکشی با ساختارهای مضاعف فشار و سرکوب جاری بر زنان ارتباط مستقیم دارد.»
در بیانیه اخیر بخش زنان سازمان ملل توصیه شده است که برای مبارزه با وضعیت زنان، از سازمان‌های جامعه مدنی زنان افغانستان با تخصیص بودجه درازمدت حمایت شود. به گفته این سازمان، جامعه جهانی از اقداماتی که می‌تواند به‌طور ناخواسته از سیاست‌ها، هنجارها و ارزش‌های تبعیض‌آمیز طالبان حمایت یا آن را عادی‌سازی کند، جلوگیری کنند: «اطمینان حاصل شود که حداقل ۳۰ درصد از تمام کمک‌های مالی به افغانستان به ابتکاراتی اختصاص می‌یابد که صراحتاً با هدف ارتقای برابری جنسیتی، حقوق زنان و اجتناب از حمایت از پروژه‌های کور جنسیتی صورت می‌گیرد.»
زهرا موسوی درباره کمک‌های جامعه بین‌المللی بعد از سیلاب‌های اخیر می‌گوید: «جوامع بین‌المللی اعلام می‌کنند که کمک‌های خود را به بازماندگان سیل و زلزله در افغانستان از طریق طالبان به مردم رسانده است ولی دراین‌باره ما با یک مسئله دولبه روبه‌روییم؛ چون طالبان از هیچ جهت مشروعیتی برای رساندن این کمک‌ها به مردم ندارد. طالبان به‌دلیل فساد ساختاری و نداشتن نیروی متخصص برای رسیدگی به امور در زمان بحران، بخش عمده‌ای از این کمک‌های بین‌المللی را برای تحکیم بنیان‌های مافیایی خودشان به کار می‌بندند. مردم بارها اعلام کرده‌اند که این کمک‌ها به دست‌شان نرسیده است.»
فاطمه، خبرنگاری که به خواسته خود از افغانستان خارج نشده تا بتواند درباره وضعیت زنان اطلاع‌رسانی کند به هم‌میهن می‌گوید، زنان بعد از روی کار آمدن طالب‌ها نه‌تنها حقوقی که قانون برایشان تعریف کرده بود بلکه تمام حقوق بنیادی‌شان را از دست دادند: «حداقل چیزی که زنان در افغانستان داشتند، حق بر پوشش‌شان بود. پیش از اینکه ورود طالب‌ها از بلندگوهای ولسوالی بغلان اعلام کردند که زنان باید «چادَری» و برقع به تن کنند، جداسازی جنسیتی در بانک‌ها، دانشگاه‌ها و راه‌های رفت‌وآمد و... اتفاق افتاد. وقتی که کابل را تصرف کردند و تمام افغانستان زیردست‌شان افتاد، از طریق قوانین رسمی زندگی زنان را همانطور که خودشان می‌خواستند سمت‌و‌سو دادند. حق مشارکت سیاسی، فرهنگی و اقتصادی را از دست دادند.»
او می‌گوید روند آموزشی زنان بعد از روی کار آمدن طالبان دچار انحطاط شد: «دانشگاه‌ها و مکاتب بسته شد. زنان حق آموزش ندارند و در جامعه‌ای که اکثریت زنان سواد و خواندن نوشتن ندارند، این موضوع فاجعه است. همزمان با بسته‌شدن مکاتب شاهد افزایش مدرسه‌های دینی هستیم که زنانه‌اند. دختران در نبود مکاتب به سمت این مدرسه‌ها سوق داده می‌شوند. تدریس در این مدارس آموزش به سبک طالبانی و در جهت سرکوب اندیشه است. چند روز پیش، طالب‌ها به‌خاطر افزایش ایجاد مدارس دینی از دولت‌های خارجی کمک خواسته بودند. وقتی با زنانی که به این مدارس می‌روند صحبت کردم، آنها می‌گفتند که چه کنیم وقتی هیچ جای دیگری برای تدریس نیست؟»
به گفته فاطمه، شکاف‌های طبقانی، تضادهای قومی و زبانی و نابرابری‌ها پس از روی کار آمدن طالبان تقویت و تشدید شده است: «فقر در افغانستان بیشتر رنگ زنانه دارد. زنانی که نان‌آور و سرپرست خانوار بودند حق کار ندارند و عده‌ای به تکدی‌گری و روسپی‌گری روی آورده‌اند یا از سر ناچاری مجبورند بروند با یک مرد ازدواج کنند. زن افغانستانی نه‌فقط به‌خاطر زن بودن که بلکه به‌خاطر زبان و قومیت‌اش هم مورد خشونت قرار می‌گیرد.»
هم میهن
 
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

پربازدیدترین